کارگردان فیلم سینمایی «توفان شن» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: فیلم هایی که ظاهر ارزشی اما محتوای نامناسب دارند می توانند در دراز مدت به ضد خودشان بدل شوند. این اتفاق بسیار تلخ است که سینمای جمهوری اسلامی ایران مانند شبکه های معاند که تاریخ انقلاب را تحریف می کنند بیاید و به اسم تولید فیلم درباره وقایع دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و... واقعیت ها را تحریف کند.
وی ادامه داد: این تحریف واقعیت ها می تواند سال ها بعد بسیار خطرناک تر از آنچه می توانیم متصور شویم جلوه کرده و اثرگذار شود. این برنامه ای است که دشمن در پی آن است. دشمن به مرور می خواهد استحاله فرهنگی را به نتیجه برساند و این بسیار خطرناک است. باید به یکایک مسئولان و سیاست گذاران فرهنگی و سینمایی کشور هشدار جدی داده شود تا برگردند و ببینند کجای راه شان را خطا رفته اند که امروز به چنین فرآیندی رسیده ایم!
شمقدری در همین راستا متذکر شد: اجازه داده شد برخی افراد بدون رجوع به منابع اصلی وقایع دست به تولید آثاری در خصوص دفاع مقدس و انقلاب اسلامی بزنند. نسلی که از نزدیک تجربه حضور در دفاع مقدس و انقلاب اسلامی را داشته با حرکت های کاملاً خام و غیراخلاقی کنار زده شده اند و جوان هایی را که بعضا شناخت منطقی و مبنایی از تاریخ انقلاب ندارند میدان دار کرده اند.
این سینماگر یادآور شد: نسل ما با اندیشه شهید مطهری رشد پیدا کرده بود اما آیا نسلی که امروز در سینما می بینیم در این فضای فرهنگی و مطالعاتی قرار گرفته؟ اجازه داده شد این نسل جوان بدون پشتوانه فکری و مکتبی و عقیدتی بیایند و فیلم انقلابی بسازند که خروجی اش این می شود که بعضا تحت تاثیر القائات دشمن کارشان را پیگیری می کنند.
کارگردان فیلم های سینمایی «بر بال فرشتگان» تصریح کرد: حتی ممکن است بعضاً مواردی باشد که فیلمسازی عامدانه این کار را کرده و این وظیفه دستگاه های امنیتی است که آن ها را شناسایی کنند. حداقل بودجه بیت المال که متعلق به امت شهیدپرور ایران اسلامی است نباید بر ضد آرمان های اسلام و انقلاب اسلامی به کار گرفته شود و با هدر دادن آن آثاری به اسم کالای فرهنگی و هنری تولید شود!
شمقدری با بیان اینکه آفت سهل انگاری سینما را فرا گرفته است تأکید کرد: وقتی فیلمی طنز در سینمای ایران رتبه یک فروش را پیدا می کند و فاصله زیادی با فیلم های دیگر دارد و «غریب» که سر جمع بهترین فیلم جشنواره است مخاطب محدودی دارد زنگ خطر و هشدار جدی برای یکایک دلسوزان فضای فرهنگی و اخلاقی و معنوی کشور است.
وی در ادامه این گفتگو اظهار داشت: ما پیش از این هم در تاریخ سینمای ایران یک بار شاهد سقوط بوده ایم! در سال ۱۳۵۶ درست یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آنقدر ابتذال در سینمای ایران اوج گرفته بود که آغاز سقوط برای سینما را فراهم کرد و دوباره امروزه بعد از گذشت این همه سال این زنگ خطر مجدداً در سینمای کشورمان به صدا درآمده است و ما شاهد آغازی برای سقوط سینما هستیم!
شمقدری در همین ارتباط با بیان اینکه شناسنامه سینمای ایران در سال های بعد انقلاب اخلاق گرایی و توجه به امور انسانی و ارزشی شناخته می شد گفت: متأسفانه امروزه سینما دچار هجویات و قصه ها و روابط ناهنجاری شده که مخاطب هم می آید و آن فیلم ها را می بیند و کف و سوت می زند و فیلم ها هم رقم های بالایی فروش دارند و همین فروش بالا برایشان تبلیغ می شود تا دیگران هم بیایند و چنین آثاری را بسازند و کم کم ابعاد فاجعه آنقدر گسترده می شود که این آفت به رسانه ملی هم کشانده می شود.
این سینماگر انقلابی با طرح این پرسش که ما باید ببنیم چرا فیلم های ارزشی مهجور واقع می شوند متذکر شد: نقش سیاست گذاران و مدیران فرهنگی را در این عرصه نمی توان نادیده گرفت. بی شک آن ها آینده نگری و پیش بینی نداشتند و با نوع حمایت های غلط شان چنین شرایطی را رقم زدند که امروزه این آفت پیدا شده و چنین فیلم هایی مورد استقبال مردم قرار می گیرند.
وی افزود: بسیاری از فیلم های به ظاهر ارزشی ما گرفتار فرم گرایی شده اند و از جهت محتوا دچار آفت های متعدد هستند؛ این هشدار را چند سال قبل ما دادیم که فیلم ها در ظاهر انقلابی عرضه می شود اما از جهت محتوایی بعضاً به ضد خود تبدیل شده اند اما اسفا که گوش شنوایی برای شنیدن حرف ها وجود نداشت.
این کارگردان سینما تأکید کرد: ما اگر خوش بین باشیم و نگوییم که این آفت ها هدایت شده هستند حداقل آن است که سهل انگاری مدیران باعث به وجود آمدن شان شده! مثلاً در فیلم «تنگه ابوقریب» این هشدار داده شد که از فضای معنویت و نگاه دینی و مکتبی که در بین رزمنده ها وجود داشت اثری دیده نمی شود و این فیلم یک اکشن تهی و خالی از محتوا است که در نوع شکل ظاهری اش به ضد خودش تبدیل شده و احساس می شود مدیریت جنگ دچار ضعف جدی بوده است که این ها به راحتی قربانی می شوند.
شمقدری در همین راستا به اشاره به فیلم های دیگر گفت: همچنین فیلم هایی درباره منافقین ساخته شد که اتفاق خوبی بود اما سازنده اثر به نوعی تلاش می کرد که جریان منافقین و جریان مقابل منافقین که حزب اللهی ها هستند را به صورت مساوی در کفه ترازو قرار داده و حتی گاهی کفه ترازو به نفع منافقین سنگین شود. این آفت است چطور این ها را متوجه نیستند؟
وی افزود: در «ماجرای نیمروز ۲» وقتی قهرمان فیلم در انتهای فیلم اسلحه اش را می گذارد و می رود جز پیام منفی چه چیزی دارد؟ چطور مسئولان سازمان اوج متوجه این خطا نیستند؟ در فیلم «ضد» ظاهراً خواستند حادثه هفتم تیر را زنده کنند اما در نهایت با نقش اصلی فیلم که منافق است همذات پنداری می کنیم و راحت از کنار شهید شدن دکتر بهشتی و یارانش می گذریم این حادثه تراژیک عواطف ما را بر نمی انگیزاند چطور مسئولان حوزه هنری این را نمی فهمند؟
این کارشناس فرهنگی در پایان این گفتگو افزود: نوعی ایدئولوژی گریزی و مکتب زدایی بلای جان آثار انقلابی و دفاع مقدس شده ، این خطاها بخشودنی نیست! در «هناس» این آفت به گونه ای دیگر وجود دارد. «اتاقک گلی» نیز تا حدی در این ضعف گرفتار شده است. باید دید چه زمینه هایی باعث شده در آثار انقلابی که با هدف جهاد تبیین ساخته شده این آفتها وجود دارد و گویا هیچ کس متوجه این خطاها و راه درمانش نیست. این زنگ خطر به صدا درآمده و باید این بیماری شناسایی شود و نسبت به رفع آن و حلاجی اش جلسات متعدد گذاشته شود تا هرچه سریع تر بساط این نوع فیلم ها که یکی به نعل و یکی به میخ می کوبند از جریان سینمای انقلابی کشورمان جمع شوند.
ارسال نظر