سه‌شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۵

نقدی بر فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است»

گام روبه جلو «حوزه هنری» پس از «بیست و یک روز بعد»

فیلم سینمایی«دیدن این فیلم جرم است»

سینماپرس: فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» از جمله فیلم‌های توقیفی در دولت تدبیر و امید بود که سرانجام توانست به اکران عمومی راه یابد. اثری که از همان ابتدای تولید مغضوب متولیان سازمان سینمایی قرار گرفت و با کِش و قوس‌های فراوان در موعد صدور پروانه ساخت همراه بود و با لطایف‌الحیل بسیار سعی شد تا پس از تولید و در موعد نخستین رونمایی عمومی اثر در سی‌ و هفتمین دوره‌ی برگزاری جشنواره‌ی فیلم فجر آنچنان که باید دیده نشود و مورد توجه قرار نگیرد.

شمس‌الدین حمیدیان/ فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» از جمله فیلمهای توقیفی در دولت تدبیر و امید بود که سرانجام با فشارهای اینجا و آنجایی توانست به اکران عمومی راه یابد. اثری که از همان ابتدای تولید مغضوب متولیان سازمان سینمایی قرار گرفت و با کِش و قوس‌های فراوان در موعد صدور پروانه ساخت همراه بود و با لطایف‌الحیل بسیار سعی شد تا پس از تولید و در موعد نخستین رونمایی عمومی اثر در سی و هفتمین دورهی برگزاری جشنوارهی فیلم فجر آنچنان که باید دیده نشود و مورد توجه قرار نگیرد.



فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اثری دارای ایرادات محتوایی است که در کنار اشکالات خود از لحاظ فُرم سینمایی سبب میشود تا این اثر در شرایط عادی به عنوان یک فیلم درجه دو شناخته شود. اما شرایط ولنگاری و بیدغدغگی حاکم بر پیکره تولیدات سینمایی کشور و فقدان تولیدات سینمایی دغدغهمند موجب شد تا این اثر برجسته شود و به عنوان فیلمی شاخص بتواند وجهه سینمای پیشرو و آوانگارد (Avant-garde) را پس از گذشت چندین سال، مجددا به نمایش گذارد و حوزه هنری را به عرصه تولید محتوای دغدغهمند بازگرداند.




فیلم سینمایی « دیدن این فیلم جرم است » اگر چه به لحاظ فُرم سینمایی و به جهت سبک فیلم‌سازی از فُرمی ابتدایی برخوردار بوده و دارای شکل و شمایلی تله‌فیلم‌گونه می ‌باشد، اما در عین حال دارای روایتی بسیار تازه و هیجان‌برانگیز از برای مخاطب سینمایی بوده که با ادبیاتی غیر معمول به طرح دغدغه‌های اجتماعی خود می‌پردازد و بیشتر از هر چیز سبب می‌ شود تا با ادبیات خود، وجاهتی جدید به سازمان سینمایی حوزه هنری ببخشید. این در حالی است که باید توجه داشت که حوزه هنری در آن مقطع زمانی، یعنی در سال ۱۳۹۷ هجری شمسی، دوران انفعال مدیریتی خود را سپری می‌ نمود و این انفعال در عرصه سینمایی کشور به نحوی چشمگیر بود که حتی، برخی وظیفه این نهاد انقلابی را تنها بنگاه‌داری و سینماداری فرض نموده و یادشان رفته بود که اصل و اساس تاسیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ایجاد بستری مناسب به منظور تولید محتوایی در جهت منویات انقلاب اسلامی می‌ باشد.


فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است»، روایتی نمادین از جوانی انقلابی با نام امیر است؛ جوانی که زن محجبه و آبستن او در خیابانهای شهر، مورد هتک حرمت توسط یک ایرانی با تابعیت مضاعف انگلیس، قرار گرفته و اکنون تمامی نهادهای امنیتی کشور خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط او میباشند. البته این فرد دو تابعیتی به سبب آنکه همسر منافقش در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی اعدام شده، اکنون در سالگرد اعدام همسرش دست به چنین اقدامی زده و این در حالی است که اثر پس از این جنایت و اعلان کشته شدن جنین زن محجبه و ...، به وادی سخنگویی میافتد و حضور شخصیتهای نمادین را یکی پس از دیگری در خود جای میدهد؛ شخصیتهای نمادین مختلفی که در همان ابتدای اثر با حضور پسر آیت‌الله احتشام از وجاهتی ویژه برخوردار گردیده و به صورتی قابل پذیرش، مخاطب را تا پایان اثر با خود همراه میسازد.




فیلم سینمایی « دیدن این فیلم جرم است » اثری است در ژانر سینمای اجتماعی که از بسترهای متعارف در سینمای این سال‌ های کشور فاصله گرفته و در کنار ترسیم فضای اثر در قالب داروینیسم اجتماعی سعی می‌کند تا به سراغ فهم واقعی از جامعه‌ی پیرامونی رفته و به طرح موضوع قدرت در جامعه ایران بپردازد؛ موضوعی حساس که به نوعی خط قرمزهای محتوایی در وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در مقطع زمانی پسا برجام و در اوج دوران سرخوشی ژنرال‌ های بنفش در پس از پیروزی در انتخابات سال ۱۳۹۶ هجری شمسی محسوب می‌ شد.


فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اگر چه از حیث شمایل خود در ژانر سینمای اجتماعی، اثری کاملا  نوآر «Noir» است که از تمامی مؤلفه‌های آن، از فضای شب گرفته تا خیابان‌های باران زده و آژیر و لیزر شو و پلیس چِرک و آلوده و ... در آن یافت میشود، اثری با سیاهی مطلق ژانر نوآر که دربردارنده اجرای کلیشهای این ژانر بوده و مشخصا از یک تباهکار شب رو و آلوده‌ برخوردار است که از قضا، پلیس چرک هم از او حمایت می‌کند و ...؛ اثری که به وضوح مترصد در بازنمایی و اقامه یک خرابشهر (Dystopia) محسوب میشود که در چهل سالگی انقلاب اسلامی سعی مینمود تا مخاطب خود همچنان بیچاره و در احاطه قدرت مستکبران داخلی و خارجی به تصویر بکشد؛ اما در نهایت به سبب بهره بردن از پایان باز (Open ending) و یا به تعبیر دقیق، پایان مبهم (Ambiguous ending)(Open ending) خود توانست اثری امیدبخش محسوب شود!



فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اگر چه در بسیاری از مقاطع دچار ضعف در مطالبات آرمان‌خواهانه خود حول مبانی انقلاب اسلامی میشود و در مواردی به دام ادبیات سوسیالیستی افتاده و حتی در برخی از مقاطع به تبلیغ‌گونهای از آنارشیسم (Anarchism) میپردازد؛ اما در مجموع روایتی نمادگرایانه و به تعبیری اثری سمبولیک از زیست واقعی و ملموس نسل جدید انقلاب اسلامی است. نسلی که نه پیروزی انقلاب و تاسیس جمهوری اسلامی را شاهد بودند و نه جنگ تحمیلی را دیده است؛ نسلی که با دغدغههای بسیار و انبوه سوالات مواجه بوده و در این میان تنها به سبب ولایت‌پذیری و اطاعت از امامت جامعه سکوت میکند و دَم بر نمیآورند. نسلی که دیگر تعارفات متداول نسل اول و دوم را در برخوردهای اجتماعی کنار گذاشته و از محافظه‌کاری به شدت متنفر میباشد.



قطعا حاکمیت ادبیات سوسیالیستی در فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» را میبایست به عنوان عاملی اصلی در مسیر تعارضات پیش آمده و در مُدل آرمانخواهی این اثر منطبق با عدالتخواهی نزج گرفته در گام نخست انقلاب اسلامی قلمداد نمود. همین ادبیات التقاطی و سوسیالیستی سببب میشود تا مخاطب سینمایی اثر دچار سرگیجه و درگیر ذهنیت نسبیگرایی اخلاقی (Moral relativism) شود و به برزخی اُفتد که تشخیص آدم خوب و بد را برایش مشکل سازد و خود را درگیر و دار نکبتی مثال‌زدنی بیابد و چون جایگاه رب مقتدر، قانون و شریعت، شهر و انسانیت، خانواده و والدین، زن و مرد و مردم و... همگی به ترتیب در این فیلم مخدوش بوده و از تراز مطلوب فاصله دارند؛ در نتیجه به انسداد برسد و راهکاری جُز شورش بر علیه حاکمیت تصور نکند؛ اما با این همه پایان باز اثر سبب میشود تا کورسوی امید در ذهن مخاطب ایجاد شود و به این بیاندیشد که وقتی همه ارکان نظام می‌خواهند درب را برای یک تبعه متجاوز باز کنند، اما یک سردار با غیرت، درب را بر او می‌بندد، نهایتا این سردار ایرانی چه انتقامی از این متجاوز خواهد گرفت!؟



با این همه فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اثری با هویت سینمای استراتژیک است. اثری که به روایت زندگانی نسلی میپردازد که در اواخر دههی۱۳۶۰ و عموما در دهه ۱۳۷۰ هجری شمسی ایران به دنیا آمدهاند و در شرایط تثبیت انقلاب اسلامی زیست نموده و به صورت کامل در فرایند حضور گسترده انقلابیهای قلابی و آقایان عافیت طلب و آقازادگان قدرتطلب و ... در مصادر حاکمیتی قرار داشته و اکنون به جوانی رسیدهاند. نسلی که درگیر و دار واقعیتهای اجتماعی و ظهور و بروز طیف جدید از صاحبان قدرت در جامعه پیرامونی خود میباشد و طیف نوینی از مثلث زر و زور و تزویر را به نظاره نشسته است و در عین حال به وضوح میبیند که چگونه به جُرم انقلابی بودن و انقلابی ماندن توسط این مثلث شوم محکوم میشوند و به سبب پایداری بر آرمانهای انقلاب اسلامی توسط ایشان مواخذه میگردند. حال آنکه رهبر معنوی عدالتخواهان در این اثر، یک آیت‌الله است به نام یثربی که تصویر او را نمی‌بینیم و ادعا می‌شود که روی تخت بیمارستان است!



در فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است»؛ شخصیت امیر به جای گوش دادن به دستور، تصمیم می‌گیرد که حقش را از شهروند دو تابعیتی و همسر منافق گرفته و نگذارد او که مست بوده و به ناموسش دست درازی کرد از پایگاه بیرون برود. فرمانده خود پایگاه که یک سردار سپاهی است هم نمی‌تواند با امیر وارد مذاکره شود و بعد از مدتی مردی برای آزادی این شهروند هم وارد پایگاه می‌شود؛ مردی که آقا زاده بوده و پسر آیت الله احتشام است. اما امیر کوتاه نمی‌آید و به همراه چند تن از دوستانش که همراه او هستند آقازاده را هم دستگیر می‌کند و در همینجا پای نهادهای امنیتی گوناگون، از وزارت اطلاعات گرفته تا سرداران سپاه و مجلسی‌ها، به این ماجرا باز می‌شود تا این تبعه را از پایگاه خارج کنند. این در حالی است که فرمانده سپاه منطقه هم فردی مضطرب، ترسو و مصلحت‌اندیش معرفی شده که تمام نگرانی‌اش این است که مبادا بحران ایجاد شده ساحت سپاه و بسیج را لکه‌دار کند. همه حتی عموی امیر که سردار سپاه و از نیروهای سپاه قدس است در نهایت برای مصلحت و حفظ منافع ملی، راضی به خلع سلاح امیر و دوستانش و در نهایت آزادی تبعه انگلیسی می‌شود.




فیلم سینمایی « دیدن این فیلم جرم است » اثری به شدت انتقادی است که هر چند از قرائتی التقاطی و ادبیاتی سوسیالیستی برخوردار است؛ اما سعی می کند تا نقدی جدی به تمام مسئولان و متولیان اجرایی در بخش‌ های مختلف اقتصادی، سیاسی و امنیتی حال حاضر کشور داشته باشد و از این جهت است که می تواند عنوان دار یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌ های سینمای ایران در سال‌های اخیر گردد و حتی نسخه‌ ای جدید از برای فیلم سینمایی «آژانس شیشه‌ای» محسوب شود؛ نسخه ای که ۲۱ سال پس از «آژانس شیشه‌ای» تولید شده و روایتگر دغدغه‌ های حال حاضر انقلاب اسلامی می‌شود.


البته همانگونه که اشاره شد؛ باید به این مهم توجه داشت که دغدغههای مطرح شده در فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اگر چه از ظاهر موجه آرمان‌خواهانه و عدالتطلبانه برخوردار است؛ اما به وضوح التقاطی بوده و انگارههای سوسیالیستی را دنبال مینماید و از این حیث با نظیر خود، یعنی فیلم سینمایی «آژانس شیشه‌ای» دارای تفاوتهای ویژهای میباشد. بالاخص آنکه «آژانس شیشه‌ای» از حیث ژانر در گونه وسترن (Western) دستهبندی می‌شود که در آن تکلیف حق و باطل تقریباً معلوم است و سرانجام در نقطه تعادل تمام میشود و به هیچ عنوان سعی نمیکند تا مخاطب خود را در ابهام بگذارد. اینگونه است که ادبیات آرمان‌خواهانه و عدالتطلبانه در فیلم سینمایی «آژانس شیشه‌ای»  از اصالتی برآمده و مبتنی بر تفکر انقلاب اسلامی برخوردار است و همچون «دیدن این فیلم جرم است» نمیخواهد تا مخاطب خود را به سمت بیچارگی و ناچاری سوق دهد و با ادبیات برآمده از تفکر سوسیالیستی او را به سمت آنارشیسم کشانده و به نحوی وانمود کند که حلال همه مشکلات تفنگ برداشتن و شورش مسلحانه بر علیه حاکمیت قدرتمند است!



تمایزات «آژانس شیشه‌ای» با «دیدن این فیلم جرم است» بسیار زیاد است و شاید عمده این تمایزات به آن سبب است که «آژانس شیشه‌ای» به دنبال تحقق یک آرمان‌شهر برآمده از تفکر انقلاب اسلامی است که از صداقت و غیرت و صراحت می‌آید تا چهره ولی جامعه را تقویت کند و مروج ارزش‌های ولایی در جامعه باشد و در مقابل «دیدن این فیلم جرم است» به دنبال تصویرسازی از یک خرابشهر فراگیر و گسترده میباشد. خرابشهری که مبتنی بر انگارههای سوسیالیستی متشکل از طبقات بورژوایی جدیدی است که در ساختارهای نظام جمهوری اسلامی تولد یافته و ایجاد شده است و مبتنی بر این رویکرد است که اثر سعی میکند تا در پوششی عدالتطلبانه و در قالبی نمادین اقدام به ارائه مسیر مبارزه و آموزش شیوه مواجهه به نسل سوم انقلاب اسلامی دهد.



فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اگر چه دارای هویت سینمای استراتژیک است اما به هیچ عنوان نمیتواند در تراز سینمای انقلاب اسلامی دسته‌بندی شود. اثری که اساسا خود را مقید به رعایت الگو واره مطرح در اندیشههای ساختاری حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی نمیداند و متمرکز بر نشان دادن فساد سیستماتیک و سیستمی نشان دادن نکبت در ارکان اجتماعی ایران است. با این همه برخورداری خواسته یا ناخواسته این اثر از تکنیک پایان باز توانست جایگاه آن را به اثری امید بخش ترفیع دهد. حال آنکه یادمان نرفته آخرین دستاورد سینمایی حوزه هنری فیلمی با عنوان «بیست و یک روز بعد» بود که به گونهای تاسف برانگیز، عُمق و سطح هنری نهادهای مُدعی هنر انقلاب اسلامی را بر پردهی نقرهای سینما به نمایش میگذاشت. اثری مجعول که در ثلث پایانی خود، چنان فضای بیچارگی و فلاکت جامعهی ایران را برای مخاطبان به تصویر میکشد که راهی جُز توقف قطار در حال حرکت جمهوری اسلامی را برای ایشان باقی نمیگذاشت!


در مجموع فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» اثری است شاخص و البته با ایرادات محتوایی که از سقط جنین انقلاب در چهل سالگی گرفته تا عموی از سوریه برگشتهای که در مقابل به تاراج رفتن ناموس برادر زادهاش سکوت پیشه نموده تا دیگر نمادها و المانهای آن که حتی نوعی خود درگیری سیستمی در ساختارهای حاکمیتی نظام جمهوری اسلامی را روایت میکند و ... میتوانست با کمی هوشمندی و دغدغه لازم توسط پدیدآورندگان به سهولت برطرف شود و آن را به اثری شاخص و کم ایراد در فضای ژانر سینمای اجتماعی مبدل سازد. اثری که با ادبیات آرمان‌خواهانه و عدالتطلبانه مختص و منحصر در تفکر انقلاب اسلامی میتوانست نوعی از مطالبهگری و آرمانخواهی به وسیله هنری و ابزار سینمایی را سرمشق سازد  و سبکی از فیلمسازی دغدغهمند را ترویج دهد که به دنبال اصلاح جامعه و نه براندازی جامعه میباشد.



نظرات

  • حسینی ۱۳۹۹/۱۱/۰۲ - ۰۹:۰۴
    0 0
    تحلیل خوبی بود

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.