محمدرضا مهدویپور/ چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت به پایان خود نزدیک میشود و سَرکِیف بودن مدیران سینمایی از نحوه برگزاری این جشنواره در شرایط کرونایی کشور موجب شد تا به مرور چند موضوع در این زمینه بپردازیم:
۱/ مرورکلی مجموع آثار راه یافته به چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت بازگو کننده این واقعیت دردناک است که اساسا سینمای مستند ما به حال خود رها شده و مدیریت سینمایی کشور این عرصه مهم و تاثیرگذار در صنعت سینمای ایران را به حال خود وِل نموده و «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» تنها با ادعای «کمک به راهبری مدیریت سینمای مستند و انیمیشن» به دنبال مصرف بودجههای فرهنگی میباشد. آن هم به صورتی کاملا پُرخرج و به نحوی که متولیان امر در هفت ماهه نخست امسال مبلغی در حدود چهار میلیارد و چهارصد میلیون تومان را هزینه نمودهاند!
۲/ از هجمه مستقیم به «آرمانهای انقلاب اسلامی» و نا کارآمد نشان دادن «نظام جمهوری اسلامی» گرفته تا برجسته نمودن «دوران ستمشاهی» و ایجاد حسرت و افسوس نسبت به «سبک زندگی آریامهری» و ... موضوعاتی است که در آثار راه یافته به چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت قابل مشاهده بوده و این همه یا موید ناکارآمدی و نابلدی متولیان امر و سرایت «ولنگاری» در حوزه مدیریتی ایشان است و یا حکایت از غلبه جریان «نفوذ فرهنگی» بر پیکره مدیریتی کشور در عرصه مستند مینماید.
۳/ عدم توجه به «سبک زندگی اسلامی-ایرانی» یکی از چالشهای چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت میباشد. موضوعی به شدت مظلوم که نه تنها در مجموع تولیدات حمایت شده توسط «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی» جای خالی آن به چشم آمده و بعضا مشاهده میشود که برخی از آثار حمایت شده توسط این مرکز در صدد استخفاف و یا اهانت مستقیم به انسان مسلمان ایرانی میباشند و... ؛ بلکه حتی در تولیدات نهادهایی همچون «گروه مستند روایت فتح» و یا «خانه مستند» نیز قابل مشاهده بوده و در این راستا میتوان ذهنیت «همرنگ شدن» را عاملی برای رواج چنین عدم توجهی در میان این مجموعهها قلمداد نمود. مجموعههایی که در عرصه مستندسازی کشور چند سالی است که دُچار کمخودبینی شده و زمانی حذف عنوان «انقلاب اسلامی» از پسوند تشکیلاتی و تقلیل جایگاه خود از «خانه مستند انقلاب اسلامی» به «خانه مستند» و زمانی دیگر با اعلام برائت از «سازمان هنری رسانهای اوج» به عنوان یکی از مجموعههای وابسته به «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و ... به دنبال جذب حداکثری بوده و با ژستهای شبهروشنفکری و عدم توجه به «سبک زندگی اسلامی-ایرانی» میخواهد سری در میان سرهای واداده به غرب و شرق پیدا نماید!
۴/ اتخاذ استراتژی «انبوهسازی» و در کنار آن عدم تزریق مناسب منابع مادی و هزینهکردهای تحقیقاتی لازم برای آثار و ...؛ اگر چه سبب شد تا «گروه مستند روایت فتح» با ۱۲ اثر و «خانه مستند» با ۱۶ اثر در بخشهای مختلف چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت حاضر شوند و با عدم دغدغه برای کپی شدن آثار در اکران آنلاین و همچنین مناسبات مالی بتوانند دست برگزارکنندگان جشنواره را پُر نموده و به عاملی برای توجیه برگزاری جشنواره در شرایط کرونایی کشور مبدل شوند و...؛ اما در واقع «کیفیت» پایین عمده این آثار و بویژه مشهود بودن خلأ «پژوهشی» در مجموعه این تولیدات سبب شد تا بار دیگر زنگ خطر جدی در عرصه «مستندسازی انقلاب اسلامی» به صدا درآمده و عاقبت تیره و تار اینگونه از مستندسازی و رواج آن در میان طیف نیروهای متعهد به مبانی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را یادآور شود. عاقبت تیره و تاری که فرجام آن تنها تحریف تاریخ و ایجاد ذهنیت کاذب از واقعیتهای گذشته و حال خواهد بود!
۵/ ظاهرا با اصرار متولیان سازمان سینمایی قرار است برگزاری «جشنوارهها» به محل آزمون و خطای مدیران مبدل گردد و بودجههای فرهنگی بجای صرف در تولید آثار و یا حمایت از هنرمندان درگیر در شرایط کرونایی؛ به بزمهایی درونسازمانی اختصاص پیدا کند که تنها عنوان «جشنواره» را با خود به یدک میکشند! بزمهایی پُرخرج که البته با توجیه افکار عمومی و بیان این ادعای تکراری توسط مدیران برگزارکننده همراه میباشد که: «با برگزار نکردن جشنواره نمیتوانستند بودجه را به بخشهای دیگر تزریق کنند» !
۶/ اگر چه پرداخت به این مُهم و بررسی چرایی صرف بودجههای فرهنگی کشور با چنین توجیهات کودکانهای و آن هم در شرایطی ویژه که بسیاری از اهالی سینما یا در بیکاری به سر میبرند و یا به دلیل وضعیت کرونایی، مجبور به خانهنشینی و ارتزاق از پسانداز و یا قرض از این و آن شدهاند و ...؛ مجالی مختص به خود را طلب میکند؛ اما به هر شکل چهاردهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت با تاکید ویژه «مدیران بنفش» در مُدل برگزاری به صورت کاملا اینترنتی شکل گرفت. مدلی که به هیچ عنوان از قابلیت تعمیم برای سایر جشنوارهها و بالاخص دو جشنواره ملی و بینالمللی فیلم فجر برخوردار نمیباشد.
۷/ بنابر اعلام شخص دبیر جشنواره چهاردهم؛ بودجه مصوب این دوره از برگزاری «سینماحقیقت» مبلغی بین ۱.۵ تا ۲ میلیارد تومان است. بودجهای قابل توجه که ادعا میشود صرف تهیه و توسعه زیر ساختهای لازم در برگزاری جشنواره به «شیوه برخط» خواهد شد. پس اگر چه توجیه صرف چنین بودجهای برای پلتفرمهای آماده با منطق جور در نمیآید. اما همچنان برای قضاوت در این مورد زود است و باید منتظر ماند تا صورت مخارج جشنواره منتشر شود و معلوم گردد که این بودجه دقیقا صرف انجام چه اتفاقی در زمینه زیرساختهای «شیوه برخط» شده است. البته اگر شفافیت واقعی صورت گیرد و گزارشهای مالی جشنواره چهاردهم دارای پیوست ریز مخارج باشد!
۸/ بنابر ادعای دبیر جشنواره چهاردهم؛ در چهار روز نخست جشنواره، یعنی تا روز جمعه ۲۸ آذرماه؛ تعداد ۲۳ هزار بازدید از پلتفرمهای جشنواره ثبت شده است. استقبالی که در صورت صحت آن و با احتساب بلیطهای ۷ هزار تومانی جشنواره؛ مبلغی در حدود ۱۶۰ میلیون تومان آورده مالی به همراه داشته است. آورده مالی کم اما قابل قبولی که در صورت صحت و تداوم آن در چهار روز دوم جشنواره به مبلغی معادل ۳۲۰ میلیون تومان رسیده و حالا باید منتظر ماند و دید که با وعده دبیر جشنواره چهاردهم، این مبالغ به تولیدکنندگان آثار پرداخت خواهد شد یا خیر!
نظرات