شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۰

واکنش کارگردان «یک وجب خاک» به خاطرات درون خانوادگی «سینما حقیقت هجدهم»؛

مهدیان: «یک وجب خاک» یک اثر «ضد ارزش های دفاع مقدس» نیست/ این اثر برای رده سنی معین با مخاطب خاص ساخته شده

مستند «یک وجب خاک»

سینماپرس: نیما مهدیان کارگردان «یک وجب خاک» در واکنش به انتشار نقد کوتاه این مستند، نکاتی را درباره تولید آن با سینماپرس مطرح کرد.

به گزارش سینماپرس، «خبرگزاری سینماپرس» در پی انتشار روزنگارهای هجدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» در قالب سلسله ‌یادداشت‌های با عنوان «خاطرات درون خانوادگی «سینما حقیقت هجدهم» سعی نمود تا ضمن مرور فضای کلی و روند برگزاری، شرحی هرچند مختصر از آثار ارایه شده در این دوره از جشنواره نیز ارایه دهد و در این راستا «یک وجب خاک» نیز به عنوان مستند بلندی به کارگردانی «نیما مهدیان» که در بخش «مسابقه ملی» و در دومین روز از برگزاری جشنواره به نمایش درآمد مورد ارزیابی واقع شد.

اما این نقد مختصر حالا با واکنش کارگردان اثر مواجه شد و «نیما مهدیان» نامه‌ای خطاب به مدیرمسئول این خبرگزاری ارسال کرد که در ادامه مشروح آن منتشر شده است:

در روزهای اخیر، در متن گزارش منتشره در آن پایگاه خبری (با کد ۱۵۶۱۷۸) در خصوص جشنواره فیلم حقیقت، به اثر مستند اینجانب نیما مهدیان (تهیه کننده و کارگردان مستند یک وجب خاک) نیز اشاره هایی شده که متأسفانه درست نیست و سوء تفاهم های زیادی را در میان مسئولین ذیربط و همکاران من و سایر خوانندگان آن رسانه به وجود آورده است، لذا مطالب ذیل را جهت انعکاس در سینماپرس به عرض می رساند:

«یک وجب خاک» یک فیلم دغدغه مند اجتماعی و نقد درون گفتمانی است. «یک وجب خاک» روایتی از شرافت و پایمردی افرادی است که با صدای رسا دفاع از حریم انسانیت را فریاد می زنند. در این فیلم به خوبی پیداست که قهرمان اصلی آن مفلوک نیست بلکه فردی «مظلوم» است که راه پدر شهیدش را (که برای حفظ شرافت و اعتقاداتش به شهادت رسیده) در زندگی اش ادامه می دهد.

این فیلم یک اثر «ضد ارزش های دفاع مقدس» نیست، بلکه قهرمان فیلم به صراحت به اعتقادات پدرش در دفاع از حریم اسلام و وطن «افتخار» می کند و از این بابت توقعی هم از کسی ندارد. او ضمن این که «بیچاره و مفلوک!» نیست، همانند بسیاری از فرزندان معزز شهدا (با این که زندگی اش پر از درد است) در جامعه اثربخش بوده؛ درمانگر دردهای مردم است.

در همین راستا اشاره می کنم بنده با سابقه ی پرافتخار در تولید دست کم ۵۴ اثر قابل توجه اعم مستند و کلیپ در حوزه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مشخص است که چه جریان فکری را دنبال می کنم.

با یادآوری این نکته که این فیلم، برای رده سنی معین، با مخاطب خاص (دو طیف مهم و مؤثر «نخبگان، و مسئولان تصمیم گیرنده») ساخته شده، برخی از صراحت بیان فیلم از این بابت است که توجه به این امر بسیاری از دغدغه های نقد شده را تحت تاثیر قرار می دهد.

همچنین با پرهیز از شتابزدگی، و تأمل بیشتر در نقد اثر و توجه به جامعه هدف فیلم می توان پی برد که پژوهش این سبک مستندسازی مبتنی بر کشف و شهود در مکتب حکمت اشراق و مبتنی بر پژوهش! است.

به طور نمونه آنجا که با هدف شخصیت پردازی به نمایش زشتی مصرف مواد مخدر توسط ضدقهرمان پرداخته می شود، از آموزشِ سوء مصرف مواد مخدر پرهیز می گردد؛ این در حالی است که متأسفانه در بسیاری از آثار داستانی و سریال های این روزها، آموزش مصرف مواد به صراحت انجام می شود و کسی هم از این بابت مؤاخذه نمی گردد.

در نهایت از آنجا که تصور میشود نقد منتشره در آن رسانه محترم موجب گم شدن اصل مطالبه گری توسط هنرمندان دلسوز در غبار حاشیه ها و بسته شدن راه بیان انتقادات سازنده در کشور خطاب به مسئولان می شود، پیشنهاد می کنم نویسندگان محترم آن رسانه بر اساس منویات بزرگان کشور در ارتقای روحیه مطالبه گری و عدالتخواهی هنرمندان جوان، به سازندگان، مسئولان، و مخاطبان بیاموزانند که چگونه فیلمی می تواند با پرداختن به نقد خطاها و اشتباهات کلی و جزئی افراد و سازمان ها، بدون آن که مشمول سوء برداشت مخاطبان و سوء استفاده بیگانگان شود، در جهت درمان آن درد مفید واقع گردد.

موفقیت شما و سایر دست اندرکاران فرهنگ، هنر، و رسانه را از خداوند بزرگ مسئلت می کنم.

*******

شایان ذکر است که در بخشی از قسمت دوم «خاطرات درون خانوادگی «سینما حقیقت هجدهم» که با تیتر «از بی‌حالی محیط و سکوت جشنواره در پرداخت نمادین به «مظلومیت مردم غزه و لبنان» تا ایجاد رخنه در روحیه جهاد و شهادت‌ جامعه با «یک وجب خاک»! منتشر شد با ورود به نقد «یک وجب خاک» آورده بود:

«یک وجب خاک» عنوان مستند بلندی به کارگردانی «نیما مهدیان» بود که در بخش «مسابقه ملی» از ساعت ۱۹:۳٠تا۲۱:۳٠ در «سالن ۱ پردیس چارسو» به نمایش درآمد. اثری که با سرمایه‌گذاری «مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی» ساخته و با روایتی تراژدیک که به «سبک نئورئالیسم» ثبت و ضبط شده، موجبات ضایع ساختن روحیه «شهادت‌طلبی» مخاطبان خود را فراهم می‌آورد. پس اگر چه پرداختن به دغدغه‌ها و مشکلات عدیده «خانواده شهدا» یکی از اقدامات ضروری و یکی از موضوعات مغفول در تولیدات رسانه‌ای کشور محسوب می‌شود؛ اما باید توجه داشت که این تولیدات به سبب پتانسیل و امکان بالای خود برای تحت تاثیر قرار دادن «روحیه سلحشوری» و ایستادگی مردمان در برابر اجانب و در مجموع «حفظ استقلال» یک جامعه، می‌بایست با دقت و هوشمندی لازم و دغدغه‌مندی ویژه سازندگان همراه باشد. اتفاقی که متاسفانه در «یک وجب خاک» نیافتاد و این اثر در نهایت در سطح روایتی به ظاهر مستند از فلاکت و بیچارگی یک خانواده شهید باقی ماند. موضوعی که سبب شد تا «یک وجب خاک» در گونه آثار «ضددفاع مقدسی» دسته‌بندی شود. اثری البته با دوز و درجه «فمینیستی» بالا که قصد دارد تا به همه مشکلات و معضلات اجتماعی جامعه ایران در زمان محدود خود بپردازد و از معضل مسکن گرفته تا مصائب زن سرپرست خانوار و مجرد بودن و مشکلات خانواده‌های شهدا و نسل زِد و... برای مخاطب خود تصویرسازی کرده و این همه را در پیکره زن جوانی قاب بگیرد که فرزند شهید است! زن جوانی که حال همسرش هم فوت شده و به همراه دختر نوجوان خود آواره و سرگشته، به دنبال خانه و محلی برای سکونت است و به این بهانه در جای جای اثر به صراحت بیان می‌کند که «پدر ما برای این مملکت خون داد و نذاشتن یه وجب خاک به دست اجنبی بیفته اما ما یک وجب خاک تو این مملکت نداریم که توش زندگی کنیم»!

از بی‌حالی محیط و سکوت جشنواره در پرداخت نمادین به «مظلومیت مردم غزه و لبنان» تا ایجاد رخنه در روحیه جهاد و شهادت‌ جامعه با «یک وجب خاک»!

«یک وجب خاک» نه تنها دچار ضعف شدید پژوهش است و این همه را در باگ‌های حقوقی و بالاخص اعلام قیمت‌ها و فرایند اجاره‌خانه و صحبت‌های بدون پاسخ عموی زن در مورد حضانت برادرزاده و ... نمایان می‌سازد؛ بلکه اثری اساسا بی‌منطق است که سوای نظر از صورت تصنعی و بازی گرفتن‌های ناتمام از سوژه خود، اساسا هیچ پاسخی برای چرایی کوچ زن به یک محیط بیابانی ارایه نمی‌دهد. زنی که چون پدر او از شهدای منطقه‌ی شمیران می‌باشد و در محله اختیاریه سال‌ها ساکن بودند، در طول داستان تلاش می‌کند که در همان منطقه دنبال خانه بگردد و دون شان خود می‌بیند که در محله‌های پایین شهر جایی را برای اجاره مسکن انتخاب کند و به جای اجاره مسکن در جنوب تهران، وسایل زندگی خود را به بیابان برده و در یک کانتینر دپو می‌نماید! اثری که برای جلب توجه و دیده شدن به هر چیزی چنگ می‌زند و در کمال بی‌اخلاقی ناپدری دختر را در پای منقل و در جلوی دوربین می‌نشاند و اگر چه معلوم نیست با چه مجوز قانونی از فرایند مواد مصرف کردن مستندسازی می‌کند؛ اما حتی ابتدایی‌ترین اصول اخلاقی را زیر پا می‌گذارد و حیثیت یک انسان، هر چقدر هم ظالم را این گونه در جلوی دوربین به لجن می‌کشد و...


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.