به گزارش سینماپرس، «عباس محبوب» این روزها وارد هشتمین دهه زندگی خود شده است. او هفت دهه را پشت سر گذاشته و حالا با ۴۷ سال سابقه بازیگری و گویندگی در جایگاهی ایستاده است که سرشار از تجربه است. او هم مانند اغلب بازیگران قدیمی کار حرفه ای خود را در شرایطی سخت و با مخالفت خانواده آغاز کرده است.
در این گفت و گو فارس پای صحبت ها و لحن جذاب «محبوب» نشستیم و او از خاطرات کودکی خود تا همین الان و فعالیتش در سینما و تلویزیون برایمان گفت.
** آقای محبوب از چه سالی کار خود را شروع کردید و چند سال است که در سینما و تلویزیون مشغول بازی هستید؟
-من از دوران ابتدایی کار تئاتر را از مدرسه شروع کردم و در ادامه تئاتر را با گروه های دیگری ادامه دادم تا اینکه این علاقه به تحصیلم در دانشگاه هنرهای دراماتیک ختم شد و وقتی وارد دانشگاه شدم فعالیتم در بیرون از دانشگاه هم ادامه داشت.
** اولین کارهای سینمایی و تلویزیونی تان را به خاطر دارید؟
-اولین کار تلویزیونی ام تله تئاتری به نام «مردی با دو دل» به کارگردانی پرویز کیمیاوی بود که در سال ۱۳۴۶ بازی کردم. اولین فیلم سینمایی ام دیوار شیشه ای نام داشت که در سال ۵۰ با زنده یاد ساموئل خاچیکیان کار کردم. در ادامه در مرکز هنرهای نمایشی استخدام شدم و از سال ۸۴ نیز بازنشسته شدم و کار سینما و تلویزیون و تئاتر را از همان روز اول ادامه دادم و در این سالها ۱۴۰ سریال تا امروز کار کردم و ۷۵ تله فیلم و ۳۸ فیلم سینمایی و ۱۲۰ تئاتر کار کردم.
** آن زمان که کارتان را شروع کردید ورود به عرصه های هنری خیلی مرسوم نبود. خانواده شما با این موضوع موافق بودند؟
-واقعیت این است که ما در جنوب شهر بزرگ شدیم و آن زمان برای خانواده ها خیلی خوشایند نبود که فرزندانشان در کارهای هنری فعالیت کنند. اما من روی حساب علاقه ای که به این حرفه داشتم با تمام مخالفت های پدر و مادرم سعی کردم متقاعدشان کنم.
** متقاعد کردن پدر و مادر برای شما راحت بود؟
-اگر خودشان هم راضی بودند اطرافیان دوست نداشتند تا بستگانشان در این حرفه مشغول باشند چونکه شرایط آن زمان اینطور بود. یادم هست اولین فیلم سینمایی که دیدم ۶ سالم بود و بعد از آن فیلم آنقدر جلوی آینه بازی بازیگرهای آن فیلم را تقلید می کردم که مادرم را عصبانی می کردم.
** چه اتفاقی افتاد متوجه شدید استعداد بازیگری دارید؟
-در همان دوران ۶ سالگی برنامه ای از رادیو پخش می شد که شبیه به صبح جمعه با شما بود و یکسری از پیشکسوت های رادیو در آن برنامه حضور داشتند و چند سال بعد من با این عزیزان همکار شدم. مثل مرحوم مقبلی، قنبری و ... در همان سن و سال کودکی وقتی برنامه هایشان را گوش می کردم تقلید صدای این افراد را انجام می دادم و برای اقوام و بستگان اجرا می کردم که دیگر به نوعی برایشان سرگرمی شده بود. یکی از دایی هایم که فوت شده خیلی مشوقم بود و مدام به مادرم می گفت اجازه دهید عباس بازیگر و گوینده رادیو شود چون استعداد خوبی دارد.
** یعنی می خواهید بگویید دایی شما واسطه شدند که خانواده ورودتان به هنر را بپذیرند؟
-بله اما از قدیم هم گفتند که خواستن توانستن است و مهمترین مسئله در هر کاری خود شخص است و من خیلی پیگیر بازیگری بودم. یادم است یک زمانی منزلمان نزدیک به میدان امام حسین (ع) بود و شب ها تئاتری را تمرین می کردم و تا ساعت ۶ طول می کشید و ما هم موظف بودیم قبل از تاریکی هوا به خانه برگردیم و من هم بعد از اجرای تئاتر همه مسیر تا خانه را می دویم چون تئاتر را دوست داشتم و می خواستم خانواده را راضی نگه دارم
** چطور شد که به صورت حرفه ای وارد هنر شدید؟
-آن زمان بیشتر دنبال صدا و بازی بودم و فکر نمی کردم یک روزی بازیگری شغلم شود اما روی همین حساب ادامه دادم و با تمرین های تئاتر روز به روز تجربه ام بیشتر شد تا اینکه وارد دانشگاه شدم و در دانشگاه هنرهای دراماتیک زیر نظر استاد حمید سمندریان، اسماعیل شنگله و ... تحصیل کردم، درس خواند، تجربه کردم و آموختم.
** همانطور که گفتید در زمان قدیم ورود به عرصه هنر خیلی سخت تر از الان بوده است.
-شرایط آن زمان ما و جوان های الان خیلی فرق می کند. الان هر فردی وارد بازیگری می شود اول از همه به درآمدش فکر می کند اما ما اصلا اینطوری نبودیم و به درآمد فکر نمی کردیم. چون که آن زمان بازیگری درآمدی نداشت و ما فقط دلمان به این خوش بود که کار هنری انجام دهیم و به آنچه دوست داشتیم برسیم.
** منهای بُعد مالی، این روزها در بین جوان هایی که به تازگی وارد این عرصه شدند استعدادهای خوبی دیدید؟
-بله. بعضی اوقات سر صحنه کارهای تلویزیونی و سینمایی کودکان خردسال و بازیگرانی حضور پیدا می کنند. همیشه می گویم در این کار همه می توانند وارد شوند فقط دو مسئله خیلی مهم است. یکی اینکه پشتکار داشته باشید و دیگری اینکه هنر به صورت ذاتی در وجود خودتان باشد. حالا مسئله دانش و آموزه های آکادمیک بازیگری یکی از مسئله های مهم است. همان زمان که ما در اداره تئاتر مشغول بودیم برخی افراد بودند دکترای بازیگری داشتند اما تا به حال یکبار هم روی صحنه تئاتر نرفته بودند و برعکس عده ای بودند تحصیلات آکادمیک نداشتند اما آنقدر به صورت تجربی فعالیت هایی داشتند که به نظرم می توانستیم دکترای تئاتر به آنها بدهیم.
** توصیه شما به افرادی که دوست دارند به سمت بازیگری بیایند چیست؟
-اگر دانش این کار را نداشته باشند به نظرم بازیگری به دردشان نمی خورد. حرفه بازیگری حرفه ای است که به گفته بزرگان، آموختن در آن حد و حدودی ندارد و هر چه شخص بیشتر بداند، کمتر دانسته است. چراکه وسعت دانش هنر خیلی زیاد است و هر چه بخوانی انگار کمتر دانستی. اما معتقدم مدرک و تحصیلات آکادمیک خیلی هم مهم نیست، ممکن است فردی به دلیل علاقه ای که دارد کتاب های زیادی بخواند و روی بازیگری مسلط شود. برای مثال وقتی بازیگری می خواهد نقش یک پزشک یا پلیس را بازی کند باید در مورد آن مطالعه کند و به خوبی همه ابعاد وجودی او را بشناسد تا بتواند آن نقش را به خوبی بازی کند.
** در ابتدای گفت و گو به اولین کار تصویری خود به عنوان تله تئاتر اشاره کردید. فکر می کنید چرا این روزها تله تئاترها در تلویزیون کم فروغ شده است.
-تله تئاتر «مردی با دو دل» نمایشی بود و در آن با مرحوم رضا ژیان و فریبز سمندرپور و منوچهر لاریجانی همکاری می کردم و آن تئاتر تئاتری بود که قبل از افتتاح تلویزیون ملی پخش می شد. از چند سال بعد طوری شد که تله تئاترها در تلویزیون به صورت روتین پخش شد و آقای انتظامی، نصریان و مشایخی در گروه ملی کارگردانی می کردند و آن کارها را به صورت تلویزیونی و هفتگی اجرا می کردند. برخی اوقات دیدم شبکه چهار تله تئاترهایی پخش می کند اما الان را نمی دانم که آیا هنوز هم تله تئاترها در تلویزیون بروی آنتن می رود یا نه؟ این روزها تلویزیون آنقدر از نظر مالی مشکل دارد که همین سریال ها هم به سختی ساخته می شود و اگر کار هم انجام شود اغلب دستمزدها به درستی پرداخت نمی شود و بازیگران در مضیقه مالی هستند.
** گفتید استخدام اداره تئاتر بودید اما این روزها دیگر کمتر ارگانی نیرویی را استخدام می کنند و این مخصوص دوره شما بود.
-متولیان هنر در کشور ما وزارت ارشاد و صداوسیما هستند و هر دو اعتقاد دارند که بازیگر بابت هر کاری دستمزد می گیرد و این دلیل نمی شود که مستمری ماهیانه داشته باشد، اما همان حقوق خیلی به ما کمک می کرد و در کنار آن دور هم جمع بودن همه ما در یک فضا از نظر روحی به ما کمک می کرد. ورودم به اداره تئاتر را مدیون مرحوم هادی اسلامی هستم و علاوه بر من مرحوم خسرو شکیبایی، سیروس گرجستانی و ... را آقای اسلامی به اداره تئاتر آورد.
** در گذشته سریال های طنز موفقی برای تلویزیون ساخته می شد. اما مدتی است اگر همین سریال ها هم ساخته شود مثل گذشته محبوب نیست. فکر می کنید دلیلش چه می تواند باشد؟
-افرادی که برای ساخت این سریال ها تصمیم می گیرند دلشان آنچنان شاد و آرام نیست که بخواهند برای مردم کارهای شاد بسازند. از سویی پیشرفت یک جامعه به دو اصل فرهنگ و اقتصاد جامعه مرتبط است. فرهنگ جامعه ما سر جایش هست و اقتصاد که باید پیشبرنده فرهنگ باشد اوضاع خوبی ندارد. وقتی فردی نان شب ندارد بخورد چطور می خواهد پای برنامه شاد تلویزیون بنشیند؟ می گویند زمانی می توانی خوش باشی که دلت هم خوش باشد اما با این حال امیدوارم شرایط جامعه ما بهتر شود.
** شما سالها پیش برنامه ای به نام «سیمای اقتصاد» داشتید و در همان زمان برنامه موفق و محبوبی بود. فکر می کنید دلیل موفقیت این برنامه چه بود؟
-همان زمان که برنامه سیمای اقتصاد پخش می شد، خیابان ها خلوت می شد. دو دلیل داشت ما فضای نقد اقتصادی داشتیم و همین باب میل مردم بود. بزرگترین مسئله همان طنز انتقادی بود که از شرایط کشور در آن زمان داشتیم و کسی هم ناراحت نمی شد یا اگر هم ناراحت می شدند کمتر از الان بود. از طرفی انتقادهایی که می شد سازنده بود. یادم است همان زمان وقتی به خیابان می آمدیم مردم ما را دوره می کردند و تشکر می کردند که شما حرف دل ما را زدید.
** در این برنامه با چه افرادی همکاری می کردید؟
-من، محمد شیری، شاپور شهیدی، نیاز سلیمی. محمدرضا پاسدار تهیه کنندگی این برنامه را به عهده داشت.
** آقای محبوب در این سالها شاخص ترین نقشی که تا به حال بازی کردید کدام یک از نقش هایتان بوده است؟
-بدون تعارف می گویم هر نقشی که بازی می کنم سعی می کنم طوری باشد که به دل مردم بنشیند و این برایم مهم نیست که یک سکانس باشد یا نقش اصلی آن کار باشد. در همه نقش هایم چون دلی کار می کنم و از جان مایه می گذارم همه نقش هایم برایم به یک اندازه دلچسب و دلنشین است.
** تا به حال نقشی داشتید که مردم خیلی دوستش داشته باشند یا از آن بدشان بیاید؟
-نه اینطور نبوده که نقش هایم را دوست نداشته باشند و همیشه مردم چه نقش های منفی و چه مثبتم را دوست داشتند و با من ارتباط برقرار کردند. اولین حرفی که در برخوردهایشان دارند تعریف کردن از صدایم است. حتی یک بار یک خانم و آقایی من را در خیابان دیدند و گفتند آقای محبوب همه کارهایت یک طرف، صدایت یک طرف!
** شما همان سال های ابتدایی فعالیت تان در رادیو هم کار کردید. چطور شد که در رادیو مشغول شدید و چرا این روزها حضورتان در رادیو کمرنگ شده است؟
-دلیل اینکه من به رادیو نمی روم دستمزدهای بسیار پایین آن است و هر فردی که در کار گویندگی و رادیو فعالیت می کند واقعا کار دلی انجام می دهد.
** گویا شما دو هفته در میان در برنامه «کوی نشاط» اجرا دارید؟
-بله، ۱۵ روز یکبار برای ضبط برنامه کوی نشاط به رادیو می روم. یک زمانی نقش نانوا را بازی می کردم که هنوز به اسم من هست اما به دلیل اینکه من زیاد نمی روم یکی از دوستان این نقش را بازی می کند و نقش دیگری به نام ملک الشعرا را بازی می کنم. این برنامه پنج شنبه ها از رادیو ایران پخش می شود.
** تا به حال نقشی بوده که دوست داشته باشید در قالب آن قرار بگیرید اما پیشنهاد نشده باشد؟
-بله پیش آمده است. نقش خودم را هنوز بازی نکردم چون هنوز دارم بازیش می کنم (خنده)
** آقای محبوب فکر می کنید یک هنرمند تا چه زمانی می تواند در اوج بماند؟
-همین که یک هنرمند بتواند کار کند، برای خودش نقطه اوج است و همین به او امید زندگی می دهد. وقتی به یک هنرمند بگویند تو از فردا نمی توانی کار کنی انگار که آن روز، روز مرگش است و امیدوارم برای هیچ هنرمندی چنین شرایطی بوجود نیاید.
ارسال نظر