به گزارش خبرگزاری سینمای ایران، «محمدحسین فرحبخش» تهیهکننده سینما در یادداشتی که نوشته است، نسبت به صحبتهای اخیر «منوچهر محمدی» واکنش نشان داد.
متن کامل یادداشت این تهیهکننده به شرح زیر است:
نامه پراکنیهای آقای «منوچهر محمدی» و اسائه ادب ایشان به ریاست و اعضای محترم اتحادیه تهیهکنندگان سینمای ایران مرا بر آن داشت تا جهت ثبت در تاریخ، مناظری از گذشته را به ایشان و عموم یادآوری کنم تا سیهروی شود هر که در او غش باشد.
یادم هست اولین بار سال 1363 بود که آقای محمدی را دیدم، ایشان آن زمان هم کارمند تلویزیون بود و هم عضو شورای تصویب فیلمنامه وزارت ارشاد و تا سال 1367 هیچ فعالیت حرفهای در سینمای ایران نداشتند، خوشبختانه حافظه تاریخی من دقیق و شفاف میتواند مسیر و عملکرد آقای منوچهر محمدی را به یاد بیاورد.
من فراموش نکردهام:
در همان ایام که بوی تعویض و برکناری دوستان صاحبمنصب ایشان در معاونت امور سینمایی و فارابی به مشام میرسید، همان دوستان صاحبمنصب با پول دولت و حمایت فارابی ایشان را صاحب دفتر و دستک و عنوان تهیهکنندگی کردند که حاصلش شد فیلم «هیجو» که در آن شرایط توسط هر کس دیگر ساخته میشد یا توقیف میشد یا با درجه جیم تنبیه میشد، حال آن که «هیجو» درجه الف گرفت و سازندگانش تشویق شدند.
همه میدانند آن زمان، دوبلوری که به اتهام بهائیت ممنوعالکار بود، یک شبه با رانت ویژه مجوز گرفت تا در «هیجو» به سبک گویش معروف جان وین حرف بزند تا فیلم ایشان بفروشد؛ جالب آنکه همان دوبلور بعد دوباره ممنوعالکار شد.
مسئولان وقت همیشه برای آقای محمدی امتیازات ویژه در نظر میگرفتهاند، از هیجو و گربهلاته، که کپی ضعیف «گنج قارون» بود، گرفته تا «مارمولک» ایشان با زد و بندهای پشت پرده و حمایتهای غیر عادلانه توانسته خطوط قرمز را در جهت کسب درآمد و فروش بیشتر بشکند و کسی هم معترضش نشود.
آقای محمدی هرگز برای تولید از جیب خودش سرمایه نگذاشته، همیشه به دنبال فیلم ساختن با پول بیتالمال بوده تا جایی که حتی فیلمی مثل «مارمولک» را هم با دولت شریک شده و یا فیلمهای خارج از کشورش را هم با دلارهای نفتی بیتالمال تولید کرده، حال اگر ایشان مدعی است این آثار از افتخارات نظام هستند، باید گفت خوش به حال نظام که پول فیلمها را داده، به ایشان چه مربوط. هر کس دیگر با این پولهای کلان و حمایتهای ویژه میتوانست این آثار را حتی با کیفیت بهتر تولید کند.
آقای محمدی زمانی میتواند خودش را تهیهکننده بداند و برای خود افتخار جمع کند که شهامت ریسک برای سینما و نظام و به خطر انداختن سرمایه شخصیاش را داشته باشد، ایشان در سینمای ایران حداکثر حکم یک پیمانکار را دارد نه یک تهیهکننده واقعی.
در ادامه یادداشت آمده است: آقای محمدی حوالی سال 1374 و زمانی سراغ امور صنفی آمد که دوستانش از مدیریت برکنار شده و ایشان نیاز به یک نقطه اتکای جدید داشتند.
اولین تحریکات و حرفهای نفاقآلود در مسایل صنفی را، من از ایشان دیدم و شنیدم که در نهایت به اتفاق دوستانشان تشکیلات تهیهکنندگی آن سالها را منهدم کردند و به زور دولت همه را در خانه سینما جمع کرد تا به تشکیلات جدید باب طبع و منافع آقایان رای بدهند.
من فراموش نکردهام اما آیا خود آقای محمدی هم یادش هست، زمانی که مدیرکل بودند به خود من گفتند: به کسی که عضو اتحادیه نباشد پروانه ساخت نخواهد داد؟
آقای محمدی یادتان هست چطور دور مرحوم «سیفالله داد» را خالی کردید و ایشان را تنها گذاشتهاید؟ آن هم فقط به این جرم که حاضر نشد به شما که شریک سابقش بودید، امتیازات ویژه بدهد. طرح مسایل دیگری که با آن مرحوم داشتید بماند برای زمان دیگر . . .
آقای محمدی، آیا سخنان و در واقع تهدیدات صنفی خود، در مجمع عمومی اتحادیه تهیهکنندگان سال 1380 را به یاد دارید؟
خوشبختانه تهدیدات شما در آن جلسه و پاسخ من به حرفهایتان ضبط شده و نوار آن در اتحادیه موجود است، که در صورت لزوم متن آن را در اختیار مطبوعات قرار میدهیم.
آقای محمدی، آیا یادتان هست که بنده به اتفاق آقای صدرعاملی نزد شما آمدیم و گفتیم ریاست اتحادیه را بپذیرید، اما شما به دلایلی که ذکرشان را فعلا صلاح نمیدانم، طفره رفتید؟
شما در سال 85 باز هم همان مسایل سال 76 را تکرار کردید که باعث شد اکثر رفقایتان از هدفتان آگاه شده و کنار کشیدند.
آیا شما نبودید که با همت و کمک مستقیم معاونت سینمایی وقت، اتحادیه را چند پاره کردید، شورای - به اصطلاح - عالی را به راه انداختید و با قدرت معاونت سینمایی جلوی فعالیت و کار مخالفین خود را میگرفتید و سنگ پیش پایشان میانداختید؟
فرحبخش در ادامه نوشته است: آقای محمدی، شما که دم از ادبیات متعالی و پسندیده میزنید و به هم راه دوستانتان هر هفته در خانه سینما از پول بیتالمال میوه و شیرینی تناول میفرمایید، چرا حاضر نیستید زیر یک سقف واحد، در یک انتخابات آزاد شرکت کنید و در نهایت به رای اکثریت، هر چه بود، تمکین کنید؟ ... چون میدانید دستتان جوری برای اهالی صنف رو شده که در یک انتخابات آزاد و فراگیر هرگز رای نخواهید آورد، به همین خاطر به اعمال و گفتاری روی آوردهاید که آدم را به یاد «دایی جان ناپلئون» میاندازد.
آقای محمدی، مناقشهای میان آقای هاشمی و خانه سینما در گرفته، ایشان به خانه سینما نامه نوشته و منطقا جواب ایشان را باید خانه سینما بدهد، شما چه کارهاید که خود را وسط انداخته به آقای هاشمی نامه مینویسید؟ ... مگر شما پردهنشین خانه سینما هستید؟
شما که در تمام دولتهای گذشته، حتی به رغم اختلاف سیاسی و فکری با آن دولت، همیشه گل سر سبد و شاهنشین بودهاید و هر زمان بهترین رانتها و پولها را از فارابی، شهرداری و جاهای دیگر گرفتهاید، حالا نقش اپوزیسیون را بازی میکنید؟
در ادامه میخوانیم: فقط این معاونت سینمایی دست شما را خوانده و با توجه به شناختش از شما به شما باج نداد که این روزگارش است، دایم بر علیهاش توطئه و شایعهپراکنی و جوسازی میکنید که مثلا این هفته شمقدری عوض میشود یا نه، هفته بعد...، این تحریکات چه سودی برای شما دارد؟ چرا شفاف نیستید؟
آقای محمدی، اگر نظام را قبول ندارید، اگر دولت فعلی را قبول ندارید، محکم حرفتان را بزنید و شفاف دیدگاهتان را اعلام کنید.
از نظر دولت جمهوری اسلامی، اتحادیه تهیهکنندگان تنها نهاد و صنف رسمی و قانونی تهیهکنندگی در کشور ایران است، بقیه کسانی که به عناوین مختلف دور هم جمع میشوند و مباحث خندهداری را مطرح میکنند، بیشتر شبیه شوخی هستند.
ناراحتی آقای محمدی این است که عمر و دوران آن دولتی که به ایشان قدرت انتخاب رئیس برای اتحادیه را میداد، تمام شده و نمیخواهند قبول کنند، دیگر نه ایشان، نه دولت و نه هیچ کس دیگر، جرئت و حق دخالت در امور اتحادیه و تعیین رئیس برای آن را ندارد.
آقای محمدی، واقعیت را بپذیرید، دوران نفاق به پایان رسیده و حرفهای شما دیگر خریدار ندارد، خودتان بهتر میدانید اندک کسانی که دور شما جمع شدهاند، در سینمای حرفهای افراد موثر و مطرحی نیستند، پس نفاق، کینهجویی و دشمنی را کنار بگذارید.
شما آقای هاشمی را اهل افراط و تفریط خطاب کردهاید، اما در واقع از این ناراحتید که ایشان در مواضع خود به تعادل رسیده و مسیر خود را از رانتخواران جدا کردهاند.
بدانید که ما تا آخرین لحظه پشتیبان اتحادیه تهیهکنندگان خواهیم بود و دیگر اجازه نخواهیم داد شاهنشینهای سابق رانتخواری کنند.
بدانید که ما از ریاست آقای سید ضیاءهاشمی که یک تنه بار تمام مشکلات و زحمات اتحادیه را به دوش میکشند، حمایت و دفاع خواهیم کرد و ایشان را هرگز تنها نمیگذاریم.
آقای محمدی، این شما هستید که به مصداق همان شعری که گفتید، همین الان با حوض نقاشیتان تنها ماندهاید.
البته طرح مسایل و پشت پرده، پرونده پردیس زندگی، بماند برای آینده نزدیک ...
در پایان حیفم میآید درباره اظهارات اخیر آقای حسن برزیده هم دو، سه نکته را به ایشان نگویم، چون او هم به مانند آقای محمدی سالهاست خط نفاق را دنبال میکند.
آقای برزیده، من اصلا شما را برای اظهار نظر در مورد مسایل سینمای ایران صاحب صلاحیت نمیدانم، کسی که 15 سال از عرصه فیلمسازی و فعالیت حرفهای دور بوده، نمیتواند خودش را قاطی این مسایل کند، مضاف بر این که عملکرد خود شما و کارنامهتان پر از رفتارهای ضد صنفی و حتی غیرقانونی است. برای شما همین باید کافی باشد که به رغم نداشتن شرایط لازم، عضو غیر قانونی شورای مرکزی کانون کارگردانان شدید.
شما هم فقط با رانتخواری و پول بیتالمال میتوانید ادامه حیات دهید و هرگز در عرصه حرفهای محلی از اعراب نخواهید یافت، به همین خاطر اتحاد اهالی حرفهای سینما را با منافعتان در تضاد و تعارض دیده و بر علیه آن جوسازی میکنید.
همه بچههای سینما از عملکرد منافقانه شما در شورای صدور پروانه ساخت باخبرند، همه خوب میدانند چگونه به عنوان نماینده صنف به شورا وارد شدید اما در عمل نقش بازوی نظارتی مسئولان وقت را بازی کردید، بدل به سانسورچی آنها شدید و در رفاه فعالیت بچهها سنگاندازی و مانعتراشی میکردید و در نهایت هم به شکلی کاملا حساب شده باعث حذف نماینده خانه سینما از شورای صدور پروانه ساخت شدید.
آقای برزیده، شما نه اعتبار حرفهای دارید، نه مقبولیت صنفی و نه حتی فیلمساز شاخصی هستید، بیهوده نخواهید وارد مجادلاتی شوید که از آنها سر رشته ندارید و اساسا به شما ربطی ندارد، اجازه بدهید پرونده عملکرد شما و ریز رانتخواریهایتان، بسته بماند و بیهوده عرض خود را نبرید و ما را به زحمت نیندازید.
سخن را کوتاه کنم امثال آقایان محمدی، برزیده و دوستانشان، فقط نگران منافع شخصی خود هستند و از این خشمگین شدهاند که چرا بساط رانتخواری و شاهنشینیشان برچیده شده.... این حضرات نه واقعا با اتحادیه مشکل دارند و نه با معاونت سینمایی، آنها در اصل با عدالت و اجرای آن مشکل دارند و مخالفند، اگر همین فردا اتحادیه و معاونت سینمایی در برابر باجخواهیشان تسلیم شوند، قطعا سکوت خواهند کرد و با پول حاصل از این باجخواهی، بر سر کار و کاسبیشان باز خواهند گشت.
من به شخصه برایشان دعا میکنم که سعهصدر و تحمل اجرای عدالت را پیدا کنند.
منافقان از آن بیم دارند که آیهای بر ضد آنها نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد، (ای رسول) بگو استهزا کنید، خداوند آنچه را از آن بیم دارید آشکار میسازد! (سوره توبه آیه 64)
محمدحسین فرحبخش
23 مردادماه 1390
انتهای پیام/ا ک
یکشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۴۵
فرح بخش در یادداشتی نوشت:
آقای محمدی یادتان هست چطور سیف الله داد را تنها گذاشتید؟
آقای محمدی یادتان هست چطور دور مرحوم «سیفالله داد» را خالی کردید و ایشان را تنها گذاشتهاید؟ آن هم فقط به این جرم که حاضر نشد به شما که شریک سابقش بودید، امتیازات ویژه بدهد. طرح مسایل دیگری که با آن مرحوم داشتید بماند برای زمان دیگر . . .
ارسال نظر