پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۸

بداهه های دیدنی تاریخ سینما

پنج صحنه‌ای که قرار نبود در فیلم‌ها باشند/ از دیالوگ اضافی «درخشش» تا گربه ناخوانده «پدرخوانده»!

پدرخوانده

سینماپرس: بی نظمی در هنر گاه به کشف منجر شده و در سینما گاهی صحنه هایی به یادماندنی را خلق کرده که پنج نمای دیدنی‌تر آنها در فیلم‌های کارگردانانی چون اسپیلبرگ، کوبریک، کاپولا و نولان دیده می شود.

گاهی بداهه هایی در هنگام فیلمبرداری به وجود می آیند که خارج از متن فیلمنامه هستند و معمولا کفر کارگردان را در می آورند و منجر به برداشت دوم آن صحنه می شوند. با این حال گاهی این بداهه ها آنقدر به جا هستند که به نظر می رسد فیلمنامه بدون انها لطفی ندارد یا بخشی از فیلمنامه هستند که جدا مانده اند.

در اینجا پنج نمونه از بداهه های جالب سینما را که بعدها در تدوین استفاده شدند برای شما آورده ایم.

 

دیالوگ اضافی جک نیکلسون در درخشش کوبریک (1980)

فیلم درخشش

در بخشی از سکانس تعقیب زن و فرزند توسط جک نیکلسون در فیلم درخشش وی پس از سوراخ کردن در با تبر صورتش را در شکاف قرار می دهد و با حالت ترسناکی دیالوگی را می گوید که در فیلمنامه وجود ندارد: جانی اینجاست!

این کار چنان به جا و استادانه انجام می شود که کوبریک با همه مشکل پسندی ان را در فیلم استفاده می کند.

 

قایق کوچک آرواره های اسپیلبرگ (1975)

آرواره‌ها


در فیلم مشهور آرواره ها ساخته استیون اسپیلبرگ رئیس پلیس برودی (روی شایدر) پس از دیدن کوسه قاتل مات و مبهوت به کاپیتان قایق (رابرت شاو) نگاه میکند و می گوید: شما به قایق بزرگتری نیاز دارید!

در این صحنه شایدر فیلم بازی نمی کند و این را واقعی می گوید اما چنان طبیعی است که اسپیلبرگ آن را در فیلم استفاده می کند.

 

حرکت غیرمنتظره جوکر شوالیه تاریکی نولان (2008)

جوکر*

هیت لچر که یکی از بهترین بازی ها در نقش جوکر را انجام داده است در صحنه ای از فیلم که قرار بود انفجارها پشت سرش تمام شده باشند توقف می کند و یک چاشنی را درآورده و با حرکت مضحکی آن را فشار می دهد که ناگهان تمام ساختمان بیمارستان فرو می ریزد.

این صحنه در فیلمنامه وجود ندارد و قرار بود که با ایستادن وی تخریب هم تمام شده باشد.

صحنه دارای پارادوکس زیادی است و برای همین نولان ان را در تدوین استفاده می کند.

 

داستان بداهه سرباز راین اسپیلبرگ(1998)

نجات سرباز رایان*

در طول استراحتی مختصر بعد از جنگ، کاپیتان میلر (تام هنکس) با سرباز رایان (مت دیمون) درباره خانه و بازگشت صحبت می کند و داستان زندگی خودش را و این که معلم است و در اینجا گروهبان شده تعریف می کند.

دیمون هم در مورد برادران و زندگی و خانواده اش مفصل صحبت می کند و جالب اینجاست که داستان سرباز رایان بداهه و خارج از فیلمنامه بوده و یکباره توسط دیمون اختراع می شود!

 

گربه ناخوانده پدرخوانده کاپولا (1972) 

پدرخوانده

فرانسیس فورد کاپولا در صحنه ای از فیلم پدرخوانده ناگهانی گربه ای را روی پای ویتو کورلئونه (مارلون براندو) می اندازد و براندو در تمام صحنه ضرب و شتم به طور آرامی با آن بازی می کند که تضاد بسیار دیدنی ای را به وجود می آورد.

این صحنه در فیلمنامه وجود ندارد و در صحنه فیلمبرداری به ذهن کارگردان می رسد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.