وی در گفتگو با خبرنگار سینماپرس در مورد فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار اظهار داشت: سوژه فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳»، سوژه ای کمتر طرح شده در سینمای ایران است. در حوزه خاص جنگ، توجه به مادرانی که فرزندانشان در جبهه بودند، کمتر دیده شده است. جدا از فیلم درخشان «گیلانه» که اثر قابل تأملی با محوریت مادران رزمنده، وجود ندارد. حالا اگر این مادر در رده آن گروه از مادرانی باشد که فرزندشان شهید شده اما پیکر فرزندش بازنگشته و او سردرگم و همچنان جویای خبری یا نشانه ای از فرزندش است، ظرافت در انتخاب سوژه بیشتر نمایان می شود.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران بیان داشت: سینما به چنین شخصیت هایی که مابه ازای واقعی در جامعه دارند، توجهی نداشته است. البته این برمی گردد به فضایی که به غلط پس از پایان جنگ در فرهنگ تصویری کشورمان حاکم شد که در پی آن رفتند تا به آسیب های جنگ بپردازند؛ بدون توجه به اینکه چنین قضاوتی یعنی خطاب قراردادن مجموعه جامعه اعم از مسئولان و مردم نسبت به جنگ و شرمسار کردن آنان از اینکه به دفاع پرداختند که اگر نمی پرداختند شاید بهتر می بود چون آسیب های یافت شده در آثار سینمایی پیش نمی آمد. یا بعضی از فیلمسازان ابعادی از رزمندگان را در مخیله خود اختراع کردند که گویا ما در دوران جنگ سوار بر قالی سلیمان به جبهه می رفتیم و رزمندگان مان، شمایلی چون رمبو داشتند! همین ها باعث شد که کم کم پردازش تصویری عناصر متنوع بازمانده از آن دوران یا نمایانگر آن دوران، از اولویت خارج شود. از این جهت، انتخاب کارگردان این فیلم، قابل تقدیر است. ضمن اینکه این نگاه به سوژه، یعنی، نگاه رحمت داشتن به دوران دفاع مقدس و نه نگاه زحمت داشتن نیز در این فیلم مطلوب است.
این منتقد و روزنامه نگار یادآور شد: اما مابه ازای واقعی داشتن فیلم در جامعه، این اشکال را پدید آورده که کارگردان را به ورطه واقعنمایی مطلق بکشاند و به ظرافت های داستانی کمتر مجال ورود بدهد. شاید کارگردان، انگاشته که زنده بودن تعدادی از این مادران در جای جای کشور، مانع تخیل پردازی است. برای همین ما بیشتر با ساختار گزارشی خبری روبه رو هستیم تا یک داستان اثرگذار سینمایی مبتنی بر نشانه های واقعی. اگرچه در نقل این داستان، بعضاً خطاهایی هم رخ داده از جمله آنکه به زعم بعضی از دوستان محقق دوران جنگ، «شیار ۱۴۳» در عملیات والفجر دیگری بوده، نه در این والفجری که در داستان فیلم گفته می شود.
سلطان محمدی ادامه داد: ما حتی در گردش روزگار و ایام، تغییر خیلی شاخصی بر چهره ، رفتار و وضعیت اجتماعی این افراد حاضر در داستان این فیلم نمی بینیم، که می توانست کمک بسیاری بر وانمود کردن تأثیر تغییر شرایط بر قهرمان داستان بگذارد و رفتار و منش او را متنوع تر کند.
وی در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد: خوشبختانه نگاه مثبت داشتن به سوژه و نیز ماهیت دفاع مقدس، همه را بر آن داشته تا برای تبلیغ فیلم ، نشان دادن آن و یادآوری کردن به همه مردمان این سرزمین، فعال شوند؛ از ابراهیم حاتمی کیا تا تلویزیون ، از صاحبان فیلم که حداکثر گزینه های نمایش فیلم را به کار گرفتند و علاوه بر سالن های سینمایی، نمایش از طریق ویدئو پروجکشن یا نمایش بر مزار شهدا و ... را هم انجام دادند و با انرژی کامل در همه محافل گفت و شنود تخصصی تا عمومی هم حاضر بوده و از محصول خود دفاع می کنند و بدین ترتیب، تجربه تازهای از صنعت سینما در ایران را به رخ کشیده اند. این باعث می شود که مخاطبان جدیدتری به سمت سینما بیایند و در دوران متکثر از جهت ابزارهای نمایش فیلم، بدین شیوه به تماشای یک اثر سینمایی ایرانی یادآور بخشی از دفاع مقدس، بنشینند.
ارسال نظر