فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «صحنه جرم ورود ممنوع» و «مرد نقره ای» در گفتگو با خبرنگار سینماپرس اظهار داشت: وجود برخی نهادها صرفاً برای ارائه آمار و بیلان است! ما همواره از مقوله آمارسازی ضربه خورده ایم. من فکر می کنم اصولاً ما یک گروه آمارساز داریم که به شدت نخبه هستند و آمارسازی می کنند که چقدر بر مشکلات غلبه کردیم! کاری که آن ها می کنند فراتر از شعار است. مثلاً می گویند جمع آوری زباله خودش شغل است و می بینند در هر کوچه ای سطل آشغال است و آمار می زنند آن را به لیست کارآفرینی اضافه می کنند یا دستفروشی را کارآفرینی می دانند!
وی ادامه داد: صندوق اعتباری ظاهراً از این موضوع بهره می برد! گاهی کمک های آن ها به اعضای شان به شدت خنده دار است. من که سال ها است عضو این نهاد هستم اما برایم مبلغی نریختند اما از دیگر دوستان که این مبالغ برایشان واریز شده سوأل کردم و دیدم کمک های آن ها در حد شوخی است!
این سینماگر خاطرنشان کرد: متأسفانه حتی بیمه تأمین اجتماعی ما را ساپورت نمی کنند. ما هزینه بیمه را خودمان با رقم های گزاف می دهیم. یا بیمه تکمیلی رقمش آنقدر بالا است که من وسعم نرسید بدهم. برای بیمه اجتماعی سالانه بالای ۳۰ میلیون باید بدهم در حالی که من یک محاسبه ساده کردم دیدم تفاوت قیمت دارو با آزاد یک دهم هم نیست در واقع ما کمک می کنیم به آن ها نه آن ها به ما!
عباسی تصریح کرد: در هر جای دنیا حداقل کاری که برای هنرمندان شان می کنند بیمه است. جالب اینجا است که آقایان از جیب که نمی خواهند پول بیمه ما را بدهند و می توانند نامه نگری کنند و بگویند این اعضای هنرمند ما نباید به حال خود رها شوند و بیمه شان قطع شود. این بیمه ای که ما داریم رسماً خویش فرما است. من ۲ سال است هزینه بیمه تکمیلی را نداشتم بدهم و گفتم ان شاالله که اتفاق بدی امسال نمیفتد که نیاز به بیمه تکمیلی پیدا کنیم. وزارت ارشاد و صندوق اعتباری هنر باید تفاهمنامه ای با سازمان بیمه تأمین اجتماعی داشته باشند و حداقل پایه هزینه بیمه اعضا را تقبل کنند و اگر کسی خواست پول بالاتر در دوران بازنشستگی اش دریافت کند درصد حق بیمه اش بیشتر شود و خودش مازاد آن را بدهد.
فیلمنامه نویس فیلم های سینمایی «زن بدلی» و «زهرمار» سپس با بیان اینکه بنده شخصاً کارکرد این صندوق را نفهمیدم متذکر شد: من کارکرد مثبتی از این نهاد ندیدم! به نظرم پاساژ جدیدی باز شده برای جیب های برخی آقایان!
عباسی تأکید کرد: کمترین انتظار و توقع ما از این نهاد آن است که یک رفاه نسبی را برای اعضایش فراهم کند. حداقل کاری که آن ها می توانند بکنند این است که مثلاً با یک کلینیک دندانپزشکی قرارداد ببندند تا تمامی کارهای دندانپزشکی اعضای شان به صورت صد در صد رایگان انجام شود. یا می توانند تدبیری برای تأسیس یک درمانگاه یا بیمارستان برای سینماگران داشته باشند. آن ها می توانند با شرکتی مانند سایپا یک تفاهنامه امضا کنند که سالانه حداقل یک خودرو با بهره بسیار پایین برای اعضای ایشان در نظر بگیرد که بتوانند در موقع بیکاری به خیابان بروند و با آن خودرو مسافرکشی کنند.
این سینماگر با طرح این پرسش که تکلیف مسکن هنرمندان چه شد؟ چه کسی آن را تحویل گرفته؟ نتیجه این کلنگ زدن ها چه شد؟ اظهار داشت: همیشه منت همه چیز بر سر ما هست اما هر سال شاهدیم که بدبخت تر از سال گذشته می شویم. به عنوان مثال من امسال نتوانستم تهران مستأجری کنم و مجبور شدم به پردیس مهاجرت کنم.
وی در خاتمه این گفتگو با طرح این نکته که رفتاری که با هنرمندان می شود تحقیرآمیز است افزود: من سال اول که هنرکارت را دریافت کردم مفقود شد اما آنقدر این کارت بی اثر و بی ثمر بود که رغبت نکردم بروم برای گرفتن المثنی آن تقاضا کنم! اوضاع اهالی سینما بد است؛ وضعیت بیمه تأمین اجتماعی، بیمه تکمیلی، مسکن، رفاه و معیشت اهالی سینما وخیم تر از آن چیزی است که تصور می کنید! در همین کانون فیلمنامه نویسان که یک وام درون صنفی ۵ میلیون تومانی برای اعضایش در نظر گرفته است بیش از ۷۰ درصد متقاضی دریافت آن بودند که به برخی افراد به قید قرعه این وام تعلق گرفت و من خجالت کشیدم بروم در صف و گفتم شاید برخی شرایط بدتری از من داشته باشند و بگذار این وام به آن ها برسد! این ها نکاتی است که مدیران وزارت ارشاد و صندوق اعتباری و... باید نسبت به آن آگاه باشند و بر اساس این واقعیات برای ما سینماگران برنامه ریزی و تدبیر کنند.
ارسال نظر