به گزارش سینماپرس، این روزها بیش از پیش اهمیت یگانه فرهنگ در جهت دهی به جامعه و جایگاه ویژه سینما در فرهنگسازی خود نمایی میکند. پیرامون این جریان به گفتوگو با محمدتقی فهیم منقد نام آشنای سینما نشستهایم. فهیم جزو محدود منتقدانی است که نگاهی چند بعدی و میان رشتهای به سینما و هنر دارد، هم میدان سینمای کشور را خوب میشناسد و هم آگاه به سینمای دنیا است. بخش نخست این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
فارس: یکی از بخشهایی که آنگونه که شایسته و بایسته آن است و ما نتوانستیم به اندازه ضرورت بر روی آن کار کنیم فرهنگ و هنر است. به عنوان نمونه این کم داشت خود را در اغتشاشات اخیر نشان داد، چون بیشتر اغتشاشاگران که جوان بودند، از سویه فرهنگی دچار ضعف و دلبسته فرهنگ غرب گشته بودند، شما در دید کلان نخست این کم داشت را در کار فرهنگی و سپس در سینما چگونه ارزیابی میکنید؟
فهیم: این موضوع بسیار وسیع و گسترده است، در نتیجه من تلاش میکنم نخست یک توضیح کلی بدهم و بعد وارد نسبت سینما با موضوع بحث، بشوم. ما در تمامی این سالها آنگونه که باید به فرهنگ توجه نکردیم و این بحث امروز و دیروز نیست، با توجه به اهمیت موضوع، ما در تمامی چهل سال گذشته به اندازه اهمیت و نقش فرهنگ بر روی آن کار نکردیم. بر خلاف مارکسیستها که زیربنا را اقتصاد میدانستند و همه چیز را ذیل آن تعریف میکردند.
انقلاب ما از آغاز بر بنیاد این که با اندیشههای اسلامی تعریف میشد، از اساس فرهنگ را اصل میشمرد و در تکاپوی ایجاد یک جامعه فرهنگی بود. اما متاسفانه به دلایل گوناگون هر چه جلو آمدیم فرهنگ و هنر به حاشیه رفتند و از اهمیت جایگاه شان غفلت شد.
همه چیز جهان امروز در سایه اقتصاد قرار گرفته است و حتی جنگها دیگر، جنگ اقتصادی هستند. اما از یاد نبریم که امروز کشورها برای آن که بتوانند در اقتصاد موفق باشند و ثباتمند گردند، نیازمند این هستند که کار فرهنگی کنند و با فرهنگ سازی پیش روند.
فارس: نقش سینما را به عنوان مردمیترین هنر و در نتیجه قابلیت اثر گذاری آن در فرهنگ چگونه ارزیابی میکنید؟ به هر حال از سوی تعداد مخاطب و گستره حضور مردم تمامی هنرها با هم قابل مقایسه با سینما نیستند.
فهیم: همان کشورها که گفتم اکنون حتی جنگها را به شکل اقتصادی ایجاد میکنند به «فرهنگ» بسیار اهمیت میدهند، مانند امریکا که شدید در راستای تحمیل اندیشههایش با تاثیر فرهنگی تلاش میکند و در این پروژه، تمرکز اصلیش بر روی سینماست.
یکی از مهمترین پایههای اقتصادی در امریکا؛ نظامیگری آن است. تولید و فروش جنگ افزار یکی از سه حوزه پردرآمد اقتصاد امریکا است. یکی از ابزارهای اصلی امریکا برای رونق در بازار تسلیحات، سینمای اوست.
امریکا با سینما نخست اذهان مردم خود و سپس مردم جهان را به میانجی سینما اقناع میکند که دستگاه نظامی امریکا یک نهاد انسان دوست است! امریکا با کمک رسانه سینما، جنایتهایش را گونهای بازنمایی میکند که حملههایش به دیگر کشورها در راستای رهایی بخشی به ملتهاست و نقش نجات دهنده را بازی میکند.
به عنوان نمونه پیش از حمله به عراق و افغانستان با ساختن فیلم اذهان را آماده میکنند که آن جا «جهنم» است و تنها راه نجات انسانها مداخله بشردوستانه امریکا است!
فارس: به عنوان نمونه یاد «فیلم تک تیرانداز» امریکایی ساخته «کلینت ایستود» میافتم که از کسی به گفته پنتاگون حداقل ۱۶۰ نفر را کشته قهرمان سازی میکنند و او را چونان نجات دهنده نشان میدهند.
فهیم: امریکا دقیق این رفتار را پیشتر درباره ویتنام کرده بود. در آن رخداد هم به یاری سینما جای متجاوز را عوض کردند. دقیق بر خلاف سینمای ما که با وجود تاکید مسئولین در مقابل جریان مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و امپریالیسم امریکایی بسیار کم کار بوده و حتی میتوان گفت بیتفاوت بوده! شما حتی کره جنوبی را نگاه کنید که زیر نفوذ مستقیم امریکا است، در دوهه گذشته دقیق در این نقش دارد ظاهر میشود از راه فیلم و سریال سازی. برای خود تاریخ جعلی میسازد و خود را تحت حمایت امریکا نجات یافته و نجات دهنده نشان میدهد. سینمای کره جنوبی، اکنون آلترناتیو سینمای اروپا شده و به رقیبی جدی برای هالیوود و بالیوود بدل گشته است.
دلیل آن هم این است که هیچ هنر-رسانهای مخاطب سینما را ندارد یا به شکل مخاطب تخصصی دارند مانند نقاشی و دیگر هنر های تجسمی یا مخاطب خاص دارند مانند تئاتر. به زبانی ساده تر سینما مردمی ترین هنر دنیا است چرا که عموم مردم از طریق سریال ها یا آثار سینمایی با آن در ارتباط هستند. بر عکس تئاتر یا هنرهای تجسمی که مخاطبی خاصتر دارند. از این رو است که تا این حد سینما مهم شده است. چون میتواند گفتمانسازی کند و سوژهگی مخاطبان را شکل دهد.
خود تئاتر هم به هیچ عنوان با سینما قابل مقایسه نیست از سویه تماشاگر. سینما و سریال مهمترین رسانه اثر گذار هستند بر مردم و توجه نکردن به این موضوع و حتی میشود گفت رها کردن این عرصه مهم، بزرگترین ضعف فرهنگی مدیرتی هنر و در راس آن سینماست.
ارسال نظر