این عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: در جامعه ایران عرف، شرع و قانون سه ضلع تشکیل دهنده سبک زندگی محسوب می شوند و این سبک زندگی از جنبه های مختلف متاثر از رسانه است. در دهه ۵۰ میلادی تلویزیون به اجتماع راه پیدا کرد، ماهواره نیز در دهه ۶۰ اختراع شد اما دهه ۸۰ عمومیت پیدا کرد و اوایل دهه ۶۰ تا ۷۰ نیز اینترنت به میان جوامع راه یافت؛ به دنبال پیشرفت قابل توجه رسانه و رشد فزاینده تکنولوژی، فرهنگی به داخل کشورها رسوخ می کند که ممکن است سبب تغییر رفتار و نگرش مردم شود.
وی ادامه داد: سواد رسانه ای نوعی از آگاهی است که سبب شناخت درست از کارکرد رسانه و درک صحیح نمادها و نشانه ها و مقاصد نهفته در پشت محصولات رسانه ای می شود. همه ما ایرانی ها به درجاتی از سواد رسانه ای برخورداریم اما نیازمند به روز شدن مدام و افزایش سطح این نوع سواد هستیم. ارتقای سواد رسانه ای حق مردم است که باید ازدولت مطالبه شود. مهارت تفکر نقاد که قرابت های مفهومی زیادی با سواد رسانه ای دارد نیز در رده مهارت های زندگی قرار می گیرد که همه ما نیازمند فراگیری آن هستیم.
خرازی ها با بیان اینکه مهارت تفکر نقاد یعنی یک «چرا؟» گذاشتن در مواجهه با رخدادهایی که با آن ها مواجه می شویم و تلاش برای دستیابی به پاسخ این «چرا؟» تأکید کرد: متاسفانه با آن که بسیاری از سازمان های دولتی مملکت ما مدعی تولید محتوا و آموزش مهارت های زندگی هستند اما با بی تفاوتی شاید هم عامدانه از کنار آموزش فراگیر مهارت تفکر نقاد می گذرند! اقدامات مقابله کننده ما با تحمیق و تخریب رسانه ای چندان قوی نبوده است و باید در این زمینه بسیار کار کنیم.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی خاطرنشان کرد: افزایش تنش های اجتماعی، خانوادگی، اضطراب و افسردگی همچنین ترویج مصرف گرایی و سوق دادن جامعه به سوی اغتشاش یا سستی و رکود از تبعات محسوس و نامحسوس فعالیت های رسانه ای، تماشای فیلم های سینمایی سیاه نما و کم بهرگی یا بی بهرگی از سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد است. مردم حتی اگر به سینما نروند فیلم های ایرانی را از طریق پلتفرم ها و تلویزیون مشاهده می کنند بنابراین بخشی از سواد رسانه ای آحاد مردم تحت تاثیر سینمای ایران بوده، هست و خواهد بود.
وی متذکر شد: مبحث سواد رسانه ای در سینمای ایران به نقد فیلم و نگرش انتقادی به سینما گره خورده است. متاسفانه ما در ایران چیزی به نام نقد فیلم نداریم و آنچه داریم نقد فیلمنامه است نه نقد فیلم! منتقدان سینمایی هم نقدهای شان را برای مردم نمی نویسند بلکه همکاران شان یعنی بقیه منتقدان فیلم و گاه قشر فرهیخته دست به قلم می شوند. بر بستر نقد فیلم است که بخشی از سواد رسانه ای مردم ارتقاء می یابد اما بسیاری از منتقدان چنین رسالتی برای خود قائل نیستند و نقد را به قصد خودنمایی و به رخ کشیدن سواد نداشته شان می نویسند و منتشر می کنند.
خرازی ها تصریح کرد: حضور افراد با پیشینه و مدرک تحصیلی غیرمرتبط در حوزه نقد فیلم فاجعه ای است که نتیجه اش را امروز می بینیم. آموزش سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد در ایران در مراحل جنینی خود را سپری می کند و بسیار کمرنگ و در مواردی فشل است. این نوع از سواد در ایران بیش از حد آغشته به سیاست است که البته نباید این طور باشد. مقصود من ترویج تفکر «هنر برای هنر» نیست بلکه نگاه همه جانبه و نه صرفا سیاسی به سواد رسانه ای است؛ سیاست در ایران بر همه چیز می چربد حتی بر سلامتی آدم ها که این استیلا گاه تبعات جبران ناپذیری به بار می آورد.
وی با بیان اینکه بخشی از مشکل از این جا ناشی می شود که برخی از مدیران سینمایی و افراد کلیدی فاقد مدرک تحصیلی مرتبط با سینما هستند و بر اساس سبقه و فعالیت های سیاسی شان در گذشته و حال به تریبون های سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دست یافته اند تصریح کرد: این آدم ها نگاه سیاسی خودشان را خواسته یا ناخواسته به پیکره سینمای ایران تزریق و در برخی بزنگاه ها این پیکره را نحیف و ناتوان می کنند.
خرازی ها ادامه داد: نسل جدیدی که در دهه نود با ایده هایی بکر و درخشان به سینمای ایران آمد توانست با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بینش جدیدی را پایه ریزی نموده و مهارت جور دیگر دیدن را به مخاطبان و مردم ایران عرضه کند. به اعتقاد من فیلم های نسل جوان اعم از سینمایی، مستند و کوتاه سرشار از ایده های غیرتکراری، اندیشه ورز و بدیع و تکنیکی مبتکرانه هستند و باید بیش از پیش در سطح جامعه دیده شوند و پخش رسانه ای وسیع داشته باشند.
این منتقد فیلم خاطرنشان کرد: تجلی استعدادهای هنری نوین سینمای ایران را می توان در جشنواره فیلم کوتاه یافت که بسیار مورد اقبال ایرانیان قرار گرفت. سیاستگذاران سینمای ایران با دقت و موشکافی و البته سعه صدر باید راه را برای آثار سالم و تفکر برانگیز هموار نمایند. منظور من سینمای ورشکسته و گریزان از مردم «هنر و تجربه» نیست منظور من سینمای متعالی از جنس سینمای دهه شصت است که با پایان جنگ، این نوع سینما هم پایان یافت! سینمای ایران در طول بیش از چهار دهه تاثیر عمیقی بر قشر سینمارو گذاشته است. این تاثیر جنبه هایی مثبت و جنبه هایی منفی داشته است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با میدان دادن به این آثار سهم به سزایی در ارتقای سواد رسانه ای داشته است اما در عرصه تبلیغات ضعیف عمل کرده و نتوانسته محصولات خود را به نحو شایسته ای به مردم و علاقمندان ارائه نماید.
وی ادامه داد: دسترسی به بسیاری از این آثار دشوار است. این همه زحمت و هنر پشت این فیلم ها نهفته است که متاسفانه به علت عرضه و تبلیغات نادرست و غیرحرفه ای به هرز رفته و می رود. می دانید چقدر فیلم کوتاه، مستند و سینمایی در آرشیوها خاک می خورند بی آن که حتی یک بار بر پرده سینما یا در قاب تلویزیون به نمایش در آمده باشند؟ چرا مردم را از تماشای این فیلم ها که هر کدام شان می توانند دریچه تازه ای از دانش را به روی مخاطب خود بگشایند، محروم کرده ایم؟
خرازی ها در خاتمه این گفتگو با ارائه راهکاری هایی برای افزایش سطح سواد رسانه ای جامعه گفت: وزارت ارشاد باید بیش از پیش به سواد رسانه ای و ارتقای آن توجه داشته باشد و در این راستا می تواند راهکارهای زیر را به کار بندد: برگزاری همایش های عمومی با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد؛ برگزاری همایش های تخصصی با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد؛ تهیه و تدوین و انتشار متون تخصصی با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد؛ ارتقای سواد رسانه ای و سواد بصری شهروندان؛ تقویت کانون های فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش، مساجد و...؛ حمایت از پایان نامه های دانشگاهی با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد؛ برگزاری دوره های بازآموزی برای اصحاب رسانه و هنرمندان و منتقدان؛ برگزاری نمایشگاه های دولتی و خصوصی با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد؛ ملزم نمودن سینما داران به نمایش فیلم کوتاه با موضوع سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد پیش از نمایش فیلم سینمایی؛ فرهنگ سازی در خصوص سواد رسانه ای و مهارت تفکر نقاد و نقد فیلم و تئاتر و...
ارسال نظر