فاطمه سادات ناظمی/ اگر چه تاریخ ایران، بالاخص در ۵۰ سال اخیر پُر است از حضور «استکبارستیز ملت ایران» ؛ اما روز «سیزدهم آبان» در تقویم تاریخی کشور به نماد این حضور مبدل گردیده و با عنوان «روز مبارزه علیه استکبار» به ثبت رسیده است. حضوری نشاندار که بالاخص در طی یک سال اخیر ابعاد بینالمللی آن از گستردگی چشمگیری برخوردارد شده و تقریبا «ایران استکبارستیز» را دارای تصویری جهانی ساخته است و در منظر جهانیان گواهی بر این واقعیت گردیده که «ایران اسلامی» تنها الهام بخش ملتهای آزاده در سراسر جهان است. واقعیتی که متاسفانه همچنان از کمترین ظهور و بروزی در عرصه هنر و بالاخص در عموم تولیدات فیلم و سریال برخوردار شده است. واقعیتی ناگوار که لزوم بازخوانی و مرور چند نکته مهم را ضروری میسازد:
۱/ «سیزدهم آبان» اگرچه محلّ تلاقی چند حادثه مهم تاریخی همچون تبعید امام بزرگوار در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ هجریشمسی، کشتار دانشآموزان توسط رژیم پهلوی در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ هجریشمسی میباشد؛ لکن آن چیزی که این روز را برجسته کرده است، حادثهی تصرّف و «تسخیر سفارت آمریکا» یا به معنای درست «لانهی جاسوسی آمریکا» است. اقدامی بسیار مهم که «آبانماه ایران» را به نمودی روشن از برای استکبارستیزی ملتها و تقابل با نظام سلطه و «هژمونی ایالات متحده آمریکا» در عرصه نظام بین الملل مبدل ساخت. قطعا تا پیش از ۴ آبان ۱۳۴۳ هجری شمسی، نمیتوان ملتی آزاده و غیر وابسته به «بلوک شرق» و نظام سلطه شوروی را پیدا نمود که در برابر تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیادهخواهی همچون آمریکا بایستد و قیام خود را در اعتراض به «کاپیتولاسیون» و مصونیت اتباع امریکایی در ایران آغاز نموده و پس از سالها مبارزه سرانجام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ هجری شمسی به فرعونیّت این ابر قدرت در داخل مرزهای سرزمینی خود پایان بخشیده و با شکستن و خُرد نمودن «هیمنه پوشالی ایالات متحده آمریکا» مُدل عملکردی خود در تقابل با استکبار را اینگونه مستحکم به جهانیان معرفی سازد. اما معالاسف این اتفاق بزرگ تاریخی از کمترین ظهور و بروزی در عموم تولیدات هنری و بالاخص در تولیدات فیلم و سریال در طی ۴۵ سال گذشته و یا به تعبیری در طی نیم قرن اخیر برخوردار نشده است.
۲/ جهان امروز شاهد یک جنگ گسترده و همهجانبه است. جنگی وسیع که در یک سمت آن «مستکبران عالم» به سرپرستی و پیشگامی «ایالات متحده آمریکا» گرد هم آمده و در حال اعمال سلطه و حاکمیت خود بر «مستضعفان» در جای جای کره زمین است. مستکبرانی که مشخصا در طی یک سال گذشته با رها ساختن سگهار و درنده «صهیونیست» و حمایت از «نسل کشی در غره و لبنان» تنها بخشی از ماهیت کثیف و جنایت پیشه خود را به معرض دید جهانیان گذشتهاند و در این میان تنها کشور و ساختار حاکمتی الهام بخش «مستضعفان عالم» را میتوان «ایران اسلامی» قلمداد نمود.
۳/ «ایالات متحده آمریکا» نمودی بارز از «شَرمطلق» است. جُرثومه فساد و تباهی که «امام خمینی» برای نخستینبار ماهیت واقعی آن را در روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۸ هجریشمسی و یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی افشا نموده و به عنوان «شیطان بزرگ» به جهانیان معرفی فرمودند. تعریفی که شاید در آن ابتدا برای بسیاری قابل درک نیامد و حتی تا به امروز نیز به مزاج بسیاری از علاقمندان به زیست در فرنگ و یا دوتابعیتی و ... خوش نیاید؛ اما واقعیت آن است که پس از گذشت ۴۵ سال از این خوانش و نامگذاری صورت گرفته توسط «بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران» است که امروزه تفکر متعفن حاکم بر «ایالات متحده آمریکا» و در قاعده «نظام لیبرال دموکراسی» نه تنها در منطقه و در حوزه جغرافیایی پیرامونی «خزر» و «خلیج فارس» و یا در حوزه پیرامونی «مدیترانه» و «اقیانوس هند» برجسته شده وجاهت شیطانی خود را به نمایش گذاشته است؛ بلکه حتی در حوزه جغرافیایی پیرامونی «اقیانس اطلس» نیز ماهیت خود را آشکار ساخته و از این جهت است که با مرور وضعیت کنونی «دانشگاه هاروارد» و «دانشگاه کلمبیا» و «دانشگاه فلوریدا» و «پلی تکنیک کالیفرنیا» و «دانشگاه میشیگان» و «دانشگاه میامی» و حتی «دانشگاه ییل» و صدها دانشگاه دیگر در اروپا و آمریکا به وضوح موج بیداری ملتها در رسیدن به یک تصویر مشترک از «ایالات متحده آمریکا» به عنوان «شیطان بزرگ» قابل مشاهده میباشد.
۴/ فقدان «استکبارستیزی عملی» و بیتوجهی به ارایه روایت صحیح از چرایی ابعاد «استکبارستیزانه انقلاب اسلامی» و مشخصا عدم توجه به ضرورت دراماتیزه کردن «یوم الله سیزدهم آبان» به عنوان آغاز سیر خُردشدن «هیمنه پوشالی ایالات متحده آمریکا» در عرصه بینالملل موضوع کوچکی نیست که حالا بتوان چرایی آن را تنها محدود به بیحواسی و یا کمتوجهی برخی متولیان فرهنگی در طی نیم قرن اخیر نمود! بلکه این اتفاق یک «فاجعه بزرگ فرهنگی» است که بیش از هر چیز گواهی بر قدرت و میزان استعاد بالای «شبکه نفوذ فرهنگی» بوده و توجه دقیق به ابعاد و غور در اکناف آن میتواند ما را به سرشبکههای جریان «نفوذ فرهنگی» و مدل حرکتی این شبکه در کشور رهنمون سازد.
۵/ چهل و پنج سال است که به برکت اقدام انقلابی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ هجری شمسی «ایالات متحده آمریکا» در «ایران» حضور رسمی و با هویت دیپلماتیک خود را از دست داده و نمیتواند با استفاده از «پوشش دیپلماتیک» فضای لازم را برای دخالت مستقیم افسران اطلاعاتی خود فراهم و نفرات لجستیک سفارت خود را به صورت مستقیم مامور ایجاد تشنج یا بحران در فضای عمومی جامعه ایران نماید. با این همه حضور مجازی و غیر نشاندار این «دشمن همیشگی مستضعفان» و «شیطان بزرگ» از جمله موضوعات مغفول ماندهای است که ابعاد و جوانب آن را میتواند در لحظه لحظهی این ۴۵ سال پُرفراز و نشیب و در مرور فتنههای رنگارنگ و مختلفی همچون «فتنه ۱۳۷۸» و «فتنه ۱۳۸۸» و «فتنه ۱۳۹۸» و بالاخص «فتنه ۱۴۰۱» مشاهده نمود. حضور نشانداری که عموما در قالب «مواجهه نرم» و «مواجهه نیمهسخت» تعریف میشد و در طی یک سال اخیر و پس از حمایت قاطع «ایالات متحده» از رژیم سفاک و درنده «اسرائیل» ، حالا به نوعی سمت و سوی یک رویارویی علنی و سخت در حال پیمودن مسیر است و ...؛ اما با این همه متاسفانه نه تنها در سبد تولیدات هنری و بالاخص فیلم و سریال در کشور مورد نادیدهانگاری محسوس واقع شده و از حداقل جایگاهی نیز برخوردار نیست؛ بلکه حتی با تولیدات متناقضی همچون برخی آثار و فیلمهای سینمایی و تلویزیونی در سالهای اخیر همراه گردیده است. تولیداتی که معالاسف بسیاری از آنها با بودجه دولتی و جلب حمایت مادی و معنوی نهادهای حاکمیتی در کشور و حتی بعضا نهادهای فرهنگی برآمده از انقلاب اسلامی تولید شدهاند و ...
۶/ امروز «مستکبران عالم» از «ایران اسلامی» میترسند؛ چون «جوانانِ شیعه» را دیدهاند؛ چون «جبهههای مقاومت» را دیدهاند؛ چون «بسیج» را دیدهاند؛ دیدهاند که «ملت مسلمان ایران» چهطور مثل اقیانوسی خروشان به طوفان میآیند و از هیچ چیزی در «راه خدا» نمیهراسند؛ چون پدران و مادران را دیدهاند؛ دیدهاند که مادر با آن عاطفهی رقیق و جوشان که هیچ مادری نمیتواند تحمل کند که خاری به پای فرزندش برود از جوان خودش در «راه خدا» آنچنان آسان میگذرد و او را روانه «جبهههای مقاومت» میکند که همه را به حیرت در میآورد و ... اما با این همه ما به شدت دچار «خلأهای رسانهای و تبلیغاتی» هستیم.
۷/ عدم حضور آثار هنری و تولیدات بینالمللی با محتوای «ضد استکباری» در جشنوارههای هنری و بالاخص سینمایی در سالهای اخیر و بالاخص در پس وقوع «حماسه تاریخی طوفان الاقصی» یک اتفاق بسیار مشهور و ملموسی است. اتفاقی که متاسفانه حتی در «دولت سیزدهم» نیز وقعی بر آن ننهاده شد و با عدم شناسایی و دعوت از هنرمندان و بالاخص سینماگران «استکبارستیز» در عرصه بینالملل و جلب تولیدات موجه سینمایی برای حضور در این رویدادها همراه گردید و مشخصا در عرصه سینما متاسفانه موجب شد تا عموم رویدادهایی که در سطح بینالمللی برگزار میشدند، نه تنها بوی «انقلاب اسلامی» را ندهند! بلکه حتی از طعم «جمهوری اسلامی» نیز برخوردار نباشند و به محافل کمخاصیتی مبدل گردند که در خوشبینانهـترین حالت ممکن، با حداقل وجه تمایز از نظایر خود در سایر نقاط جهان برگزار میشوند! و این همه را میتوان مصداقی بر لزوم توجه به «استکبارستیزی عملی» قلمداد نمود.
۸/ پُرواضح است که حرکت جشنوارههای هنری بر مدار «آرمانهای انقلاب اسلامی» و تمرکز بر وظیفه مهم و اساسی سامان دادن به «جبهه جهانی مبارزه با استکبار» در آن رشته هنری؛ به معنی نصب بیلبورد و یا قرار دادن چند تصویر در محوطه عمومی برگزاری این قبیل جشنوارهها و یا تنظیم متنهای حماسی برای سخنرانی دبیر و مدعوین در افتتاحیه و اختتامیه نمیباشد؛ بلکه این حرکت به واسطه توجه به تولیدات هنری عرضه شده در این جشنوارها است که شکل میگیرد و واقعیت مییابد. تولیداتی که لزوما یافتن و پیدا کردن آن در سطح «بینالمللی» همراه با جذب فعالان هنری در سایر کشورها همراه خواهد بود و این همه میتواند به عنوان یکی از ابتداییترین وظایف «رایزنهای فرهنگی ایران» در تمامی کشورها به شمار آید. وظیفهای که البته قبل از آن، نیازمند حضور افراد فهیم و دغدغهمند و انقلابی در جایگاه «مدیر بینالملل» رویدادهای هنری و جشنوارهای در داخل کشور میباشد.
۹/ «استکبارستیزی عملی» یعنی آنکه مدیران «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» بجای «حرف درمانی» و تکرار سیاستها و برنامههای کاملا صحیح و بسیار هوشمندانه «امامین انقلاب اسلامی» به سراغ پیگیری و تحقق ملموس این فرمایشات بروند و در این راستا به عنوان مثال تا پایان سال ۱۴۰۳ هجریشمسی عرصه فرهنگی کشور تقریبا شاهد ۲۰ جشنواره مختلف در سطح و گرید «بینالمللی» و «ملی» خواهد بود. جشنوارههای متعدد و متکثری همچون «هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران» ، «بیست و نهمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان» ، «چهل و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر» ، «چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر» ، «هفدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر» ، «چهلمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر» ، «نوزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر» ، «سیوی دومین جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران» ، «پنجاه و چهارمین جشـنواره بینالمللی فیلم رشد» و ... که هر کدام میتوانند منشأ اثر در حوزه هنری خاص خود باشند و تحولات سال آینده رشته هنری مدنظر خود را با اعطای جوایز و توجه ویژه و حتی سفارش آثار رقم زده و با دعوت از تولیدات بینالمللی در آن رشته هنری به ملجأ هنرمندان همسو و همراستای با اهداف انقلاب اسلامی در جای جای جهان مبدل گردند و «جبهه جهانی مبارزه با استکبار» را در واقعیت هنر و رسانه پدید آورند.
۱۰/ گلایه در باب فقدان «استکبارستیزی عملی» و کمبودها و فقر هنری «جبهه مبارزه با استکبار» بسیار است و مجال این نوشتار محدود! اما در پایان لازم است تا بار دیگر فرمایش اخیر «امام خامنهای» را مرور کنیم که در تقریظ بر کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» نوشتند: «ما به جنگ روایتها در پیکارهای جهانی توجه لازم را نکردهایم و دشمنان و بدخواهان ما از غفلت ما بهره برده و بسیاری از حوادث را وارونه نشان دادهاند»! فرمایشی که اگر هر یک از مسئولان حال و گذشته «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» ، «سازمان صدا و سیما» ، «سازمان تبلیغات اسلامی» و ... پس از شنیدن و خواندن آن منقلب شده و عرق شرم برپیشانیاش بنشیند و توجه خود را معطوف جبران مافات سازد، قطعا به رستگاری خواهد رسید!
ارسال نظر