محمدرضا مهدویپور/ «فرهنگ» یکی از اصلیترین میادین «جنگ» در طول تاریخ بشر بوده است. این در حالی است که همچنان هستند بعضی افراد کوتهنظر و سطحینگری که اساسا از اسم «جنگ» بدشان میآید؛ افرادی که تا گفته میشود «جنگ اقتصادی» یا «جنگ نرم» یا «جنگ تبلیغاتی» و ... اینها بدشان میآید و میگویند «چرا اینقدر از «جنگ» صحبت میکنید؟ از «صلح» صحبت کنید!»؛ افرادی که بعضا سعی میکنند تا برای اثبات نگرش خود به تحریف واقعیت های تاریخی مبادرت ورزیده و بعضا حتی با ارایه تفسیرهای شاذ، مدعی میشوند که «اسلام» آمد برای اینکه «جنگ» را از بین ببرد! حال آنکه «بعثت انبیا» برای ایجاد یک «جامعهی فاضله» است؛ برای ایجاد یک «تمدّن» است. خب، این «تمدّن» همه چیز دارد؛ در «تمدّن» همه چیز هست؛ هم «علم» هست، هم «اخلاق» هست، هم «سبْک زندگی» هست، هم «جنگ» هست!
پس این جور نیست که ما بتوانیم بگوییم که «اسلام» آمد برای اینکه «جنگ» را از بین ببرد! زیرا «جنگ» گذارهای است که برای ایجاد یک «تمدّن» و در سیر موجودیت و بقای آن همواره موضوعیت داشته و دارد و در این قاعده «تمدّن اسلامی» امری مستثنی محسوب نمیشود! کما اینکه با مرور آیات «قرآن کریم» میتوان به وضوح مشاهده نمود که چقدر از آیات، مربوط به «جنگ» است. اما در این میان تفاوت در «جهت جنگ» موضوعی است که «تمدّن اسلامی» را از سایر «تمدّنها» متمایز میسازد. امری که در کیفیت و نحوه پاسخگویی «تمدّن اسلامی» به دو پرسش «جنگ با چه کسی؟ » و «جنگ برای چه؟» قابل مشاهده و بررسی میباشد.
توجه به «جهت جنگ» از آن حیث دارای اهمیت است که موجب میشود تا هر «جنگی» از قابلیت ارزیابی برخوردار شود و کیفیت خوب یا بَد آن تعیین شده و در تاریخ مورد سنجش قرار گیرد. زیرا «طواغیت عالم» میجنگند برای «هوای نفْس» ، برای «قدرتطلبی» های خودشان، برای «اشاعهی فساد» و ...؛ الان سالها است صهیونیستها دارند میجنگند امّا برای «مقاصد خبیث» میجنگند؛ در مقابل آنها «مؤمنین» هم میجنگند؛ مجاهدین فلسطینی میجنگند، مجاهدین حزبالله میجنگند، ملّت عزیز ما در دفاع مقدّس و جنگ هشتساله جنگید؛ امّا این «جنگ» مذموم نیست، ممدوح است، «جهاد فیسبیلالله» است. زیرا «مؤمنین» قتال میکند و «میجنگند» امّا برای «اهداف الهی» و در مقابل «طواغیت» قتال میکند و «میجنگند» امّا برای «اهداف شیطانی» و این اهداف ماهیت اصلی خود را بیش از هر چیز در عرصه «فرهنگ» و در قالب مشخصی با عنوان «جنگ نرم» (Soft Warfare) نشان میدهند. دشمنی و در نهایت جنگهایی که از «جنگ سخت» (Hard Warfare) و به صورت مشخص «جنگ نظامی» خطرناکتر و «تمدّن براندازانه» میباشد.
«جنگ» به عنوان یک مطلب قابل ملاحظه، همواره در وسعت جغرافیای جهان وجود داشته و دارد و در این میان آنان که در توهم «آشتی جویی مطلق» بوده و جوامع خود را از وجود «دشمن» ایمن میپندارند، قطعا مشمول این فرمایش «امام علی» علیه السلام میباشند که: «هرکه از دشمن خود غافل باشد، دشمن از او غافل نباشد!». پس اگر ملتی خوابش برد، معنایش این نیست که طرف مقابل به عنوان «دشمن» هم خوابش برده! و یا اساسا «جنگی» موضوعیت ندارد؛ بلکه این بینش محصول نوعی «حماقت» است و قطعا این نوع نگرش به معنای «غفلت» او است که اگرچنانچه «دشمن» متوجّه او باشد و «جبههی دشمن» به طرف او نشانه گرفته که تیرهای خودش را پرتاب کند و ... اما او «غافل» باشد. |
پُرواضح است که رویکرد «انقلاب اسلامی» برای احیا و ارایه «تمدّن اسلامی» موجب شد تا نظام «جمهوری اسلامی» در «گام نخست انقلاب اسلامی» با اشکال و انواع مختلف «دشمن» و «دشمنی» مواجه گردد. «دشمنانی» که تنها به خاطر ایجاد «حرکت توحیدی» به معارضه و مواجهه با «انقلاب اسلامی» پرداختند و جبههای را به وسعت جغرافیای شرق تا غرب جهان در عرصه نظام بین الملل تشکیل دادند. «جبههای معارض» که از «چپِ سوسیال» (Socialism) تا «راستِ لیبرال» (Liberalism) را در درون خود جای میداد و در طول بیش از ۴۳ سال گذشته، نظام «جمهوری اسلامی» را با هجمههای گوناگونی در مقاطع زمانی مختلف و با کیفیتهای متفاوت «نرم» (Soft)، «سخت» (Hard) و «نیمه سخت» (Semi hard) مواجه نمود.
به عبارت دیگر؛ سخن گفتن از «تمدّن اسلامی» و جاری ساختن حرف پیغمبر و حرف خدا و حرف توحید و بویژه پیگیری ایجاد «حرکت توحیدی» آن هم در قالب یک نظام حاکمیتی منسجم و با عنوان «جمهوری اسلامی» ؛ تماما عواملی بود که موجب شد تا از همان ابتدا، طیفی از انواع مختلف «دشمن» و «دشمنی» بر علیه «انقلاب اسلامی» موضوعیت یابد و به تقابل و مواجهه آشکار و پنهان نظام «جمهوری اسلامی» با موجودیتی تحت عنوان «نظام سلطه» بیانجامد. جدال و درگیرهایی شدید و بعضا همهجانبه که در میدانهای گوناگون «جنگ سخت» ، «جنگ نیمه سخت» و «جنگ نرم» موضوعیت داشته و به صورت مشخص در فرایند هشتسال «جنگ تحمیلی» قابل مشاهده و ملاحضه میباشد.
حملهی نظامی گسترده به «ایران» توسط «صَدّام حُسین عبد المجید تِکریتی» از جمله اقداماتی بود که با اجازه و چراغ سبز «نظام سلطه» صورت پذیرفت. «جنگ سختی» که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هجریشمسی رسما آغاز شد و نظام «جمهوری اسلامی» را در همان سالهای ابتدایی تاسیس خود و به مدت هشت سال، مجبور به مجاهدت و استقامت در برابر مشکلات یک «نبرد نظامی گسترده» نمود. «جنگ سختی» که «بلوک شرق» (Eastern Bloc) و «بلوک غرب» (Western Bloc) را به یک پیوستگی و همبستگی غیر رسمی، آن هم به جهت مقابله سریع و فوری با رویکرد «انقلاب اسلامی» برای احیا و ارایه «تمدّن اسلامی» رساند. اتفاق و اتحادی که در قالب کمکهای همهجانبه و گسترده «اتحاد جماهیر شوروی» و «ایالات متحده آمریکا» به «رژیم بعث عراق» از موضوعیت برخوردار شد و موجب شد تا کشورهای اروپایی بلوک شرق در قالب «پیمان ورشو» (Warsaw Pact (WP)) و کشورهای اروپایی بلوک غرب در قالب «پیمان آتلانتیک شمالی» (North Atlantic Treaty Organization) یا «ناتو» (NATO)، هرچه دولت بغداد برای رسیدن به هدفهای خود در این حمله احتیاج داشت را بیدریغ در اختیار او قرار دهند و با همراهی ویژه دولتهای عربی منطقه خیال «رژیم بعث عراق» را از بابت پول و سلاح و امکانات و مشاور نظامی و ... راحت ساخته و متمرکز در امر براندازی نظام «جمهوری اسلامی» از طریق «جنگ سخت» سازد.
حمله نظامی رژیم «صدّام» که هشت سال ما را مجبور به مجاهدت و قبول مشکلات جنگ کرد، غیرمتعارف نبود. این روش همیشگی استکبار علیه ملتهای مستقل و آزادیخواه است. در همان سالهای اوّلِ ریاست جمهوری بنده، «احمد سکوتوره» رئیسجمهور گینه کوناکری که یک چهره برجسته انقلابی، محترم، علمی و سیاسی آفریقا محسوب میشد و در تمام دنیا و اروپا هم خیلی آبرومند بود، به ایران آمد و در مذاکراتش با من مطلبی به این مضمون گفت که ما بعد از انقلاب، از حمله بغداد به شما تعجّب نکردیم؛ چون طبق تجربه، یکی از کارهایی که علیه اغلب کشورهای مستقل، از طرف استکبار بهکار رفته، این است که از طرف مرزها به اینها فشار نظامی بیاورند تا با مشغول کردن و گرفتن منابع مالی و انسانی آنها، مانع رسیدن آن کشورها به هدفها و آرمانهایی شوند که برای خود تعریف کردهاند. این، نقشه طرّاحی شده دشمن علیه ما بود. همین امریکاییها کسانی بودند که از نزدیک با صدّام حسین همکاری داشتند و به او کمک علمی و تسلیحاتی و اطلاعاتی میکردند تا شاید بتوانند ایران را شکست دهند، که نتوانستند. (بیانات امام خامنهای در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان - ۲۲ مهر ۱۳۸۲ هجریشمسی) «صدّام» یک شخصیّتی بود که آنها میدانستند؛ یعنی او را میشناختند؛ شخصیّتهای سیاسی را میشناسند؛ زمینهی یک حرکت خودخواهانه و متکبّرانه و ظالمانه در این آدم وجود داشت؛ بهطور طبیعی آدم متعرّضِ متجاوزی بود. در هنگام انقلاب هم صدّام رئیسجمهور عراق نبود، رئیسجمهور عراق فرد دیگری بود؛ احمد حسن البکر بود؛ امّا جوری ترتیب دادند که او برود کنار و این بشود رئیسجمهور عراق تا وادارش کنند، تشویقش کنند، تهییجش کنند برای اینکه حملهی نظامی به ایران بکند. حملهی نظامی به ایران هم اوّل به بهانهی این بود یعنی اینجور میگفتند و شعار میدادند که میخواهند مناطق نفتخیز را از ایران جدا کنند و به عراق متّصل کنند؛ اینها فقط حرف بود؛ بحثِ مناطق نفتخیز نبود؛ بحثِ اصلِ حکومت بود، اصلِ انقلاب بود؛ میخواستند انقلاب را نابود کنند. آمریکا و اروپای قدرتمند؛ حالا کشورهای درجهی دو و سهی اروپا اهمّیّتی نداشتند امّا اروپای اصلی یعنی انگلیس، یعنی فرانسه، یعنی آلمان، یعنی ایتالیا، این کشورهایی که در اروپا موقعیّتی داشتند، تواناییای داشتند؛ یکسره همه پشت سر صدّام قرار گرفتند و هرچه توانستند به او کمک کردند؛ هرچه توانستند کمک کردند! (بیانات امام خامنهای در دیدار نوجوانان و جوانان شرکتکننده در کاروانهای راهیان نور - ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ هجریشمسی) لشکرهای رژیم صدّام در اوّل جنگ، لشکرهای معدودی بودند، امکاناتشان هم امکانات متعارف بود امّا با گذشت زمان -هرچه زمان گذشت، شش ماه گذشت، یک سال گذشت، دو سال گذشت- روزبهروز به این امکانات افزوده شد. خب جنگ امکانات را از بین میبرد، ما مثلاً اوّل جنگ یک مقدار تانک داشتیم، بعد بعضیاش از بین رفت؛ فرض کنید که مقداری توپخانه داشتیم، بعضیاش از بین رفت؛ مهمّات داشتیم خیلیهایش از بین رفت؛ قهراً در جنگ مصرف میشود، جنگ امکانات را کم میکند؛ هرچه جنگ پیش میرفت، امکانات رژیم بعثی چند برابر میشد؛ چه کسی به او میداد؟ فرانسه، انگلیس، آلمان، آمریکا؛ شوروی هم که ضدّ آمریکا بود، در این قضیّه همراه آمریکا وارد میدان شد، آن هم به دلیل خاصّ خود: چون شوروی تعداد نسبتاً زیادی جمهوریهای مسلمان دارد؛ حرکت اسلامی، انقلاب اسلامی در ایران موجب میشد که آن جمهوریها به فکر هویّت اسلامی خودشان بیفتند؛ دولت شوروی حاضر نبود، لذا او هم در این قضیّه؛ در قضیّهی جنگ علیه ما، در قضیّهی مبارزهی علیه ما؛ کنار آمریکا، دشمن دیرین خودش ایستاد. پس شد آمریکا، شوروی، ناتو؛ اعضای پیمان ناتو که اروپا و آمریکا و مانند اینها هستند و همهی قدرتهای مسلّط دنیا که پشت سر صدّام قرار گرفتند علیه جمهوری اسلامی، برای اینکه جمهوری اسلامی را از بین ببرند؛ هدف این بود؛ هدف، فتح خرّمشهر یا قصر شیرین یا مانند اینها نبود، هدف این بود که بیایند؛ کمااینکه همان اوّل کار صدّام گفت که ما امروز اینجا مصاحبه میکنیم، یک هفتهی دیگر در تهران مصاحبه خواهیم کرد؛ اینجوری برنامهریزی کرده بود. این، عامل جنگ بود؛ یعنی جنگ تحمیلی یک توطئهی عظیم بینالمللیِ قدرتمندترین قدرتهای دنیا بود علیه جمهوری اسلامیِ تازه پدید آمده. مثل اینکه همهی حیوانات وحشی بخواهند به یک انسان تنها و بیسلاح و بیدفاع حمله کنند؛ در واقع اینجوری بود. (بیانات امام خامنهای در دیدار نوجوانان و جوانان شرکتکننده در کاروانهای راهیان نور - ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ هجریشمسی) |
پس باید توجه داشت که «انقلاب اسلامی» اگر چه هیچگاه به دنبال «دشمنتراشی» نبوده؛ اما این ویژگیهای ذاتی «نظام سلطه» که اقتضا میکند تا به مواجهه و مقابله با نظامی مثل نظام «جمهوری اسلامی» بپردازد و اساسا کارکرد تشکیل چنین حاکمیتی برای پیگیری «تمدّن اسلامی» است که موجب میشود تا «جمهوری اسلامی» همواره با مساله «دشمن» و «دشمنی» مواجه باشد. او دشمن باشد. زیرا منافعشان ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف دارد و تنها زمانی رفع دشمنیِ «نظام سلطه» با هم به این است که «جمهوری اسلامی» دست از حرکت بر مسیر آرمانهای «انقلاب اسلامی» بردارد و مسیر سازگاری با ساختار حاکم بر نظام حاکم بر عرصه روابط بین الملل را در پیش گرفته و با پذیرش هژمونی «نظام سلطه» ، به تنظیم روابط خود منطبق با «نظم نوین جهانی» (New World Order) مبادرت ورزد و برگردد به همان چیزی که آنها میخواهند، یعنی «عبودیّت طاغوت»، «پیروی طاغوت» و مانند اینها.
چرا جنگ را به وجود آوردند؟ این امر روشنی است: جنگ را به وجود آوردند، تا نظام اسلامی را از بین ببرند، یا وادار به تسلیم کنند؛ برای آنها فرقی نمیکرد. میخواستند یا جمهوری اسلامی به خاطر اشغال و گرفتاریهای جنگ ساقط بشود، یا اگر ساقط نمیشود، همانطوری که بیشتر کشورهایی که به این مصیبتها دچار میشوند و بالاخره رو به یک قدرتمند میکنند و پیش او دست دراز میکنند، شاید ملت ایران و امام عظیمالشأن این ملت هم مجبور بشوند در مقابل دشمنان تسلیم بشوند، دست دراز کنند و بگویند خیلی خوب، ما تسلیم هستیم؛ نگذارید دیگر عراق اینقدر ما را بکوبد. بدون تردید هدفشان این بود؛ اما این آرزو هم به دلشان ماند. اگر ایران در مقابل امریکا تسلیم میشد، جنگ زود تمام میشد. البته مصیبت سلطهی امریکا، صد برابر از مصیبت جنگ سختتر است. مصیبت تسلط بیگانه، از مصیبت هر گونه جنگی با هر خسارتی، برای یک ملت سنگینتر و سختتر است. امروز ببینید با رژیم عراق چگونه برخورد میکنند. همین که مسلط شدند، همینکه در مقابلشان تسلیم انجام گرفت، استکبار دیگر هیچ حدی نمیشناسد. از ایستادگی مردم است که اینها حساب میبرند و مجبورند حریم بگیرند. هر ملتی که کوچکترین نشانهی تسلیمی از خود در مقابل استکبار نشان داد، باخت؛ باختی بسیار سنگین. هدفشان این بود که جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم کنند؛ ولی نتوانستند! (بیانات امام خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران - ۵ مهر ۱۳۷۰ هجریشمسی) |
«جنگ تحمیلی» را «دشمن» برای خاموش کردن «انقلاب اسلامی» به راه انداخت، اما همین «جنگ تحمیلی» باعث شعلهورتر شدن «نیروی انقلاب» و «روحیهی انقلاب» شد و موجب شد تا «نظام سلطه» برای همیشه بفهمد که نه تنها در صورت وضعیت یک «جنگ سخت» بلند مدت و از نوع «تجاوز به مرزها» و با عناوینی همچون «جنگ قادسیه صدام» قادر به مواجهه با پدیده «انقلاب اسلامی» است؛ بلکه حتی با صورت سازی از یک «جنگ سخت» و بَزَک نمودن آن به صورتی «غیر متجاوزانه» و در قالب عناوین مجعولی همچون «عملیات فروغ جاویدان» نیز قادر به رویارویی با نظام «جمهوری اسلامی» و مغلوب نمودن آن نمیباشد. زیرا «انقلاب اسلامی» پدیدهای است که موجب میشود تا «جوان ایرانی» در میدانهای «جنگ سخت» بتواند عظمت خود را بازیابد و ایشان را به مردانی دارای تدبیر و متفکر مبدل سازد. که میتوانند چشمههای درونی استعداد، در دلهای پاک و منور خود را به جوشش درآورده و بقای نظام «جمهوری اسلامی» تا همیشهی همیشه تثبیت نمایند.
به این ترتیب برونرفت مقتدرانه «ایران» از معرکه هشتسال «جنگ تحمیلی» و بالاخص تجربه شکست «رژیم بعث عراق» آن هم با وجود برخورداری از حمایتهای مادی و معنوی گسترده و همهجانبه و در نهایت رسوایی مفتضحانه «نظام سلطه» در فرایند «عملیات مرصاد» موجب شد تا گزینه «جنگ سخت» برای همیشه کارکرد خود را برای «دشمنی دشمنان» از دست بدهد و تنها به عنوان یک «گزینه روی میز» از قابلیت ترساندن طیف مذبذبین از مسئولان «جمهوری اسلامی» برخوردار باشد!
بیتوجهی نظام «جمهوری اسلامی» نسبت به «دشمن» و «غفلت» از بروزرسانی «قدرت سخت انقلاب اسلامی» آن هم به واسطه عدم دقت در تقویت منظم آمادگی «نیروهای مسلح» و یا بیمبالاتی «نیروهای دفاعی کشور» در بالابردین سطح هوشیاری و بهره نبردن از مدیریت کارآمد و چابک و یا رعایت نکردن اصل ارتقا تواناییهای انسانی و تجهیزاتی و ... میتواند در هر زمان و در هر شرایطی، موجب احیای گزینه «جنگ سخت» در منظر «نظام سلطه» شود؛ اما محکمی و استحکام نظام «جمهوری اسلامی» در پشت سر گذاشتن «گام نخست انقلاب اسلامی» نشان میدهد که «جنگ سخت» آن هم از نوع «جنگ نظامی» موضوعی نیست که به لحاظ «محاسبات سیاسی» و در نظر گرفتن قدرت دفاعی کشور در شرایط کنونی، احتمال وقوع آن مُحتمل باشد. |
پس اگر چه «جنگ سخت» با نظام «جمهوری اسلامی» خیلی محتمل نیست؛ لکن «دشمنی دشمنان» موضوعی ریشهای و ادامه دار است که در «گام نخست انقلاب اسلامی» با تمرکز ویژه بر «جنگ نیمه سخت» و «جنگ نرم» همراه گردید. جنگهایی که از ابتدای تاسیس نظام «جمهوری اسلامی» وجود داشت و قطعا از «جنگ نظامی» اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست و اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. زیرا در «جنگ نظامی» دشمن به سراغ سنگرهای مرزی کشور میآید و مراکز مرزی کشور را سعی میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز «نفوذ» کند. اما در «جنگ روانی» و آنچه که امروز به او «جنگ نرم» گفته میشود در دنیا، «دشمن» به سراغ «سنگرهای معنوی» میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ «ایمانها» ، «معرفتها» ، «عزمها» که پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور است میآید و سعی میکند که اینها را منهدم بکند و از این جهت «نقاط قوت» را در تبلیغات خود به «نقاط ضعف» تبدیل میکند؛ «فرصتهای» یک نظام را به «تهدید» تبدیل کند. این کارهائی است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. از این جهت باید «ابعاد دشمن» و «ابعاد دشمنی» را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم.
الان هم شروع کردهاند و برنامهریزی کردهاند برای نفوذ؛ انواع و اقسام طُرق را؛ من محاسبه میکردم با خودم، دیدم شاید حدود ده راه مهم را؛ برای نفوذ در کشور پیدا کردهاند و دارند عمل میکنند؛ همین حالا دارند عمل میکنند. یکیاش راه علمی است؛ از طریق ارتباط با دانشگاهها، ارتباط با دانشمندان، ارتباط با استاد، ارتباط با دانشجو؛ کنفرانسهای به ظاهر علمی ولی در باطن برای نفوذ؛ افراد امنیّتی را اینجا میفرستند؛ این یکی از راهها است. یکی از راهها، راههای فرهنگی و هنری است. مأمور مستقیم دستگاههای امنیّتی را بهعنوان یک فرد صاحب هنر برای، فرض کنید، جشنوارهی موسیقی معیّن میکنند که بفرستند؛ که البتّه خوشبختانه وزارت اطّلاعات فهمید، زودتر جلویش را گرفت. یعنی بهعنوان حضور در یک جشنوارهی هنری؛ مثلاً جشنوارهی موسیقی؛ کسی را انتخاب میکنند که این آدم، صددرصد سیاسی و امنیّتی است؛ بهعنوان فرد هنری اینجا میفرستند. خب، برای چه میفرستند؟ نفوذ اقتصادی یکی از راههای دیگر است. انواع و اقسام گوناگون، راههای نفوذ دارند؛ ما بایستی مراقب باشیم، باید مواظب باشیم. (امام خامنهای در دیدار رییس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ هجریشمسی) |
ادامه دارد...
ارسال نظر