کارگردان فیلم سینمایی «در آغوش درخت» در پاسخ به پرسش خبرنگار سینماپرس مبنی بر اینکه آیا از زمان اکران فیلمتان که توأم با اکران انبوهی آثار طنز شده رضایت دارید یا خیر اظهار داشت: در حال حاضر شاید بتوانم بگویم نگرش مردم نسبت به هنر بیشتر به سمت سرگرمی سوق پیدا کرده و این مختص کشور و منطقه ما نیست! ما در جهان در حال گذار در نوع ارتباط مخاطب با هنر هستیم. مخاطب امروز به خاطر دغدغه های اجتماعی و اتفاقات جهان پیرامونش سعی می کند از اتفاقاتی که او را به فکر فرو می برد و شاید مجبور باشد اندکی درنگ کند گذر کند و به سمت آثاری برود که با لحظاتی شیرین روح خودش را جلای آنی بدهد و به فکر آرامش لحظه ای باشد.
وی ادامه داد: ما اگر آثار سینمایی را در هالیوود و اروپا هم بررسی کنیم امروزه فیلم هایی که عنصر سرگرمی شان در حد بالا است با فروش و مخاطب بیشتری روبرو هستند. من معتقدم راهکار درست این است که سینمایی که مقوله های انسانی درون آن مطرح می شود را با هزینه کرد و پرداخت و پروداکشن مناسب و سرگرم کننده به مخاطب ارائه دهیم.
خواجه پاشا خاطرنشان کرد: در ملودرام های اجتماعی سعی می شود با اتکا به مضمون و فیلمنامه مناسب مخاطب به سینما کشیده شود. الآن مخاطب به شدت دنبال جذابیت های بصری و سرگرم کننده است. در سینمای اجتماعی باید با اتفاقات بی بدیل بصری و مضمون مناسب ارتباط با مخاطب شکل بگیرد. متأسفانه در ملودرام اجتماعی سرمایه مناسب گذاشته نمی شود و این نگرش وجود ندارد. در تقابل کمدی و ملودرام چیزی که ملودرام را بالا می برد استفاده از عناصر بصری و پروداکشن منحصربفرد است.
این سینماگر سپس با بیان اینکه اگر دغدغه فرهنگ و انسانیت داریم باید روی سینمای اجتماعی سرمایه گذاری کنیم تأکید کرد: اگر ذائقه مخاطب عوض شده و به سمت فیلم های کمدی و هجو رفته، نگاه ما نباید این باشد!
وی در پاسخ به این پرسش که فکر می کنید سرنوشت «آبی روشن» در گیشه چه خواهد شد متذکر شد: «آبی روشن» مثل تمامی ملودرام هایی که از سال قبل تا الآن اکران شده در جذب مخاطب حداکثری موفق نمی شود چون وقتی مخاطب در ابتدا سرگرمی را انتخاب می کند فیلم سرگرم کننده ای نیست. به علاوه همزمان چندین فیلم کمدی در اکران داریم. من نمی گویم ما باید آن ها را کنار بگذاریم و برای ملودرام جا باز کنیم بلکه معتقدم ما باید روی مخاطب کار کنیم نه روی عدم اکران فیلم های کمدی!
این کارگردان افزود: مخاطب باید گرایش بیشتری به ملودرام پیدا کند. سرمایه گذارهای بخش خصوصی و دفاتری که سرمایه برایشان در اولویت است به سینمای کمدی رونق دادند و در این حوزه کار کردند و مخاطب عادت کرده بیشتر به سمت تماشای آثار کمدی برود از همین رو ما اگر ملودرام عاشقانه بسازیم مخاطب نمی آید آن را ببیند. اگر ترسناک هم بسازیم نمی آید، اگر اکشن و نوآر باشد باز هم نمی آید ببیند. این تأثیر برخی دفاتر فیلمسازی با تولید کمدی است!
خواجه پاشا در همین راستا تصریح کرد: ما ذاتاً به دلیل عدم تنوع ژانری در سینما یک بخشی از مخاطب سینما را از دست دادیم؛ «آبی روشن» هم در این مقوله قطعاً آسیب می بیند. ما باید باید در سینما کمدی تلفیقی داشته باشیم؛ مثل کمدی درام. ما همه اش با کمدی رفتار و دیالوگ روبرو هستیم. با کمدی های عمیق طرف نیستیم و مخاطب هم ساده پسند می شود. البته نمی توان تقصیر را بر گردن مخاطب انداخت. تقصیر ما است که در سبد کالای خانواده تغذیه نامناسب به اسم کمدی ارائه دادیم!
وی با طرح این مسأله که سینما در دهه ۹۰ با مضامین تاریک و نکبت بار خودش منجر شد خانواده از دیدن برخی فیلم ها پرهیز کند یادآور شد: برخی فیلم ها در آن روزگار سرشار از آسیب های اخلاقی بودند و مخاطب برای اینکه فرزندانش آسیب نبینند ترجیح داد به سینما برود. شما اگر در یک دهه گذشته بگردید ۴ فیلم رمانتیک پیدا نمی کنید. مگر فیلم عاشقانه چه اشکالی داشت که دیگر تولید نمی شود؟
این فیلمساز در بخش دیگری از این گفتگو در خصوص دلیل ساخت «آبی روشن» گفت: دو فیلمی که من ساختم با لایه های درونی ام در ارتباط است. فیلمساز اگر به دنبال فیلمسازی است که درون آن تألیف کند و ردپایی از خودش باشد باید نگاهش را به جهان پیرامونش بشناسد. یکی از دغدغه هایی که هر روز با من همراه است و دوستش دارم در این مقوله کار کنم مقوله خانواده و انسان است. نبود خانواده انسان را به بی اخلاقی می رساند؛ فقدان تربیت و خانواده باعث اضمحلال جوامع می شود. از درون خانواده غیر اصیل جرم و بدی و بچه کشی و... خارج می شود، بی اخلاقی خارج می شود و همه این ها به دلیل عدم پرداخت به مقدس ترین پایگاه اجتماعی جهان است.
خواجه پاشا با انتقاد از کم کاری مسئولان فرهنگی ابراز داشت: برای جوانان دیگر ازدواج اهمیت ندارد. تولد اهمیت ندارد. پدربزرگ مادربزرگ اهمیت ندارد. این ها همه چیز یک انسان است اما اهمیت ندارد. بیشتر پول و سرمایه باعث اهمیت انسان شده است. این درد درونی من است. من با «در آغوش درخت» مطرح می کنم بچه چقدر ارزش دارد. در «آبی روشن» افراد فراموش می کنند گفتگو و فداکاری چقدر اهمیت دارد؛ ما با هر باور سیاسی و اجتماعی باید نسبت به هم فداکاری کنیم و از خودگذشتگی داشته باشیم. اگر وارد فیلم بعدی بشوم همین جهان را ادامه می دهم و در سینمای جاده ای فیلم های انسان محور خواهم ساخت.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار سینماپرس مبنی بر اینکه خیلی از منتقدان فیلم شما را یک کپی از روی فیلمفارسی ها می دانند نظرتان در این خصوص چیست گفت: برخی نقدها در خصوص قصه گویی و قصه ایرانی داشتن است. قصه ایرانی سر راست است. بخشی از منتقدان ما هم مثل اینکه هر روز پیتزا یا کنتاکی مصرف می کنند عادت کردند اگر غذا مسمابادمجان باشد پس بزنند. احساس می کنند این سینما درست نیست. مثل هر چیز دیگری که به کشور ما صادر شده دیگر دوستش نداریم. شاخصه «آبی روشن» در شخصیت پردازی دارد شاخصه داستان ایرانی است؛ الآن بیشتر فیلمنامه های ما از الگوهایی وام می گیرد که متعلق به ما نیست. الگوی داستان ایرانی شاخصه خود را دارد.
وی تصریح کرد: منتقدی معروف وقتی می خواهد فیلم خوب نام ببرد از آثاری نام می برد که اغلب کمتر افرادی آن اثر را دیده اند. هر فیلمی که بد است می گوید خوب است و برعکس! تا بگوید من بهتر از شما می فهمم. شاخصه شان معلوم نیست. البته منتقدان باشعوری هم داریم که فیلم را در مقام خودش نقد می کنند نه آنچه دوست دارند. منتقد باید ادبیات انتقادی داشته باشد نه اینکه وارد ادبیات شخصی شود و هر چیزی که خودش دوست دارد و در بافت ذهنی اش جای می گیرد را ترویج کند.
خواجه پاشا در خاتمه این گفتگو افزود: «آبی روشن» درونش شخصیت هایی را دارد که می تواند تمامی اقشاری که هویت ایرانی دارند را به سینما بکشد. ما در این فیلم از همه گروه ها نماینده داریم و فیلم مان برای قشر خاصی ساخته نشده و متعلق به همه مردم شریف و نجیب ایران است.
ارسال نظر