چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۳

نقدی بر مبهم ترین فیلم رضا میرکریمی

پدری خودخواسته و فرزندی ناخواسته! / آیا «امروز» صلاحیت نمایندگی ایران اسلامی را در اسکار دارد؟

فیلم سینمایی امروز

سینماپرس: رضا طریقت/ کلیت اثر در منظر مخاطب خارجی تاکیدی محتوایی به توسعه اطفال نامشروع در ایران زمین است و حال با وجود طفلی که هویت آن برای بیننده نامعلوم و مشروعیت حضورش در فیلم مبهم است، آیا «امروز» میرکریمی تصویری از امروز ایران ماست که بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا سرافرازانه از معدود جوامعی به شمار می رود که لبریز از جمعیتی حلال زاده است؟ این سئوالات را چه کسی باید پاسخ دهد؟!

فیلم«امروز» به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد و دوباره تراژدی گزیدن برای  اسکار پیش آمد و شد مفری برای بحث و جدل موافق و مخالف. اما انتخاب فیلم برای اسکار رجعت به همان حکایت قدیمی گزیدن و گزیده شدن است . جمهور که آگه نیستند پشت درهای بسته مدیریتی سینما بر اساس کدام پارامترهای منطقی، فیلم برای اسکار انتخاب می شود اما آنچه نگارنده بدان اذعان دارد این است که منطق بررسی محتوا برای گزیدن ،هر منطق دانی را سوق به بی منطقی هیات ژوری انتخاب اسکار می دهد . بنده بارها نوشته ام که مدیریت سینما نه در سطوح عالی ،بلکه در مدیریت جزئی، نیاز به خانه تکانی دارد و این خانه تکانی آرزوی نسلی کسانی به شمار می رود که در این جریان پرشتاب خواهان برجسته شدن عزت ملی حتی در فیلم برای اسکار گزیدن است و امروز نگرانیم از انتخاب فیلم امروز آقای میر کریمی .چون  چنین سیاق گزیدن امروز ،منجر به گَزیده شدن هویت ملی می شود.

قابل توجه هیات ژوری !فیلم امروز میر کریمی به دلایل محتوایی فراوانی ،فاقد هویت ملی است .با دلایل اثباتی پیرو نظریه یکی از منتقدان ملی و بومی دراین نوشتار اثبات خواهیم کرد که  اسلوب روایی فیلم امروز ،بومی ،ملی و اینجایی نیست .در پیرنگ  فیلم امروز پدری خودخواسته فرزندی ناخواسته را برمی گزیند. فرزندی که هویت مجهول دارد و مشخص نیست منطقا در قصه میرکریمی نطفه اش بر اساس ضابطه مندی عرف  شکل گرفته یا ماحصل یک کامجویی ساده است،مشروع یا نامشروع ،چون بودن یا نبودن .

الگوی روایت امروز کریمی بر اساس نظر یکی از منتقدان ظاهرا کهنه کار هیچ ربطی به آژانس شیشه ای حاتمی کیا ندارد ، بلکه الگوی پدر خود خواسته و فرزند ناخواسته را نویسندگان و سازندگان محترم از رمان بینوایان ویکتور هوگو کش رفته اند . ژان وال ژان در این رمان همان پدر خودخواسته است و کوزت ﴿طفل شاید نامشروع﴾ همان فرزند ناخواسته . یونس در فیلم میرکریمی ژان وال ژان است  و زن چادری حکم فانتین را دارد؛ کوزت تازه متولد شده هم توسط یونس ﴿ وال ژان ﴾ربوده می شود . این الگوی داستانی و این مختصات روایی منطقا بومی ،مشرقی ،ملی و ایرانی نیست.  خواستگاه چنین روایت هایی متعلق به مغرب زمین است که کامجویی و فرزندان نامشروع، عرف رایج در فرهنگ مغرب زمین است . «سید محمد حسینی» منتقد سینما و سردبیر ماهنامه سینما رسانه در مقال مفصلی که در یکی از جریده های  صبحگاهی منتشر شده ، منطق امروز میر کریمی را بر اساس فرمول پدر خود خواسته و فرزند ناخواسته تبیین کرده است . فیلمی که بخش اعظمی از روایتش  در سکوت جاری می شود ،منطق فیلمنامه اش به مخاطب تفهیم نمی کند طفل مشروع است یا نامشروع. طبیعی است که مخاطب غربی وقتی با متن ابتر اثر مواجه می شود با پیش فرض های طفل نامشروع فیلم را دنبال می کند .از سوی دیگر سکوت فیلم دامن می زند به الگوی ژان والژانی و کوزتی  فیلم .

با این حساب آیا امروز میرکریمی تصویری از امروز ایران ماست که سرافرازانه از معدود کشورهایی به شمار می رود که لبریز از جمعیتی حلال زاده است؟ این سئوالات را چه کسی باید پاسخ دهد ؟با تشریح متن فیلم در پاراگراف های پیشین ، فیلم هیچ وضعیتی  را نسبت به طفل به دنیا آمده توضیح نمی دهد .  کلیت اثر در منظر مخاطب خارجی تاکیدی محتوایی  به توسعه اطفال نامشروع  در ایران زمین است و پرسش نگارنده از هیات انتخاب این است که این فرزند نامشروع که در جلوی چشمان هیات انتخاب اسکار قرار می گیرد آیا موجب نمی شود تصویر پلشتی از وضعیت اجتماعی ایران در ذهن مغربی ها شکل بگیرد .

چه کنیم که آنقدر تعجیل می کنند هیات انتخاب ،آنقدر ذوق سیاسی  افزون با چاشنی اعتدال در چشمانشان رسوب کرده که نمی توانند نمایش رویش اطفال نامشروع گزیده شده برای  اسکار را ببینند. فقط می دانند فلانی رفاقت با رئیس دارد و برای خوشحال کردن رئیس ،فیلم رفیق را بر می گزینند!؟

این تاملات در متن فیلم میرکریمی منجر به چنین برداشتی می شود که الگوی روایی جاری در متن اثر به هیچ وجه مشرقی و اینجایی نیست و چه ربطی به بانویی دارد که چادرش، سمبلی از عفت اوست. پرسش این است که بانوی چادر به سر چگونه تن به کامجویی مردی داده که موجب تولد طفلی بی هویت شده که مشروع یا نامشروع بودنش بر مخاطب داخلی پوشیده است ؛ چه رسد به مخاطب خارجی و هیات انتخاب اسکار که دلشان غنج می رود  برای چنین پیرنگی که در سرزمین مشرقی و مسلمان ،نامشروعی از زیر نماد عفت سر برون آورد . اینجا بهشت مردان بوالهوس نیست ﴿اشاره به دیالوگ پرستار در فیلم ﴾ ،نویسندگان و سازندگان کدام نمونه را برای مصداق پیدا می کنند که بانوانی که چادر نماد عفت آنان است تن به هر کامجویی دهند . خدا را شکر در نظام جمهوری اسلامی آنقدر آزادی فراوان است که متولیان فرهنگی رای به ساخت چنین آثاری می دهند و در ادامه رسانه ملی هم می شود طرفدار فرمول «پدر خود خواسته» و طفل نامشروع ناخواسته و از تولید  وساخت امروز حمایت می کنند. اما در عین آزادی هایی که برای فیلسماز قائلیم ،«امروز»ها در همین سرزمین باید تولید و نمایش داده شوند و اسکار رفتنش موجب تخطئه  هویت ملی- بومی خواهد شد .

نظرات

  • ۱۳۹۳/۰۷/۰۳ - ۱۳:۳۶
    2 5
    به هیچ وجه این ظلم به ایران است
  • حسن ۱۳۹۳/۰۷/۰۳ - ۱۶:۴۸
    4 5
    این فیلم چند پله از ضعیف هم ضعیف تره.. ای کاش تنهای تنهای تنها نماینده ایران می شد
  • عاطفه ۱۳۹۳/۰۷/۰۴ - ۱۱:۴۱
    4 3
    براي به دست آوردن دل ميركريمي! " يه حبه قند" نشد "امروز" !!!!!!!!!!!!
  • رضا ۱۳۹۳/۰۷/۰۵ - ۱۳:۲۳
    2 2
    چندین بار این فیلم را دیدم که شاید بفهممش، اما......
  • مسعود ۱۳۹۳/۰۷/۰۹ - ۱۲:۴۷
    0 0
    چشمها را باید شست جور دیگر باید دید ...نمی دانم باید برایتان چه بگویم وچگونه بگویم که چشمها را بسته ابد و حقیقت را واژگونه می بینید . سکوت یونس تلاشی است برای نشان دادن نگرشی وارونه از دنیای پر از کلام شیوه ای تازه برای جهت بخشیدن به گونه ای «توضیح» که با«سکوت» مارا ازحقیقتی پیش ساخته رها کرده و معلق می کند،و این تعلیق شرایطی برای تفکر فراهم می آورد. این نوع پردازش مضامین بصری،جنبه هایی را متوجه نگاه آدمی می سازد که در حالات دیگر شاید به آن ها توجه چندانی نمی شد. سکوت یونس گذری است از نظم نمادین،تلنگرعبوری است از حوزه ی امر واقع (به اعتبار لاکانی اش:جدایی امر واقع از واقعیت - واقعیتی که ساختاری نمادین دارد) که بر ناخودآگاه انسان الزام حضور و بروز می یابد و نقشی همچون زبان را ایفا می کند و چه بسا اثر گذار تر و گویاتر از آن،که زبان اسیر واژگان است وسکوت نیست وبقول مولانا نیزه بازی اندراین کوهای تنگ نیزه بازان را همی آرد به تنگ

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.