به گزارش سینماپرس، به مناسبت هفته دفاع مقدس خبرآنلاین به سراغ مهدی فقیه رفته و به گفتوگو با این هنرمند پیشکسوت پرداخت.
مهمترین ویژگی هشت سال دفاع مقدس از نگاه شما چیست؟
هشت سال دفاع مقدس ما، یک واقعه ساده چون دیگر جنگهای جهان نبود، رزمندگان ما امکانات زیادی نداشتند و دشمن تا بن دندان مسلح بود. اگر فیلمهای مستندی را که از آن زمان گرفته شده یا در دسترس هست، نگاه کنیم، متوجه میشویم که مردم ما چه سختیهایی را تحمل کردند.
رزمندگان ما سختیهای زیادی کشیدند. به یاد دارم یکبار برای اجرای نمایشی به منطقه حاج عمران رفته بودیم و دیدیم که رزمندگان ما، سختترین نقاط کوه را با همان بیل و کلنگ کوجکشان کندهاند و سنگر درست کرده و در آن زندگی میکنند. بسیاری نمیدانند در آن ارتفاعات، زمستان چقدر برف میبارید و هوا چقدر سرد میشد؛ تصورش هم سخت است.
به مستندهایی اشاره کردید که نزدیک به واقعیت ساخته شدهاند. منظورتان آثاری چون کارهای شهید آوینی است؟
معتقدم بهترین مستندهایی که درباره دفاع مقدس ساخته شده، کارهای شهید بزرگوار، مرتضی آوینی است. من ایشان را میشناختم. آقای آوینی، فیلم سینمایی «هور در آتش» را دیده بودند و یک مطلبی درباره آن نوشته بودند. یکبار که به تهران آمده بودم، من را دید و گفت «پیرمرد کجا؟». این طوری باهم آشنا شدیم و آنجا بود که متوجه شدم چه آدم عجیبی است. یک بچه مسلمان واقعی، یک هنرمند خوب و آگاه نسبت به زمان خودش. این خیلی مهم است که هنرمند در زمان خودش چه میکند و چه چیزی به یادگار میگذارد.
سینمای دفاع مقدس برای خندیدن و خنداندن مردم نیست، متاسفانه عدهای برای کسب پول به این سمت حرکت کردهاند
ابراهیم حاتمیکیا، رسول ملاقلیپور و عزیزالله حمیدنژاد هم از هنرمندان آگاه نسبت به زمان خودشان به شمار میآیند. فرزندانی انقلابی که پس از جنگ، شاهکارهای زیاد ساختند. به طور مثال، «سفر به چزابه» یکی از بهترین کارهای دفاع مقدسی است که تا کنون ساخته شده.
یکبار حضرت امام گفتند «این بچهها (رزمندگان) یک شبه، ره صد ساله را پیمودند»، آن زمان عدهای متوجه حرف ایشان شدند و فیلمهای معنوی بسیار خوبی ساختند. حالا به جای اینکه آن مفاهیم را فیلم کنند، از رد لاستیک تویوتا فیلم میسازند.
ماجرای اصلی این است که عدهای از دفاع مقدس سوءاستفاده میکنند. چرا پژوهشگران و کارشناسان، صفت مقدس را برای این جنگ به کار میگیرند؟ برای خنداندن مردم است؟ خیر. ولی در سالهای اخیر، یک عده بهخاطر پول، این کار را انجام دادند.
فردی مانند رسول ملاقلیپور، «سفر به چزابه» را میسازد، بدون اینکه به فکر یک ریال پول باشد و پس از سالها، هنوز هم این فیلم جذاب است. آیا موضوع خندهداری در آن وجود دارد؟ خیر، بلکه به مفاهیم معرفتی پرداخته است. اخیرا ذائقهها تغییر کرده و فکر میکنیم فیلم خوب، فیلمی است که ما را بخنداند.
«ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز۲»، فیلمهای خوبی هستند، اما آنچیزی نیست که ما برای نشان دادن هشت سال دفاع مقدس، درنظر داریم
فراموش نکنیم انقلاب ما، یک انقلاب فرهنگی بود، حالا ما در کدام نقطه از فرهنگ و هنر ایستادهایم؟ آیا وضعیت فعلی سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و...، وضعیتی مطلوب و مناسب است؟ یکی از رکنهای اصلی جامعه، هنر است، در سالهای اخیر شرایط در حوزه فرهنگ و هنر به گونهای بود که انگار ما هنرمندان، نامحرم و ناتنی هستیم. مشکل همینجاست که ما از هنر و هنرمندانمان غافل شده و اندیشمندان و متفکران خود را فراموش کردهایم.
فیلمهای تازه دفاع مقدس، مانند «ماجرای نیمروز۲» و «ایستاده در غبار» از ساختههای محمدحسین مهدویان را تماشا کردهاید؟ نظرتان چیست؟
بله، آنها را تماشا کردهام، فیلمهای خوبی هستند، اما آنچیزی نیست که ما برای نشان دادن هشت سال دفاع مقدس درنظر داریم.
البته درگذشته، نهادهای نظامی هم کمک میکردند و تجهیزات را در اختیار سازندگان قرار میدادند، اما حالا اگر کارگردان بخواهد از اسلحه یا وسیله نظامی استفاد کند، باید هزینهاش را پرداخت کند. به همین دلیل هم سازندگان سراغ آن نمیروند، درصورتی که وظیفه همه ماست تا در این زمینه فعالیت داشته باشیم و به آن توجه کنیم.
برخی تولیدات سینمای دفاع مقدس، سالیان سال از تلویزیون پخش میشوند. این موضوع چه آسیبی به آن اثر وارد میکند؟
بله این هم مشکلی است. به طور مثال، «هور در آتش» یا «سفر به چزابه»، جزو فیلمهایی هستند که در هر مناسبتی پخش میشوند، چون پس از این فیلمها، اثرِ درخور و زیبایی ساخته نشده است. برخی از آثار هم، هیچگاه کهنه و تکراری نمیشوند، وقتی فیلمهای چارلی چاپلین را میبینیم، متوجه نگاه او به مسائل انسانی میشویم و به همین دلیل هم هیچ وقت مخاطب از تماشای آثار او خسته نمیشود.
واقعیت هنر، انتقال مفاهیم انسانی به جامعه است، حالا کدام اثر سینمای ما اینگونه است؟ کمدیهایمان بهگونهای است که یا نمیتوان آنها را دید، یا یکبار مصرف هستند. متاسفانه مردم هم از آن استقبال میکنند. دیگر فیلمهایمان هم همینطور است. این اتفاق رخ داده است، چون ذائقهسازی بد کرده و مردم را به این جریان عادت دادهاند. این موضوع هم دست تهیهکننده و کارگردان نیست، بلکه دست مسئولین فرهنگی است.
مهمترین تاثیر جنگ در زندگی من، بازی در فیلم «هور در آتش» عزیزالله حمیدنژاد بود که معتقدم شهدا آن را به من هدیه دادند
در حالی الان، فیلمهای کمدی مورد استقبال قرار گرفتهاند که در گذشته آثار دفاع مقدس جزو یکی از آثار پرفروش بود. به طور مثال از کاری مثل «آژانس شیشهای» استقبال خوبی شد. این را میگویم چون هنوز هم وقتی من را در کوچه میبینند، به یاد فیلم «هور در آتش»، میگویند بابا عقیل، حالت چطور است. این در ذهن مردم مانده است. چرا در ذهن مردم مانده؟ چون مردم ما درک میکنند و دنبال آثار قوی هستند. وقتی یک محصول خوب و با کیفیت تولید میشود از آن استقبال میکنند. کاش مسئولین ما هم این موضوع را متوجه شوند.
مهمترین اتفاق هشت سال دفاع مقدس که زندگی شما را تغییر داد، چه بود؟
پس از جنگ یک موزه شهدا در شیراز راه انداختیم و متاسفانه بسته شد. ولی شهدا به من جایزه دادند که جایزهشان هم بازی در فیلم «هور در آتش» بود. این تاثیرگذارترین اتفاق زندگی من بوده است و اگر در آن فیلم بازی نمیکردم، نه جایزه میگرفتم، نه به شهرت میرسیدم.
و مهمترین چیزی که از دفاع مقدس، امروز ذهن شما درگیر کرده است، چیست؟
حال و روزِ مردمِ جنوب کشور که برای کشاورزی و آشامیدن، آب ندارند؛ گرد و خاک اذیتشان میکند و همه این سختیها را در کنار گرمای شدید هوا تحمل میکنند اما بازهم کسی به وضعیت آنها رسیدگی نمیکند. مردم خوزستان، نزدیک رودخانه هم هستند، ولی آب ندارند. این موارد مهمی است که به آن توجهی نمیشود و دردآور است.
ارسال نظر