بنابراین گزارش، این منتقد سینما در گفت وگو با خبرنگار سینماپرس در مورد نقش سینما در تبیین مفهوم انتظار اظهار داشت: اولین و مهمترین شرط این موضوع این است که ما اعتقادات، باورها و اندیشه هایمان را از سینما و سایر رشته های و حوزه های مختلف هنری جدا ندانیم، همواره این نکته را باید مد نظر داشت که سینما نباید کارکرد خنثی داشته باشد و قرار نیست که سینما پیامی را به مخاطب منتقل نکند، همانطور که سینمای آمریکا و هالیوود هم به این قضیه اعتقاد ندارد و همواه پای ایدئولوژی خود ایستاده اند و سینما را هیچگاه برای سینما ندانسته اند.
رئیس سابق انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران یادآور شد: متاسفانه ما سینما را از زندگی، اعتقادات ، باورها و ارزش های خود جدا کرده ایم و طبیعتاً نه تنها در بحث مهدویت بلکه تقریبا تمام ریشه های دینی، ملی و مذهبی ما از سینمای ما جدا شده است و ما بعد از گذشت ۳۶ ساله از گذشت پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نه تنها درباره مهدویت که هنوز فیلمی حتی درباره امام خمینی (ره) که بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بوده اند و هزاران ساعت فیلم مستند و خبر درباره ایشان تولید و صدها جلد کتاب و مقاله نوشته شده، در خور شأن ایشان نیز نساخته ایم.
وی گفت: به عبارتی سینمای ما ( به جز معدود جرقه های جداگانه ای که ربطی به جریان اصلی سینمای ایران هم ندارد) درباره هیچ یک از حوزه های ملی، دینی و تاریخی این سرزمین و مردم فیلم نساخته و حتی ورود هم نکرده است.
مستغاثی اظهار داشت: به نظر من نه تنها در سینما بلکه در تمامی عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی و هنری باید یک اتفاق بنیادین رخ دهد که اندیشه و باورهای مان را جدا از این عرصه ها ندانیم ، نه فقط در حرف بلکه در عمل و اثر.
وی تصریح کرد: باید به سبک زندگی مشخصی بر اساس اعتقادات دینی مان دست پیدا کنیم همچنان که در طول تاریخ و در زمانی که تمدن اسلامی اغلب سرزمین های این کره خاکی را در بر گرفته بود ، چنین بود و علم و هنر و زندگی به دین و باورهای دینی و اعتقادی آمیخته بود و هیچ حرکتی بر خلاف آن باورها و اعتقادات ما رخ نمی داد.
وی افزود: اگر این اتفاق رخ دهد، هنر و سینما نیز همراه با سایر تحرکات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می تواند جریان ساز شود و برای چنین تحولی حضور فعال حوزه های علمیه ، روحانیت و علماء نیاز است مثل همان دوران اوج تمدن اسلامی که تمام دانشمندان ، فرهیختگان ، متفکرین ، و حتی هنرمندان از درون حوزه های علمیه بیرون می آمدند و امثال ابن سینا ، زکریای رازی ، ابوریحان بیرونی ، حافظ ، سعدی ، ملاصدرا ، شیخ بهایی و اغلب مفاخر علمی و فرهنگی روحانی بودند و از همین حوزه ها درآمدند.
ارسال نظر