متاسفانه در دهه های اخیر شاهد افول ادبیات داستانی و حضور رمانهای قدرتمند و جذاب در کشورمان بودیم. ضعفی که گریبان گیر عرصه سینما و بطور کل هنرهای نمایشی نیز گردید و روح الهام بخش ادبیات اقتباسی را الکن ساخت. در این رابطه به سراغ «عبدالرضا فریدزاده» رفتیم و این نویسنده و منتقد ادبی و هنری در گفتگو با خبرنگار سینماپرس بیان داشت: اصلی ترین عامل افول ادبیات داستانی این است که در جامعه ما چیزی تحت عنوان ادبیات ضرورت نیست. از طرفی همین ادبیات در دسترس مجموعه ای قرار میگیرد که بتوان آن را کنترل کرد. و به جوامع مختلف نیز گفته میشود که ما هم ادبیات داریم، ادبیات کودک داریم، شعر داریم و درحال حمایت و هموار سازی هستیم. در واقع ادبیات در جامعه ما کنترل شده است. پس اکنون در شرایطی به سر میبریم که میتوان گفت ادبیات ما خود جوش نیست که هرکس بر حسب علاقه خود کار کند، خودش باشد و جامعهاش. خب این بازدارنده است و باعث دلسردی میشود.
نویسنده نمایشنامه «سفر به جنون» در ادامه و با طرح این پرسش که آیا میتوان عنوان کرد همین عامل، موجب خلق آثار خوب با توجه به تقاضای بالای رمان نمیشود؛ تاکید نمود: البته تقاضا آنچنان هم بالا نیست. وجود دارد ولی بالا نیست زیرا ضرورت آن مشخص نیست برای خیلی ها. صرفا ضرورتش برای کسانی مشخص است که اهل کارند. یکی از عوامل مبهم بودن این ضرورت وجود نداشتن مراکزی برای تقویت نیرو و ورود به این حیطه است. در واقع بایدساز و کاری وجود داشته باشد تا نیاز مشخص شود. به همین منظور باید ورود دولت به این گونه باشد که یک دستگاه دولتی وجود داشته باشد تا حقوق فعال زمینه فرهنگی حفظ شود و همچنین امکانات و مسیر برای فعالیت بوجود آورد بدون اینکه هیچ حقوقی در برابر آن مطالبه نکند یعنی حق ندارد که در برابر در اختیار قرار دادن امکانات به هنرمند و فرهنگی اندیشه او را قرض بگیرد.
نویسنده نمایشنامه «سحرگاه شیطان» سپس به تشریح نحوه ورود عناصر کنترل کننده غیر صالح پرداخت و تصریح کرد: البته مرز هایی هست که مورد توافق هر دو طرف باید باشد که این ضوابط در نظر گرفته شود؛ مانند مصالح ملی. هنرمند حق ندارد مصالح ملی را بفروشد و بعد توقع حمایت و استفاده از امکانات را داشته باشد. که این ضوابط در هر کشوری متفاوت است. البته باید دید که مصالح چیست و آیا منطقی طرح شده است یا نه.
نویسنده نمایشنامه «اهل کوفه» سپس به موضوع چرایی عدم توانمندی ادبیات داستانی در ایران برای خلق آثار خوب در حوزه فیلم و تئاتر و تلویزویون پرداخت و متذکر شد: هم میتوان این ادعا را کرد و هم نه. من در گذشته در مصاحبه ای گفتم ادبیات امروز در کیفها و جیبها و کشوهای نویسندگان است. البته الان فرق میکند و فضای مجازی به کمک آمده اما با این وجود کسانی که مدعی بودند اگر یک جرقه بروز دهد آنوقت معلوم میشود ما چه کارهایم، چه دیدهایم؟ علاوه بر این ادبیات ما به گونهای شده است که دو نوع نویسنده بوجود آمده. دسته ای نیروهای تازه آمده بیتاب که میخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند و یک دسته هم نیروهای قدیمی فرسوده که مدعی هستند ما زحمت کشیدهایم تا این نظام گفتاری و نوشتاری را بوجود آوردهایم. و این دو دسته درحال مناقشه با یکدیگر هستند. باید این دو گروه با هم به تفاهمی برسند. بنابراین تا زمانی که این کاستی ها وجود دارد آثار قویی که منجر به ادبیات تاثیرگذار هست بوجود نمی آید.
نویسنده نمایشنامه «پروانه در جیب غول و آل» در پایان این گفتگو به چرایی بیرغبتی سینماگران برای اقتباس از داستانهای ایرانی پرداخت و خاطرنشان کرد: ما دو دسته فیلم نامه نویس داریم. کسانی که خودشان قصه نویس هستند و کسانی که نمیتوانند. کسانی که میتوانند بنویسند این دیالوگ را دارند که چرا بروم سراغ دیگری خودم مینویسم و فیلمنامه میکنم. اما وقتی شروع به نوشتن میکنند متوجه میشوند در بخشهایی ضعف دارند ولی رغبت نمیکنند تا مشورت بگیرند. همچنین بر منصب مسئولیت کسانی نشستند که درکی از آن حیطه ندارند و مصالحی که باید تشخیص داده شود از عمق تشخیص داده نمیشود. گرچه در برههای بعد از انقلاب جشنوارهها برای تولید آثار اقتباسی جوایز نیز میگذاشتند ولی خب بعد انقلاب آثار داستانی چندانی تولید نشد و رمانهایی هم که قبل انقلاب نیز نوشته شده بود خیلی با سیاستهای کنونی همخوانی داشت. از طرفی نیز این حرکت جشنوارهها هم بصورت ناقص ایجاد شد و عملا کار سینمای اقتباسی زمین ماند. ببینید سالهاست در اروپا این سوال مطرح است که دولت چقدر باید به هنر و ادبیات کمک کند؟ پاسخ این است که تا جایی که میتواند باید کمک کند. خب آثاری که در گذشته نوشته شد و همچنین کتابهایی که درحال تولید است حجم انبوهی از آثاری را بوجود آورده که باید به آنها رسیدگی شود حال نه تنها سینماگران بلکه باید نهادی تشکیل شود که هرگونه کمکی که میتواند من جمله حمایت های مالی و غیر مالی را برای تحقق این مهم به جامعه هنرمندان انجام دهد. البته که اقتباس باید با به روز رسانی همراه باشد زیرا به اقتضای زمان مفاهیمی دیگر کاربرد ندارند و مفاهیمی باید در اثر گنجانده شود.
به گزارش سینماپرس، عبدالرضا فریدزاده متولّد ۱۳۳۱ در بروجرد، فارغ التحصیل کارشناسی بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک است و در کارنامه هنری خود علاوه بر چاپ دهها قصه و شعر در مطبوعات و نشریات تخصصی ادبی و همچنین چاپ دهها مقاله و نقد و پژوهش ادبی و هنری در مطبوعات و نشریات تخصصی و ...؛ بیش از ۴۰ عنوان نمایشنامه را به ثبت رسانده که در این میان میتوان به نمایشنامههای: «اهل کوفه»، «ایکس و افسانه داد»، «پروانه در جیب غول و آل»، «کارگاه تئاتر»، «سفر به جنون»، «سحرگاه با شیطان» و ... اشاره نمود.
ارسال نظر