چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۱

بهروز غریب‌پور:

اگر «مولوی»، «فردوسی»، «سعدی»، «خیام» نبودند «جهان بشریت» چیزی کم داشت/ «شعر فارسی» محتوایی دارد که «سبک کانتو» و «شیوه‌های غربی» از پس بیانش برنمی‌آیند

بهروز غریب پور

سینماپرس: کارگردان اپرای عروسکی مولوی در هنرگان کتاب گفت: در جهانی که زبان هنر، مرز نمی‌شناسد، شاعران ایرانی؛ چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی و خیام نه‌تنها گنجینه‌ای برای فرهنگ ایران، بلکه بخشی از میراث مشترک بشریت‌اند. آنان جهانی را ساختند که هنوز الهام‌بخش موسیقی، اپرا، تئاتر و اندیشه در سراسر دنیاست.

به گزارش سینماپرس، بهروز غریب‌پور، کارگردان، طراح و نویسنده، عصر چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت مهمان هنرگان کتاب در سی و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بود.

وی در نشست تحلیل و بررسی اپرای عروسکی مولوی گفت: اعتقاد دارم اگر مولوی، فردوسی، سعدی، خیام نبودند، جهان بشریت چیزی کم داشت. چون این‌ افراد شاعرانی با عظمت هستند و در عین حال، اهل ایمان و خداپرستی بودند، ‌ اما نه از نوع ظاهری‌اش. کافی‌ است کسی جمله‌ای عربی بگوید، سریع تصور می‌شود دیندار است اما اگر به جهان مولوی، به جهان حافظ، به جهان خیام نگاه کنیم می بینیم چه عمقی دارند. خیام با دقت جهان را ترسیم می‌کند و می‌گوید: ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز/ یک‌چند درین بساط بازی کردیم/ رفتیم به صندوق عدم یک‌یک باز! یا در جایی دیگر: خیام که خیمه های حکمت می دوخت/ در کوره غم فتاد و ناگاه بسوخت/ مقراض اجل طناب عمرش ببرید/ فراش قضا به رایگانش بفروخت.

این کارگردان اضافه کرد:‌ سعدی در بوستان داستانی درباره‌ سومنات هند دارد که نمایش عروسکی را چنان زیبا شرح می‌دهد که باورش دشوار است. فردوسی درباره‌ این جهانی که بازیگری‌ است، می‌گوید هزاران نقش را در این جهان پدید آورده‌اند و ما بازیگر این نقش‌ها هستیم. مولوی، از درون رحم و از یک نطفه تا بزرگی و تا زمانی که انسان روی زمین است، همه‌ جوانب آن را شرح داده است.

غریب‌پور، ‌ اظهار داشت: به همین دلیل معتقدم ما از هر حیث نیاز داریم بیش از این به این بزرگان توجه کنیم. تنها در زبان روسی، نزدیک به ۱۳ ترجمه‌ مختلف از خیام وجود دارد. در زبان انگلیسی، چند ترجمه‌ از مثنوی معنوی داریم. در مورد شاهنامه فردوسی، بعضی داستان‌ها را ترجمه کرده‌اند. گوته درباره‌ حافظ گفته: «ای کاش من شاگردِ شاگردِ حافظ بودم.» بعد ما تنها برای تفأل سراغ حافظ می‌رویم. من زمانی مقاله‌ای نوشتم که در آن آوردم: حافظ، در ژنتیک ملت ایران است.

مولوی در حال کشف جهان اطرافش است

وی با تأکید بر ویژگی های مولوی، اظهار داشت: زبان عاشقانه‌ای که مولوی دارد، عشقی ظاهری و سطحی نیست؛ مولوی در حال کشف جهان اطرافش، در حال کشف خلقت است.

این نویسنده بیان داشت: من تصورم این بود که به جای اینکه برویم آثار ترجمه‌شده‌ غرب را بخوانیم و به آن‌ها افتخار کنیم، به سراغ همین بزرگان خودمان برویم که هنوز در جهان در حال تکثیرند. در مجامع مختلف درباره‌شان صحبت می‌شود. یک زمانی هم در کشور ما، درباره‌ اپرای «رستم و سهراب» و سایر نمایشنامه‌ها موضع‌گیری شد اما امروز در دنیا، خواندن اپراها بر اساس ردیف‌های موسیقی ایرانی است. چون اگر از نظر متریک نگاه کنیم، شعر فارسی محتوایی دارد که سبک کانتو و شیوه‌های غربی از پس بیانش برنمی‌آیند.

غریب‌پور گفت: در ۱۵۰ سال گذشته، یا حتی ۱۰۰ سال پیش، تلاش‌هایی شد که از دستگاه‌های موسیقی ایرانی در خواندن مثنوی استفاده شود. برخی از بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان ایرانی نیز به همین راه رفته‌اند اما روشنفکران ما در دوران مدرن، ناگهان همه‌ گذشته را به خاک سپردند. میرزا فتحعلی آخوندزاده همین را گفت: «دوران سعدی گذشته است، دوران بوستان گلستان گذشته، دوره‌ تعزیه سر آمده.» اما من از تعزیه آغاز کردم تا دقیقاً نشان دهم اگر توجهی هم به تعزیه شده، متأسفانه از منظر فرم بوده، نه از این جهت که بگوییم: «این هنر، اپرای ایرانی‌ست.»

این نویسنده با بیان این که شاهنامه‌ فردوسی، اولین اپرای بزرگ حماسی جهان است و به همین دلیل، بعد از اینکه اپرای عاشورا نوشته شد سراغ حافظ، سعدی، خیام و حضرت عطار رفتیم و در اپرای عشق، نظامی گنجوی را با لیلی و مجنون به دلیل موسیقی فوق‌العاده و بی‌نظیر آن حوزه، به زبان ترکی بردیم و آخرین کار ناتمام و ارزشمند، درباره‌ خواجوی کرمانی است. متأسفانه حتی ادبای ما خواجوی کرمانی را نمی‌شناسند. او خودش را پیرو فردوسی و نظامی می‌داند. در قصه‌گویی، متن اپرای آن ضبط شده ولی هنوز فرصت ارائه‌اش فراهم نشده است.

وی افزود:‌ ما اگر بخواهیم اپرای ایرانی داشته باشیم؛ اگر حتی فقط از شاهنامه بهره بگیریم، می‌توانیم صدها اپرا خلق کنیم. اگر از نظامی گنجوی، حضرت عطار، حضرت مولوی و حضرت سعدی بهره بگیریم، نیازی به وام‌گیری از اپرای غرب نداریم. اپرای لیلی و مجنون بسیار فراتر و عظیم‌تر از نمونه‌های غربی است. در این روایت، لیلی و مجنون از مکتب‌خانه شروع می‌کنند. عاشق همدیگر می‌شوند. در شب زفاف، لیلی به ابن‌سلام می‌گوید: «من هنوز عشق مجنون را در دل دارم و نمی‌توانم با تو باشم. به من فرصت بده.» و او اجازه می‌دهد. درحالی‌که مثلا در رومئو و ژولیت، داستان از دوئل شمشیرزنی آغاز می‌شود. این‌جا، ابن‌سلام به‌ عنوان مردی ایرانی یا بهتر بگوییم شرقی زیرا اقوام این داستان عربی هستند، اجازه می‌دهد همسرش آن عشق را از دل بزداید و سر او را با شمشیر جدا نمی‌کند.

غریب‌پور با اشاره به اپرای مولوی، اظهار داشت:‌ در عشق مولوی و شمس نیز با عشقی بی‌همتا روبه‌روییم. دو مرد و این فوق‌العاده است؛ شمس برای مولوی نردبان آسمان می‌شود و مولوی، چه رنج‌ها که از بابت این عشق نمی‌بیند، ‌ عشقی به یک انسان دیگر، با وجود مذکر بودنش.

وی ادامه داد: به‌زودی اپرای مولوی در جشنواره‌ بین‌المللی چخوف در روسیه هم اجرا خواهند شد و این نشان می‌دهد که اپرای ما زنده است. این زبان، زبانی نیست که جعل شده باشد. این، زبان فارسی و موسیقی فارسی است که هنوز در جهان زنده است. ما شاعران بلندپایه‌ای داشتیم و تا دنیا دنیاست، باید آن‌ها را بشناسیم و بشناسانیم.

وی در پاسخ به سوال یکی از حاضران گفت: توصیه می کنم مثنوی بخوانید، شاهنامه، ‌بوستان و گلستان، ‌ همه آثار ادبیات کهن را بخوانید و موسیقی ایرانی را بشناسید. ما در این زمینه خیلی عقب هستیم و نسبت به موسیقی ناآگاهیم. محمد معتمدی یک استعداد بی نظیر در موسیقی ایران است که به سرودخوان موسیقی های ملی تبدیل شده است.

سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۱۷ تا ۲۷ اردیبهشت‌ ۱۴۰۴ با شعار «بخوانیم برای ایران» در محل مصلای امام خمینی (ره) درحال برگزاری است. هم‌زمان با برگزاری بخش حضوری نمایشگاه کتاب ۱۴۰۴ تهران، بخش مجازی نمایشگاه نیز در سامانه book.icfi.ir امکان خرید غیرحضوری کتاب را برای علاقه‌مندان مهیا کرده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.