به گزارش سینماپرس، جایزه هنری گوهرشاد که از سال گذشته رقم خورده است تا بتواند نشاط، تحرک و اهتمام بیشتری در به تصویر کشیدن زن کنشگر مجاهد مسلمان به وجود بیاورد و منجر به این اتفاق شود. در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر به لیلی عاج، برای نویسندگی و کارگردانی فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» داده شد. در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر هم دیپلم افتخار گوهرشاد (جایزه ویژه وزیر ارشاد) به انسیه شاهحسینی برای فیلم "دست ناپیدا" و سیمرغ بلورین گوهرشاد به حبیبالله والینژاد برای فیلم "احمد" اهدا شد. در همین راستا دبیرخانه جایزه هنری گوهرشاد با همکاری سینما آرمان، محفل اندیشهای برای نقد و بررسی کلی فیلمهای چهل و دومین جشنواره فجر در حوزه زنان در محل سازمان بسیج دانشجویی برگزار کرد. مختصری از این گفتگو را در ادامه میخوانید.
ابتدا خانم دکتر طائب عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با نگاهی به وضعیت زن و خانواده در سینمای سالهای اخیر ایران، گفت: هنوز هم گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه زن و خانواده، به جز تعداد محدود و اندکی از فیلمها، آنطور که شایسته است وارد سینمای ما نشده است. غیر از آن معدود کارگردانهایی که تعهدهایی به جریان انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی به طور ویژه داشتند و سعی کردند یک بخشهایی از آن شخصیت زن مسلمان ایرانی را به نمایش بگذارند، وقتی جریان کلان سینما را نگاه میکنیم، حالا بخواهیم منصفانه صحبت بکنیم فراز و نشیبهایی داشته است و دچار افت و خیزهایی بوده ولی بیشتر دچار درگیری سنت و مدرنیته است. بخواهم به صورت خلاصه بگویم گفتمان امام و رهبری به نظر من هنوز آنطوری که بایسته و شایسته است برای اهالی سینمای ما مطرح نشده است.
یک جاهایی در بعضی از فیلمها فکر میکردم آن زن مجاهد مسلمان ایرانی در کدامیک از فیلمهای ما حضور دارد؟ یعنی آن زن اثرگذاری که با نقش آفرینی خودش هشت سال دفاع مقدس را توانست یاری کند و ایران را پیش ببرد؟ و بعد از آن هم باز در تهاجم فرهنگی و در مقابل هجمههای دشمن ایستادگی کرده است. چند درصد از این زنان در فیلمهای ما حضور دارند؟ همچنین خانواده در آن شان و کرامت انسانی و آن مدلی که اسلام دارد به عنوان یک زیست مومنانه از خانواده به ما معرفی میکند، خیلی کمرنگ نشان داده میشود. نمیخواهم بگویم صفر است قطعاً ما هر سال فیلمهای خوب هم داریم ولی آنطوری که گفتمان شده باشد، نیست. دیگر بعد از چهل و چند سال نیاز داریم حرکت و رویکرد جدیدی برای فیلمسازی و سیاستگذاریهایمان داشته باشیم.
وی ادامه داد: به نظر میرسد رویکرد مارکسیستی که اقتصاد را زیربنا میداند و همه چیز را متأثر از اقتصاد میبیند در بعضی اذهان ریشه دوانده و دارند همه چیز را متاثر از اقتصاد تعریف میکنند. در شرایط تحریم که ما نیاز به امید افزایی ویژه و مقاوم سازی مردم داریم، انگار سینما تلخی این دوران تحریم را بیشتر میکند. در حالی که شما میبینید هالیوود دورهای مطرح میشود که اتفاقاً دوران بحران اقتصادی دنیای غرب است و اینها میخواهند با سینمای هالیوود، مردم را سرگرم کنند که از تلخیهای آن دوران غافل شوند و بتوانند آن دوره گذار را به حساب خودشان طی کنند. سینمای ما به جای اینکه بیاید در این دورانی که ما در مواجهه با جنگ همه جانبه دشمن چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ فرهنگی و حتی نظامی نیاز به امید افزایی و مقاوم سازی درونی داریم، گویی او هم دارد به این سیاهنمایی کمک میکند.
بیشتر بخوانید
طائب نظر خود را نسبت به فیلم دو روز دیرتر که در رابطه با فرزندآوری بود، اینطور عنوان کرد: در مورد فیلم دو روز دیرتر، من شک دارم که خود سازنده این فیلم موافق بحث سیاستهای جمعیتی بوده باشد. اگر به من باشد آن شخصیت پدر خانواده را نماد حاکمیت میگیرم که با پول دادن و تشویق با پول میخواهد مشکل جمعیت را حل کند. حالا بیعقلهایی هم با ادبیات فیلم میگویم، بچه میآورند و کشور میشود پر از بچههای پت و متی. زوجی هم که در این فیلم مثلاً نویسنده و عاقل هستند و اصلاً هم اینطور نبود، ولی حالا اگر اینها هم بچه بیاورند دارند برای مهاجرت بچه میآورند نه برای ماندن. این فیلم بیشتر در راستای به سخره گرفتن سیاستهای جمعیتی به نظر میآمد. برداشت من از این فیلم اصلاً یک فیلم حمایتی در راستای جمعیت نبود.
وی افزود:یکی از مسائل این است که سینمای ما شده مرکز اعتراض یعنی گویی کارگردان نمیتواند حرفش را به مسئولین بزند از سینما استفاده میکند. اما آیا سینما باید سیاهیها را پررنگ کند و تعمیم بدهد؟ رسالت سینما چیست؟ خود این یکی از مباحث کلیدی است که نیاز به بازنگری داریم. جامعه چقدر موظف است که مسائل جامعه را با ابزار سینما به مسئولین بگوید؟ شاید این مسئله باید با مستندسازی حل شود. و این همه هزینه برای ساخت یک کار هنری که بخواهیم به مسئولین چیزی را برسانیم، محل تردید است. به نظر میرسد سینما برای حرکت عمومی جامعه و ارتقاء جامعه است. فیلم نبودنت هم یک فیلم تیره و تاریک بود که شما با اوقات تلخ از سینما بیرون میآیید. یعنی تمام فضای فیلم تلخ است. و حالا شما فکرش را بکن یک خانم 5 سال شوهرش نیست و حالا پیگیر بحث طلاق شده است. در این فیلم اوج مجاهده زن این شده که بلاتکلیف است. یعنی سطح نگاه خیلی پایین آمده است.
بیشتر بخوانید
طائب در خصوص اهمیت گفتگوی اهالی سینما و مراکز اندیشهورزی گفت: ما نیازمند این هستیم که بین مدیران فرهنگی هنری ما و کارگزاران و اهالی سینما و مراکز اندیشه پیوند و گفتگو برقرار شود. یعنی ما در دانشگاه داریم یک مطالبی درباره زن و خانواده میخوانیم، حوزه ما در مورد زن و خانواده دارد تولید محتوا میکند، حالا سینماگر ما معلوم نیست بر اساس چه کتابی و چه داستانی میآید صحبت میکند؟ آیا میداند نقش زن در گفتمان انقلاب اسلامی چه فرقی با نقش زن در گفتمان شرقی و غربی دارد؟ وقتی سینماگر ما این را نمیداند، چه انتظاری داریم که بیاید آن زن تراز انقلاب اسلامی را به نمایش بگذارد؟ او خودش نمیداند و با دستور و ابلاغیه هم نمیتواند این کار را بکند. اگر هم انجام بدهد یک حالت کاریکاتوری و فرمالیته پیدا میکند؛ از دل بر نیامده که بخواهد به دل بنشیند. البته مدیران فرهنگی ما هم مشخص نیست چقدر دارند مناسب اهداف حرکت میکنند و خود این افراد چه درکی از نکات سیاستگذاریها دارند.سیاست گذاری فرهنگی وظیفهاش همین است که بیاید یک ساماندهی در روابط بخشهای مختلف جامعه اعم از مردم و مسئولین و اهالی سینما داشته باشد. اگر سیاست گذاریهای فرهنگی ما به درستی رخ ندهد، سینماگر به مخاطب میگوید همینی هست که هست. مثل وضعیت پوشاک ما که فروشنده میگوید همینی که هست و شما باید بیایید از این استفاده کنید.کما اینکه در همین سالها وضعیت همین بود؛ مردم یا مجبور هستند با سینما قهر کنند یا با همین وضعیت بسازند.
حمیده طائب در پاسخ به این سوال که در سالهای آینده باید به چه سمتی حرکت کنیم، گفت: من دو پیشنهاد دارم یکی اینکه نگاه زن محور را بیاورند روی بحث انسانی و خانواده محور ببینند. هم پدر خانواده را ببینند و هم مادر خانواده. یک جا نخواهیم به خاطر اینکه زن را مطرح کنیم، مرد را ندید بگیریم و به حاشیه ببریم. نکته بعد اینکه رویکرد واکنشی را تغییر بدهیم. الان رویکرد ما واکنشی هست فیلم پخش شود، بنشینیم درباره آن حرف بزنیم. پولها خرج شده و سرمایه انسانی که برای تولید فیلم و دیدن فیلم گذاشته شده، رفته است. حالا بعد تازه میگوییم هزینهای که کردیم چه شد؟ و حالا سینماگر چقدر به حرف ما گوش میدهد و چقدر حرف ما برای او مهم است. به نظر من برای تولید فیلم، رویکرد باید کنشی شود. یعنی وقتی فیلم دارد ساخته میشود، روی بحثهای محتوایی اینها فکر کنیم یا روی ارزیابی فیلمنامه دقیقتر شویم. مسئله بعدی گفتگو با اهالی فرهنگ و هنر و پیوند اهالی اندیشه با اهالی هنر است. ادبیاتی که در فضای دانشگاه با ادبیات سنگین و ثقیل مطرح میشود، میتواند با ابزار هنر و به زیبایی و روانی و سهولت برای مردم مطرح شود و گفتمان و عادی سازی شود. انتظار از سینما این است. یکی از ابزارهایی که میتوانیم پژوهشها را کاربردی کنیم سینما است. باید با هم گفتگو کنیم و باید ذهنهایمان را به هم نزدیک کنیم. و الا همینطور میشود که مسجد ما یک حرفی میزند. سینمای ما یک حرفی میزند. مسئول ما یک حرف میزند. برای سال آینده من به طور جدی پیشنهاد میدم که برای فیلمنامههایی که میخواهد مجوز بگیرد فکری شود. این گفتگو باید بین صاحبان اندیشه شکل بگیرد. بحث جنگ و جدال نیست، بحث تحکم هم نیست. باید یک وفاقی شکل بگیرد. بحث همافزایی فکری است.
در ادامه دکتر طهوری، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در پاسخ به سوالی مبنی بر ارزیابی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در حوزه زنان، عنوان کرد:موضوعی که من ربطش را در سالهای مختلف جشنواره پی میگرفتم و درباره آن نقد مینوشتم، خط سیری بود که موضوع زن و خانواده در سالهای برگزاری جشنواره در سینمای ایران طی میکرد و اینکه سینمای ایران و فیلمهای ما چقدر با فضای دوستدار خانواده و دوستدار مادر و کودک قرابت دارند و این نزدیکی و قرابت چقدر وجود دارد؟ منظور ما از دوستدار خانواده در واقع لزوماً این نیست که با تبلیغات گل درشت فرزندآوری و ازدواج نشان داده شود و یا زنان را صرفاً در جایگاههای ویژهای نشان بدهیم و در کلیشههای خاصی تعریف کنیم. طیف وسیعی از شاخصها و المانها وجود دارد که فیلمی را دوستدار خانواده یا خانواده محور میکند. از اینکه فیلم در صلح با طبیعت، در صلح با عالم موجودات و حیات بشری باشد گرفته تا اینکه مفاهیم خانواده و مفاهیمی مثل ازدواج و فرزندآوری در آنها گنجانده شده باشد. فیلمهای امسال حقیقتاً من خیلی به این موضوع فکر کردم که کدام فیلم را میشود خانواده محور به معنای واقعی تصور کرد؟ متاسفانه نمیتوانم بگویم هیچ فیلمی امسال دقیقاً خانواده محور بوده باشد که هیچ ایرادی هم در آن وجود نداشته باشد. حالا شاید از نگاه کمال گرایانه یک مقدار پایینتر بیاییم با اغماض بشود فیلم آغوش باز را تا حدی به المانهای خانواده نزدیک دانست. فیلم آغوش باز سه فصل از زندگی خانوادگی را نشان میدهد. خانواده جوانی که هنوز تشکیل نشده و در بهارش هستند یعنی نامزد هستند و هنوز ازدواج صورت نگرفته است. خانواده بعدی خانوادهای هستند که در فصل تابستانشان هستند و ثمردهی دارند و دو فرزند دارند ولی آنها هم درگیر موضوعات و عادتهایی شدند و روند زندگی را با یکسری مشکلاتی دارند طی میکنند. و خانواده سوم که خانواده میانسالی هستند که اتفاقاً با مشکلات جدیتری مواجه هستند ولی وقتی به زندگی آنها ورود میکنیم، اتفاقاً اینها بیشتر میتوانند مسئله را حل کنند. انگار از بحرانها بهتر میتوانند عبور کنند و آنجایی که مسئله خانواده جوانتر را میخواهند حل کنند، آنها هستند که کمک میکنند. شاید میخواهد بگوید و دارد گوشزد میکند که خانواده ایرانی با چالش مواجه است و اگر به دادش نرسیم، این پاییز به زمستان تبدیل میشود و آن موقع معلوم نیست که چطور میشود با آن مواجه شد.
وی افزود: در جشنواره چهل و دوم فجر، فیلمهایی که داستانشان مربوط به زن و خانواده بوده زیاد بودند ولی واقعاً نمیشود گفت فیلم خیلی خوبی در این ارتباط وجود داشت. تصویر غلطی از الگوی سوم دارد باب میشود و انگار هر کسی الگوی سوم خودش را دارد میآورد در عرصه نمایش و فیلمسازی. انگار هنوز کسی نمیداند الگوی سوم دقیقاً چیست و چه نیست؟ و آن رویکرد ایجابی را درست نداریم. بنابراین چه در فیلم، چه در داستان و چه در تولیدات فرهنگی دیگر یا فضاسازی شهری نمیتوانیم آن را درست پیاده کنیم چون نمیدانیم چه میخواهیم!
طهوری ادامه داد: نکته بعدی اینکه نمیشود فقط زن را دید ولی مرد را و فرزند را ندید. اگر میخواهیم خانواده جایگاه مناسب و مطلوبی در سینمای ما داشته باشد باید همه این منظومه را با هم ببینیم. در فیلم آغوش باز چیزی که توجه من را جلب کرد، این بود که آقا الگوی سوم مرد بود. چون انقدر به خانواده متعهد بود که به خاطر سلامتی همسرش و اینکه نیاز به کمک و همراهی بیشتری داشت، کارش را داشت سبک میکرد. ما این قسمت را هیچ وقت در بحث مربوط به الگوی سوم و یا بحثهای آینده نگری حوزه زن و خانواده نمیبینیم. تا زمانی که به نقش مردان پرداخته نشود و تقویت نشود، رشد کاریکاتوری زن به هیچ جایی نمیرسد.
هدیه اسکندری دانشجوی مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس هم در پایان خاطرنشان کرد: به نظر میرسد جایزه هنری گوهر شاد باید این شکاف را پر کند یعنی یک دبیرخانه فعال و پرکار در طول سال باشد. فرایندی که منجر شود به فیلمهایی که این حد نصاب را داشته باشد نه اینکه فقط به صورت واکنشی ما بضاعت خودمان را که امسال چند فیلم بیشتر نبود بسنجیم و بین همینها یک فیلم را انتخاب کنیم.این فرایند اتفاق نمیافتد چون ما همیشه مرد دقایق آخر هستیم. می رسیم به جشنواره تازه یادمان میافتد همایش و نشست برگزار کنیم در حالی که در طول سال به اینها فکر نشده است. اینها یک مقدمهای دارد:
در تمام طول سال باید این تعامل بین فیلمساز و کارشناسان این عرصه وجود داشته باشد که در نهایت تاثیر خودش را در فیلمها نشان بدهد. یازده سال پیش در پیام مقام معظم رهبری به کنگره هفت هزار زن شهید و زمانی که آقا برای اولین بار مسئله الگوی سوم زن را مطرح کردند، در پیام چند خطی ایشان که یک صفحه است، به طور واضح به سینماگران اشاره شده است و این نشان میدهد چقدر لازم است سینماگران در این عرصه وارد شوند.
یازده سال از آن قضیه میگذرد و حالا چقدر این اتفاق افتاده است؟
ارسال نظر