حسین سلطان محمدی، منتقد سینما در گفت وگو با خبرنگار سینماپرس در مورد ارزیابی خود از فجر سی و دوم، اظهار داشت: بر خلاف نظر بعضی از همکاران و هنرمندان و شاید رسانه ها، جشنواره در مجموع نسبت به سال های گذشته از اجرای بهتری برخوردار بود و برج میلاد نسبت به سال گذشته منظمتر شده بود و فشردگی کمتری داشت.
وی در ادامه افزود: در فجر سی و دوم تا حد امکان اعتراض نسبت به فیلم ها کمتر شده بود و ما فقط شاهد چند اعتراض معدود نسبت به فیلم های مسعود کیمیایی یا کیومرث پوراحمد بودیم و چون پالایش سالن میلاد از افراد غیر رسانه ای و هنرمند، به صورت کامل انجام نشده بود، من نمی پذیرم که این اعتراضات هنگام نمایش فیلم، برآمده از اندیشه منتقدانه یا نگاه هنرمندانه بوده است.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه خاطرنشان کرد: حالا که ما کمکم به فرم جشنواره های دیگر نزدیک میشویم و برداشت ابتدایی «فرش قرمز» را نشان دادیم، به فیلم بسیار جامعه شناسانه «رد کارپت» ساخته رضا عطاران هم توجه کنیم که در ساختاری چون جشنواره کن، افراد معمولی در فاصله خاصی از هنرمندان قرار دارند و مانند برج میلاد ما نبود که مثلا در هنگام نمایش فیلم سینمایی «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری شاهد دیدن بچه همراه والدین بودیم یا نقل شده که برای فیلم سینمایی «معراجی ها» ساخته مسعود ده نمکی انبوه جمعیت در سالن بودند. برای این موارد، باید نگرش اجرایی جشنواره اصلاح شود.
این منتقد و روزنامه نگار در ادامه در مورد ارزیابی خود از داوریهای فجر نیز ، اظهار داشت: انتخاب داوران در بخش های مختلف حرفه ای بود و شاهد داوران شناخته شدهای از هر گونه تخصص بودیم، برای نمونه هوشنگ گلمکانی و اکبر نبوی، دو منتقد شناخته شده هستند و حضور محمد داوودی به عنوان فیلمبردار، فرامرز قریبیان به عنوان بازیگر و دیگر داوران نتایج مثبتی دربر داشت و با شناختی که ما از داوران داشتیم، این نتایج پذیرفتنی است. حالا ما از انتخاب آنان خوشمان بیاید یا نه، مهم نیست، نتیجه اعلام شده و باید دید پیامد این انتخابات چه بوده است. البته در عالم عمومی که امام جمعه مشهد آن ها را مطلوب دانست و ختم بخیر نامید. اگر چه همانند خیلی از دوستان معتقدم باید رأی فیلم «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان خوانده می شد.
سلطان محمدی در ادامه در مورد ارزیابی خود از فیلم های جشنواره نیز، اظهار داشت: از آنجا که فیلم ها حاصل دو دوره مدیریت گذشته و جدید بود، باید قبول کنیم که در ضوابط یکسان اما با سلایق مختلف مجوز تولید این فیلم ها صادر شده است. اما خود فیلم ها فارغ از واکنشهای تند و کند خیلی از صاحبان نگرش ها، به زعم من، واکنشی به رویدادهای جامعه بوده است. با نامیدن فیلم ها در پوشش عناوینی چون فتنه یا سیاه نمایی یا سایر صفاتی که در رسانه ها میبینیم، نمی توان از پذیرش این موضوع که اینها برداشت کارگردانان متناسب با احوالات خودشان از رویدادهای پیرامونی بود، استنکاف جست. البته در خیلی از فیلم ها نجابت، سلامت و تلاش برای درست زیستن و اجتماعی زیستن را دیدیم. حتی در فیلمی مانند «همه چیز برای فروش» به کارگردانی امیر حسین ثقفی با نقطه محرک غلط و نتیجه گیری غلط تر، باز هم شاهد تلاش برای زیست اجتماعی بودیم.
وی در ادامه افزود: خواست فیلمسازان در فیلم هایی چون «امروز» ساخته رضا میرکریمی، یا «طبقه حساس» ساخته کمال تبریزی و حتی «فصل فراموشی فریبا» ساخته عباس رافعی ، در توجه به خانواده، درستی، توبه کردن و پوشاندن خطای گذشته و تلاش برای آبرومندی متجلی بود. در «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان ، فیلمساز جوان به بازتاب نگاه خود به وقایع چند سال گذشته پرداخته بود و نه نگاه بعضی دوستان که به آن حمله ور شده بودند. این عالم، عالم سینماست و هر فیلمی حوزه تأثیر مشخصی دارد. نباید با استفاده از رسانه ها، اندازه هر پدیده اجتماعی را فراتر از آن دید و فراموش کرد که نگاه اسلامی بر سلامت و نجابت است و متأثر از نگاه بزرگان سیاست و دیانت جامعه، باید همه را با هم دید. من بر این باورم که همه فیلمسازان با هر درجه از قوت و ضعف اثر خود، باز هم ایرانی متأثر از تربیت اسلامی و علاقه مند به ایران بودند.
حسین سلطان محمدی در پایان این گفت وگو در مورد ارزیابی خود از فیلمسازان نسل قدیمی سینما نیز، اظهار داشت: درباره این فیلمسازان، انگاره غلطی در میان بعضی همکاران منتقد وجود دارد و آن این است که این دوستان می اندیشند که هر فیلمسازی اگر با یک فیلم شاخص شد، همه فیلم هایش باید در همان زاویه و نگاه باشد. در حالی که در جهان پرتلاطم امروزی، هم در حوزه تصویر و هم ادبیات و هم سایر علوم انسانی، تحولات شتابنده ای وجود دارد و خواهد داشت. باید این فیلمسازان در بستر گذر عمر و افزایش اندیشه و همراهی با زبان امروزی محک بخورند و نه در جمود خود ساخته ما. به طور مثال چرا باید انتظار داشته باشیم داریوش مهرجویی همواره باید هامون، سارا، پری، لیلا و ... بسازد، در حالی که خود او هم معتقد است اجتماع عوض شده، شرایط تغییر کرده و باید او را در فرمت جدیدی دید. من معنی این جمله را نمی فهمم که «توقع ما از استاد بیش از این بود». این حرف ها یعنی انسان باید متوقف باشد. ویژگی جشنواره این است که واکنش ها آنی و از روی احساسات و خام است و باید منتظر بود و در زمان اکران فیلمی را نقد یا حمایت کرد.
ارسال نظر