یکشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۵

به مناسبت میلاد حضرت ولیعصر (عج) عنوان شد؛

مستغاثی: سینمایی کنونی که در کشور شاهد هستیم به هیچ عنوان هویت ایرانی-اسلامی ندارد/ فهیم: مهدویت یک نرم افزار قدرتمند برای بازتولید سینمای اجتماعی خواهد بود

میلاد حضرت ولیعصر (عج) -مستغاثی-فهیم

سینماپرس: سعید مستغاثی و آرش فهیم دو تن از چهره های حوزه نقد و رسانه همزمان با میلاد حضرت ولیعصر (عج) با تأکید بسیار بر اهمیت پرداختن به مهدویت در سینمای ایران متذکر شدند: تفکیک سینما به دو دوسته دینی و غیردینی برگرفته از نگاه سکولاریسم است و سینما در جمهوری اسلامی ایران باید فقط بر پایه دین باشد؛ در این زمینه تاکید شد: مهدویت یک نرم افزار قدرتمند برای بازتولید سینمای اجتماعی و انتقادی مماس با منافع جمعی ما خواهد بود. فیلمساز منتظر ظهور، چون آرمانگراست و با زشتی ها و آلودگی ها سر تخاصم دارد، لاجرم معترض و مخالف وضع موجود است اما این اعتراض برخلاف فیلم های جشنواره ای نه تنها به سیاه نمایی و وطن فروشی و تخدیر و یأس نمی انجامد که توأم با حماسه، معنویت و امید خواهد بود.

به گزارش سینماپرس موعودگرایی و مفاهیم آخرالزمانی، بستر دراماتیکی برای سینمای هالیوود است. تعداد فیلم هایی که مستقیماً یا ضمناً با این تم ها ساخته شده اند، فوق انتظارند. جاذبه هایی که دنیای نادیده و موعود در انتهای خود با خود حمل می کند، پر از اکشن، اهریمن، نجات دهنده و قدرت های محیرالعقول و گسست ها و پیوندهای غیرمنتظره، در زمان و مکان است و مگر سینما به چیزی جز اینها استوار می شود؟

نکته اینجا است که سینمای هالیوود با علم کردن منجیان پوشالی در آثارش سعی دارد تا به مخاطبان فیلم هایش هرآنچه را که دوست دارد القا کند اما مدیران فرهنگی و سینمایی ما دست روی دست گذاشته اند و هیچ گام مثبتی در راستای ترویج سینمای مهدوی انجام نمی دهند و متأسفانه شاهد انفعال شدید آن ها در خصوص پرداختن به این موضوعات مهم و ارزشمند هستیم.

سینماپرس همزمان با میلاد حضرت ولیعصر (عج) با سعید مستغاثی و آرش فهیم دو تن از چهره های شناخته شده حوزه نقد و رسانه به گفتگو نشست و با آن ها در خصوص اهمیت پرداختن به سینمای دینی و مهدوی در جمهوری اسلامی ایران سخن گفت که ماحصل این گفتگوها در ذیل نقل شده است.

***********************

سعید مستغاثی منتقد سینما در این راستا به سینماپرس گفت: بنده قبل از هر چیز باید عنوان کنم که به شدت با لفظ سینمای دینی مخالفم. سینما برای هر ملتی یک هویتی دارد. سینما در آمریکا به طور کل ایدئولوژیک است و سینمای شان رسما برگرفته از ایدئولوژی های کهن شان است. آن ها سینمای دینی و غیردینی ندارند و همه آثارشان ایدئولوژیک است پس اینکه ما بخواهیم سینما را در جمهوری اسلامی ایران به دو دسته دینی و غیر دینی تفکیک کنیم نیز کاری غلط و برگرفته از مکتب سکولاریسم است.

وی ادامه داد: سینما در کشور ما دارای هویت ایرانی-اسلامی است و همانطور که مثلا نمی شود قانون مجازات اسلامی و قانون مجازات غیر اسلامی در کشور داشته باشیم باید سینمای مان هم تماما اسلامی و دینی باشد. اسلام جزو هویت ما است و سینمای ما لاجرم باید این هویت را داشته باشد.

مستغاثی سپس با تأکید بر اینکه سینمایی کنونی که در کشور شاهد هستیم به هیچ عنوان هویت ایرانی-اسلامی ندارد تصریح کرد: ما زمانی می توانیم بگوییم سینما در کشورمان سینمایی درست و ارزشمند است که همه پارامترهای دینی و ملی در آثارش لحاظ شده باشد. اگر سینمای ما بخواهد دینی باشد باید به مسائل مهم دینی بپردازد نه اینکه سینمایی خنثی در جهت ترویج سکولاریسم غربی باشد که امروزه شاهدش هستیم.

وی در پاسخ به این سوأل که آیا این اتفاق به مدیران سینمایی مرتبط است یا خیر اظهار داشت: ما به افراد کار نداریم؛ برای رسیدن به معضلات امروز سینما باید نقب بزنیم به تاریخ سینمای ایران؛ همانطور که وقتی یک بیماری را می خواهیم درمان کنیم باید گذشته اش و ژنتیک و نسل اندرنسل اش را دربیاوریم. ما باید از خودمان سوأل کنیم این سینما چرا به جود آمد هدفش چه بود؟ پاسخ روشن است، این سینما در جریان القای تجدد وارداتی و سکولاریزه کردن جامعه ایران شکل گرفت.

رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران یادآور شد: کسی که از اولین بنیان گذاران سینمای ایران است همان کسی است که رژیم پهلوی را روی کار می آورد. رژیمی را بنیان می گذارد که بتواند اسرائیل را حمایت کند. این سینما برای زدن ایران و اسلام و هویت آن ها آمده است. نه فقط سینما که متأسفانه در کتاب و تئاتر و دانشگاه ها نیز تفکرات آن ها رواج داده شده. آن ها جوری فضای فرهنگی را سکولاریزه کردند که وحشتناک است. بعد از گذشت شاهان قاجار و پهلوی و بیش از ۴۰ سال از حکومت جمهوری اسلامی این تفکر همچنان به جا مانده، تفکری که می خواهد القا کند هنر برای هنر است و یا هنر سکولاریزه را ترویج دهد.

مستغاثی تأکید کرد: متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم ما شاهد اجرای همان روش های مشمئزکننده رژیم طاغوت در سینما بودیم فقط آدم ها عوض شدند. برای همین است که حضرت آقا می گویند نیروهای حزب اللهی باید آتش به اختیار عمل کنند و به کرات هشدار ولنگاری فرهنگی می دهند.

وی در پایان این گفتگو افزود: ما باید بدانیم در غرب بدون اجبار و بخشنامه ۷۰-۸۰ درصد آثارشان متعلق به فیلم های آخرالزمانی است در هر گونه ای چه انیمیشن چه داستانی و... اما آخرالزمان آن ها جعلی است و ما با اینکه خبر از آخرالزمان حقیقی داریم دست روی دست گذاشته ایم و در این راستا کاری انجام نمی دهیم.

آرش فهیم خبرنگار روزنامه کیهان نیز در این باره به سینماپرس گفت: یکی از عجایب قابل تأمل این است که در فرهنگی سرشار از باورهای آخرالزمانی اصیل و ناب زیست می کنیم اما در سینمای ما کمتر نشانی از این ذخیره فرهنگی دیده می شود! این درحالی است که غربی ها، براساس دیدگاه های آخرالزمانی خودشان که آلوده به خرافات و تصورات واپسگرا و عقب مانده است، محصولات  هنری و رسانه ای پرجاذبه ای تولید می کنند. مثل هالیوود که هر سال ده ها فیلم با عظمت و پرهزینه با مضامین آخرالزمانی تولید می کند. یعنی رقبا و دشمنان ما برای ترویج باورهای عجیب و تیره و تار خودشان درباره پایان تاریخ که عمدتا توأم با موهومات و اعتقاد به تباهی و سقوط جهان و انسان است، تلاش و سرمایه گذاری می کنند، آنوقت ما با وجود اعتقادات آخرالزمانی رهایی بخش و روشن خودمان در سینما، تقریبا هیچ کاری نمی کنیم!

وی با بیان اینکه نکته مهم این است که حتی از نظر دراماتیک و جاذبه های سینمایی نیز باورهای منجی گرایانه شیعه و مهدویت یک ظرفیت وافر و غنی در تولید فیلم هستند اظهار داشت: به ویژه اینکه در فرهنگ و مذهب ما، انتظار ظهور منجی در آخرالزمان درواقع یک نوع مبارزه و سلوک مبارزاتی در جهت اصلاح و اعتلای انسانی و اجتماعی است. اتصال به این باور، پدیدآورنده سینمایی آرمانگرا و مصلح است. گریز از زشتی و سیاهی، توجه به پاکی و انسانیت، عدالتخواهی و طغیان در برابر ظلم و گناه و ازخودگذشتگی برای حق، از شاخص های فرهنگ مهدوی هستند که می توانند هدف درام پردازی قرار بگیرند و به بها یا بهانه آن ها آثار زیبا و تأثیرگذاری خلق شود.

فهیم خاطرنشان کرد: همان طور که طی ۴۰ سال گذشته بخشی از ماندگارترین و موفق ترین آثار سینمایی ما، رگه هایی ظریف و ناپیدا از آرمان های منجی گرایانه اسلام و شیعه را دارا بوده اند. فیلم هایی چون «مهاجر»، «بچه های آسمان»، «آژانس شیشه ای»، «هور در آتش»، «حماسه مجنون»، «سفر به چزابه»، «زیر نور ماه»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «رنگ خدا»، «قدمگاه»، «فرزند خاک»، «ملک سلیمان»، «یوسف پیامبر»، «شاهزاده روم» و... ازجمله آثاری هستند که شعاعی از تابش نور مبارزه برای ایجاد جهانی پاک تر و انتظار برای نجات از پلیدی ها را بازنموده اند. مجموعه مستند «روایت فتح» به کارگردانی شهید آوینی نیز نمونه ای از توجه به بارقه های مهدوی در عرصه مستندسازی است و این شهید در آثارش همواره بین جهاد رزمندگان اسلام در زمان حال با قیام آخرالزمانی حضرت موعود پیوند ایجاد می کرد.

این منتقد سینما تأکید کرد: بر این اساس، سینمای منتظر، یک جریان و تافته جدا بافته خاص نیست. بلکه مضمون انتظار، باید یکی از محورها و تم های اصلی آثار سینمای ایران باشد. چراکه مهدویت و انتظار، یکی از ارکان اصلی فرهنگ تشیع است و به این ترتیب، مهدویت گرایی جزئی جداناپذیر از سینمای ملی در ایران محسوب می شود. بدون شک، امام عصر(عج) به سینما و فعالیت هنرمندان در راستای زمینه سازی ظهور نیازی ندارند. این سینما است که برای رهایی از بحران های مختلف، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه به مضامین مهدوی و فرجام گرایانه است. سینمای کنونی ایران همچون کویر تشنه ای است که برای رویش و طراوت به ترنم مفاهیم مهدوی محتاج است.

فهیم یادآور شد: مهدویت یک نرم افزار قدرتمند برای بازتولید سینمای اجتماعی و انتقادی مماس با منافع جمعی ما خواهد بود. فیلمساز منتظر ظهور، چون آرمانگراست و با زشتی ها و آلودگی ها سر تخاصم دارد، لاجرم معترض و مخالف وضع موجود است اما این اعتراض برخلاف فیلم های جشنواره ای نه تنها به سیاه نمایی و وطن فروشی و تخدیر و یأس نمی انجامد که توأم با حماسه، معنویت و امید خواهد بود.

وی در پایان این گفتگو افزود: اما متأسفانه غلبه رویکردهای سطحی و سخیف در سال های اخیر ناشی از مدیریت ضعیف و اقدامات اشتباه مسئولان سینمایی، همان طور که موجب دوری سینمای ما از دیگر اجزا و عناصر فرهنگی ما شده، گرایش به مهدویت را هم در فیلم ها کاهش داده است. در چنین شرایطی، نمی توان از سینمای ایران انتظار فرهنگسازی مهدوی و انتشار آرمان های آخرالزمانی شیعی را داشت. سال هاست که کیمیای حکمت و معرفت از هنر هفتم ما کنار گذاشته شده است و به جای آن کاسب کاری و بساز و بفروشی و جوایز فستیوال های فرنگی رونق غالب شده است. هر چند همین ساخته های بنجل و گیشه ای هم دیگر مشتری ندارند و همین رویکرد تجارت زدگی هم سینمای کشورمان را بیمار و رنجور کرده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.