چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۶

کارویژه «شبکه نفوذ» برای ایجاد تصویری «دروغگو» از «ایران» و «ایرانی» (۵)

«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»

اسکار افسر جنگ نرم

سینماپرس: قداست یافتن «ارزش‌های آمریکایی» و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» به یک «هژمونی» را می‌توان محصول حضور منسجم «افسران جنگ نرم آمریکا» قلمداد نمود.

محمدرضا مهدوی‌پور/پُرواضح است که قداست یافتن «ارزش‌های آمریکایی» (American Values) طی یک قرن گذشته و تبدیل «سبک زندگی آمریکایی» (American Lifestyle) به یک «هژمونی» (Hegemony) بالاخص در ۵۰ سال اخیر را می‌توان بیش از هر چیز محصول حضور منسجم و مسئولیت‌پذیر ده‌ها «افسر جنگ نرم آمریکا» در عرصه‌های مختلف فرهنگی و رسانه‌ای قلمداد نمود. افسرانی همچون «جان فورد» (John Ford) که تمام عمر خود را در رسته و یگان «صنعت سینمای آمریکا» خدمت نمودند. «شوالیه‌هایی» خستگی ناپذیری که زندگانی خود را معطوف بالابردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» (Soft Power of the United States) ساختند و تلاش کردند تا «مدینه فاضله» و یا همان «آرمان‌شهر لیبرالیسم» را عینیت ببخشند و «الگوهای فرهنگی آمریکایی» (American Cultural Patterns) را به باور مبدل و در عمق وجود مخاطبان خود حقنه نمایند.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


پس اگر چه «ارزش‌های فرهنگ آمریکایی» (American Culture Values) در ظاهر به عنوان محصول کنش و واکنش میان عناصر فرهنگی اروپایی با محیط جغرافیایی آمریکا از یکسو و تقابل میان فرهنگ‌های مختلف اروپایی و غیر اروپایی به ویژه فرهنگ مهاجران آفریقایی از دیگر سو و در سرزمینی جدیدی به اسم «آمریکا» معنی و تفسیر می‌شود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» به هیچ عنوان محصول این درهم آمیختگی و یا طنزی با عنوان جمع میان فرهنگ‌های متضاد نیست و بیش از هر چیز متاثر از حضور قدرتمند و البته غیرملموس یک «مهندسی فرهنگی» کُل‌نِگری است که شرایط و زمینه‌های لازم برای نقش‌پذیری هر یک از «افسران جنگ نرم آمریکا» را تعیین می‌نماید و بر بستر یک «مدیریت» (Management) هوشمند به پیگیری آن می‌پردازد. اتفاقی که عصاره و چکیده آن در «صنعت سینمای آمریکا» به خوبی قابل مرور می‌باشد.

«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


اگر چه تولید کلید واژه «قدرت نرم» (Soft Power) و گسترش رسمی آن در ادبیات سیاسی را می‌بایست در نیمه دوم از سده ۱۹۰۰ میلادی مرور نمود؛ اما واقعیت آن است که «قدرت نرم» موضوعی خلق شده در این مقطع زمانی نبوده و به عنوان مفهومی همزاد بشر قابل مطالعه می‌باشد. مفهومی که تنها با تحول در سبک و سیاق «استعمار» (Colonialism) و آغاز دوران «استعمار نو» (Neocolonialism) قواره‌مند شد و موجب شد تا سلطه‌گران به تجربه بیاموزند که چگونه تغییرات مورد نظرشان در فرهنگ بومی جوامع را به صورتی غیر خشن و کاملا نرم اعمال نمایند و با حداقل استفاده از خشونت و توسل به زور اقدام به حذف مولفه‌های کلیدی در فرهنگ جوامع مختلف نموده و به جابجایی ارزش‌ها و تعریف و ترویج هنجارهای اجتماعی مبتنی بر اهداف استعماری خود مبادرت ورزند.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»



با این تعریف است که امثال «جان فورد» به «الگوهایی» (Pattern) ماندگار در فرهنگ و هنر جهان مبدل گردیدند. الگوهایی که توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» تولید شده‌اند و به عنوان «قالب» و «سرمشق» (Format) در معرض بهره‌گیری فعالان عرصه سینما در سراسر جهان قرار گرفتند. الگوهایی کاملا قابل فهم و دسترسی عمومی که پس از سال‌ها «سربازی» و فعالیت مستمر و منطبق بر اهداف تعیین شده، به کسوت «افسری» درآمده و توسط ساختاری با عنوان «اسکار» (Oscars) به سینماگران سراسر دنیا معرفی ‌شدند و در قامت «افسران جنگ نرم» مشخصات «نظام لیبرالیسم» را در معرض نمایش قرار ‌دادند.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


بر این اساس موجودیت مهم و اعتباربخشی همچون «اسکار» را نمی‌توان صرفا یک تلاش سینمایی و برآمده از ذوق و یا میل به دورهم باشی تعدادی سینماگر تلقی نمود و از این جهت اصل تاسیس مجموعه‌ای همچون «آکادمی علوم و هنرهای سینما» (Academy of Motion Picture Arts and Sciences (AMPAS)) را می‌بایست در راستای همان «مهندسی فرهنگی» کُل‌نِگری تعریف نمود که فعالیت خود را معطوف بالا بردن سطح کمی و کیفی «قدرت نرم ایالات متحده آمریکا» ساخته است. نهادی که در سال ۱۹۲۷ میلادی و با ظاهری کاملا غیردولتی تاسیس شد و بلافاصله فعالیت رسمی و گسترده خود را تحت حمایت و اشراف مستقیم «جامعه یهودیان آمریکا» و مشخصا با ریاست فردی یهودی‌الاصل به نام «لوئیس بی.مایر» (Louis B. Mayer) پیگیری نمود. شخصیتی که در جایگاه بنیانگذار یکی از عظیم‌ترین کمپانی‌های یهودی فیلمسازی در آن زمان، یعنی کمپانی «مترو گلدوین مایر» (Metro-Goldwyn-Mayer Studios, Inc. (MGM))، به سرعت توانست مقبولیت و مشروعیت لازم را برای این مجموعه ایجاد نماید.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


«اسکار» (Oscars) یک پدیده ویژه در «تاریخ سینمای جهان» محسوب می‌شود. محفلی که در سال‌های پایانی دهه ۱۹۲۰ میلادی تاسیس گردید و اگر چه به نوعی محصول هژمونی و شرایط حاکم بر نظام بین‌الملل در دوران پس از «جنگ جهانی اول» (First World War) قلمداد می‌شد؛ اما به خوبی توانست مبدع گردهمایی‌های‌ «اهالی سینما» شود و به عنوان الگویی توسط «فاشیست‌های ایتالیایی» (Italian Fascists) مورد بهره‌برداری قرار گیرد و به نوعی الهام‌بخش تاسیس «جشنواره فیلم ونیز» (Venice International Film Festival) در سال ۱۹۳۲ میلادی شود.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


تندیس «شوالیه اسکار» معتبرترین جایزه «صنعت سینما» در آن زمان بود که «شمشیر مبارزان جنگ‌های صلیبی» (The Sword of the Crusader) را در دست داشت. شوالیه‌ای اصالتا برنزی که از روکشی مُطلا برخوردار است و به خوبی «شوالیه جنگ نرم» را تداعی می‌کند و به درستی یادآور نمادین همان شخصیتی است که امروزه می‌توان با عنوان «افسر جنگ نرم» از آن نام برد. مجسمه‌ای حدودا ۴ کیلوگرمی و ساخته شده در سبک «هنر تزیینی» یا «آر دکو» (Art Deco) که بر روی پایه فلزی سیاه رنگی به شکل یک حلقه فیلم پنج شبکه‌ای ایستاده بود و پنج بخش اصلی در فرایند تولید یک اثر سینمایی را نشان می‌دهد؛ پنج بخشی که در قالب «نویسندگی» ، «کارگردان» ، «تهیه‌کنندگی» ، «بازیگری» و «عوامل فنی» هر کدام نشانگر بخش‌های اصلی «اسکار» می‌باشند.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»



البته لازم است تا به این مهم توجه شود که اساس تاسیس «آکادمی علوم و هنرهای سینما» و حرکت «صنعت سینما آمریکا» بر مدار ترسیم شده توسط «مدیریت فرهنگی ایالات متحده آمریکا» را بیش از هر چیز می‌بایست محصول دوران گذار نظام بین‌الملل از «جنگ جهانی اول» (First World War) به «جنگ جهانی دوم» (Second World War) تلقی نمود. دورانی که دیگر وزن و میزان اثرگذاری جدی رسانه‌های نوین و بویژه «سینما» بر وقایع جاری جوامع معلوم شد و نخستین نمود کلان و دگرگون‌ساز فرهنگی آن در بطن جامعه تازه تاسیسی به نام «ایالات متحده آمریکا» به معرض تماشا گذاشته شد. مقطعی که در پس یک جنگ فراگیر و جهانی به وجود آمد. جنگی که معادلات «قدرت» در نظام بین‌الملل را تغییر داد و فروپاشی و اضمحلال یکی از مهمترین ابرقدرت‌های برتر جهان آن روزگار، یعنی «امپراطوری عثمانی» (Ottoman Empire) و سه امپراطوری برجسته و شکوهمند دیگر را نام «امپراطوری اتریش-مجارستان» (Austro-Hungarian Empire) در محیط جغرافیایی اروپای شرقی، «امپراطوری روسیه تزاری» (Russian Empire) و «امپراطوری آلمان» (German Empire) در محیط جغرافیایی اروپای غربی را در پی داشت. جنگی که از یک سو به عنوان کاتالیزوری موثر برای ظهور و بروز قدرتی ویژه با عنوان «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» (Union of Soviet Socialist Republics) در عرصه‌ی معادلات بین‌المللی عمل نمود و از سوی دیگر زمینه‌های لازم برای گذاشته شدن سنگ‌بنای پدیده کثیف و پلیدی به نام «دولت یهود» (Jewish state) را در سرزمین «فلسطین» فراهم نمود.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


«جنگ جهانی اول» (First World War) از ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تا ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ میلادی یعنی از ۵ مرداد ۱۲۹۳ تا ۱۹ آبان ۱۲۹۷ هجری‌شمسی در جریان بود و به مدت چهار سال سراسر جهان را با معضلات ویژه احتماعی و اقتصادی ناشی از جنگ ساخته بود. در این میان «ایالات متحده آمریکا» شاید تنها کشوری بود که از همان ابتدا عافیت‌نشینی را در پیش گرفت و با اعلام سیاست بی‌طرفی توانست از ویرانی‌های گسترده و آتش پرحجم سال‌های ابتدایی جنگ در امان بماند و پس از گذشت دوسال و با اضمحلال نسبی طیف‌های متخاصم و شفاف شدن عرصه جنگ به یکباره در این نبرد ورود نموده و با بهانه‌ای مبتذل در ۶ آوریل ۱۹۱۷ میلادی که برابر با ۱۷ فروردین‌ماه سال ۱۲۹۶ هجری‌شمسی می‌شود، رسما درگیر جنگی با حداقل خسارت ممکن سرزمینی شود. جنگی که به دلیل دامنه و ابعاد جغرافیایی خود تقریبا هیچ بار منفی اقتصادی خاصی را متوجه این جامعه نساخت و تنها موجب شد تا «ایالات متحده آمریکا» به صورت یک کشور فاتح و یک قدرت جدید در عرصه روابط بین‌الملل ظهور نماید.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


در این مقطع تاریخی حساس و استثنایی بود که «صنعت سینمای آمریکا» توانست به یک بلوغ ویژه برسد و یک فاصله بسیار بزرگی را میان خود و سایر کشورها در عرصه «سینما» ایجاد کند. فاصله‌ای که موجب شد تا این کشور در حالی مرحله «جنگ جهانی اول» را سپری کند که هم از بازار داخلی عظیم و نظام استودیویی نیرومند و دفاتر جهانی پخش فیلم و ... بهره‌مند باشد و هم درگیر معضلات اقتصادی دوران پس از جنگ نشود و با در امان ماندن از ویرانی‌های پس از این جنگ جهانی و عدم تحمل هیچ آسیبی به سرزمین خود بتواند فعالیت‌های عادی خود را پیگیری نماید و حتی از لحاظ اقتصادی بیشترین بهره را از جنگ برده و خیلی زود بازارهای جهانی را مسخر «کمپانی‌های آمریکایی» سازند. کمپانی‌هایی که توانستند بازار فروش خود را در اقصی نقاط جهان و در زمان رکود فیلمسازی در کشورهای درگیر جنگ، تثبیت نمایند و پاداش خدمت به سیاست‌های ملی ایالات متحده در دوران جنگ را با منفعت فراوان اقتصادی زمان پس از جنگ دریافت نمایند.


«اسکار» بنگاهی برای الگوسازی و معرفی «افسران جنگ نرم آمریکا»


ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.