به گزارش سینماپرس، بالاخره بعد از چند سال فیلم کودک و نوجوان، «سفر پرماجرا» به کارگردانی حجتالله سیفی روی پرده رفت. فیلمی با بازی مرتضی ضرابی، نیما شاهرخشاهی و جلیل فرجاد که با اینکه مدت محدودی است از اکران آن میگذرد اما با بازخورد نسبتا خوبی از سوی مخاطبان روبرو شده.
مرتضی ضرابی که پیشتر در کارنامه کاری خود سابقه بازی در آثار کودک و نوجوان را بسیار داشته در توضیح نقش خود در این فیلم، گفت: چند سال پیش بعد از خواندن فیلمنامه «سفر پرماجرا» با توجه به شناختی که از حجت الله سیفی به عنوان کارگردان داشتم، پیشنهاد بازی در این کار را پذیرفتم. نقشم در این فیلم شخصیت سرگردان بین واقعیت و خیال و بین مثبت و منفی است و همین دوگانگی و معلق بودنش برایم جذاب بود. ظاهرا به دلیل طولانی شدن تروکاژهای (حقهها) سینمایی، این فیلم حدودا ۱۰ سالی پشت اکران ماند. متاسفانه در سینما گونه کودک و نوجوان خیلی کم کار می شود. «دزد عروسک ها» ، «عیالوار» ، «دختری با کفش های کتانی» و کارهای زیادی در گونه کودک و نوجوان در دهه ۶۰ و ۷۰ بازی کردم، اما به یکباره گرایش اکثر فیلمسازان به سمت سینمای بزرگسال و البته گیشه چرخید.
وی ادامه داد: در فیلم ها و سریالهای زیادی بازی کردم. از سریال «مثل آباد» گرفته تا «بشارت منجی» و «حکایت های کمال» ، اما کماکان مردم من را با نقش شیطان در سریال «او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی به خاطر دارند. چون اکثر مردم آن را دیدند و به اصطلاح آن کار گرفت. من در فیلم «دستفروش» بازی کردهام که از نظر بازی و کیفیت یک استثنا است، اما مگر چند درصد مردم آن را تماشا کردند؟ یا همین طور بازی سنگینی در فیلم «پرده آخر» به کارگردانی واروژ کریم مسیحی داشتم که آنچنان که باید دیده نشد.
تکرار و تکراری شدن خسته کننده است
ضرابی با تاکید بر اینکه اغلب کارگردانها با درخشش یک بازیگر در یک نقش، دوباره به او پیشنهاد بازی در همان نقش را می دهند خاطرنشان کرد: بعد از بازی در سریال «او یک فرشته بود» بارها و بارها نقشی شبیه شیطان به من پیشنهاد شد که نپذیرفتم. چون برایم ایفای نقش های مشابه جذابیتی ندارد. در آن سریال من نقش خود شیطان را که انتهای نقش های شر و منفی است بازی کردم. دیگر بازی در نقشی مشابه که تا اندازه ای بد و منفی است چه لذتی می توانست برایم به عنوان بازیگر داشته باشد؟ برای یک بازیگر تکرار و تکراری شدن خسته کننده است.
وی افزود: سالها چنین نقشهایی را بازی نکردم و خوشبختانه از آنجا که چهرهپرداز و تقریبا بازنشسته سازمان صدا و سیما محسوب می شوم لطمه مالی جبرانناپذیری نخوردم، اما به لحاظ روحی بازی نکردن برایم سخت بود. من از ابتدا که پا در حیطه بازیگری گذاشتم با تمام مصائب و مشکلات این حرفه آشنا بودم، اما چون عاشق این کار بودم تمام رنج هایش را هم پذیرفتم.
متر و معیارهای فیلمسازی تغییر کرده است
ضرابی با اشاره به اینکه دوران طلایی رونق سینمای کودک و نوجوان در ایران، طی دهه های ۶۰ و ۷۰ بود، بیان کرد: کار در حوزه کودک و نوجوان تجربه ای بسیار شیرین است. شما باید جهان را از ذهن یک کودک ببینید و این کودکانگی حس خوشایندی است. ضمن اینکه کودکان دهه ۶۰ با کودکان این دهه بسیار متفاوت هستند. امروز فناوری، بسیار پیشرفت کرده و آنها با مسائلی آشنا هستند که کودک ۴۰ سال پیش درکی از آن نداشت. به همین خاطر است زمانی که مثلا سری دوم «شهر موشها» ساخته می شود به اندازه سری اول آن مورد استقبال قرار نمی گیرد. چون مخاطب کودکش با مخاطب کودک آن سالها تفاوت دارد و اساسا جهان و متر و معیارهای فیلمسازی تغییر کرده است.
ارسال نظر