این بازیگر قدیمی سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: ما همه ساله در جشنواره فیلم فجر شاهد هستیم که به اقتضای سلایق اشخاص، پرچم جشنواره به جهات مختلف در نسیم حضور شخصیت های متفاوت به حرکت درآمده است. جشنواره ای که در نسل سینماگران دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که نسبت نزدیک تری با انقلاب و نوگرایی و راه های تازه برای تعریف آزادگی و زندگی اجتماعی داشت و باعث بروز و ظهور استعدادهای جوان شده بود وقتی سیاست متولیانش به سمت آمار و بیلان به مدیران بالاتر و حفظ و ثبات میزهای مسئولیتی تبدیل شد به سمت و سوی دیگری رفت که توانست باعث یک عقب گرد بزرگ برای جشنواره شود.
وی افزود: اوایل توقعات از جشنواره فیلم فجر به این اندازه بودکه بتواند در هر دوره مطلبی نو، شنیده ای نو و راهی تازه در آن وجود داشته باشد که انصافاً این مهم در آن فراهم می شد اما این روند در سال های آینده ادامه پیدا نکرد و برخی از کلیشه های بدلی که به عنوان آیین نامه جشنواره فیلم فجر ابلاغ می شد باعث این مهم شده بود. چرا که ما سینمای دهه ۴۰ و ۵۰ آمریکا را به عنوان الگو در نظر گرفته بودیم که با خواست انقلاب که هدف اصلی اش به هم ریختن مدیریت نابسامان و ساماندهی تفکری که مسیر و هدفش آگاهی بخشی بود منافات بسیاری داشت.
کارگردان فیلم سینمایی «رنج و سرمستی» در ادامه این گفتگو با تاکید بر اینکه سطحی نگری های فراوان در جامعه که میان مدیران سینمایی، اهالی قلم و هنرمندان حاکم شده، باعث عقب گرد اصلی جشنواره و انحراف آن از راستای مسیر اصلی شده است اظهار داشت: ما دیگر نمی خواهیم برای دیدن فیلم ها کمی ضریب تفکر و تحمل خود را بالا ببریم و بسیاری از افراد مرتباً در حال القای این مهم هستند که مخاطب فیلم، سینما و کتاب دیگر به هیچ عنوان مانند سال ها قبل حوصله تفکر را ندارد. این افکار اشتباه که توسط برخی از افراد معلوم الحال به مدیران القا می شود باعث آن شده تا جشنواره فیلم فجر و کلاً مقوله فرهنگ و هنر ما با یک بحران جدی مواجه شود.
این هنرمند پیشکسوت سینمای ایران خاطرنشان کرد: ما از خشت اول تعریف درستی از توسعه فرهنگی در کشورمان انجام ندادیم و تمرینی برای رشد و اعتلای فرهنگ و هنر نکردیم؛ مرادمان تنها تقلید صرف بود و سلیقه های فی البداهه نیز تاثیر زیادی بر انتخاب ها و اعمال ما داشت که باعث مشکلات زیادی در بخش فرهنگی جامعه ما گردید و جشنواره فیلم فجر هم از آن قاعده مستثنی نبود. ما هیچگاه به این نتیجه مهم دست پیدا نکردیم که باید بر اساس نیازهای کشور و جامعه برنامه ریزی کرده باشیم و تمامی کارهای ما بر اساس سلیقه مدیران صورت گرفته است که این موارد باعث افت ما گردیده است.
بازیگر فیلم سینمایی «تابلویی برای عشق» افزود: اگر از ابتدا اهداف استراتژیک در میان مدیران و متولیان فرهنگ و هنر کشور وجود می داشت آن ها کارهای خود را از آموزش دادن به نیروهای زبده و جوان شروع می کردند تا امروز دچار بحران جدی در کمبود نیروهای متخصص و ارزشی نشوند. دانشگاه ها، مدارس سینمایی و بسیاری از نهادهای فرهنگی، آموزشی و هنری می توانستند طی این سال ها نیروهای زبده ای را برای حضور در این سینما آموزش دهند تا ما در این سال ها با چنین پسرفتی در جشنواره مواجه نمی شدیم.
وی ادامه داد: خاستگاه سینما اروپا است. سینما محصول مدرنیزم و مدرنیته است و برای ارتباط با مخاطب دنیای غرب به وجود آمده است و با یک دستور زبان اولیه شروع شده است که بعدها در جوامع گوناگون با تغییراتی همراه شده است. سینما در آمریکا تبدیل به کلیشه ها شده و در اروپا به خاطر مبارزه مکرر مردم با حکومت ها در جهت مبارزه با موجودیت پنهان و تقویت روحیه جامعه به کار گرفته شده است اما در کشور ما سینما همچنان معلق و سردرگم مانده و تکلیفش با خودش روشن نیست.
الماسی تاکید کرد: سینما در کشور ما الآن محل سرگرمی شده است و مدیران هیچ فکری برای ساختار حوزه فرهنگ و هنر ندارند. مدیران و متولیان سینمای ایران نمی دانند که از هنر و به ویژه سینما چگونه می توانند برای رشد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استفاده نمایند و هنوز به این نتیجه نرسیده اند که سینما می تواند به مثابه یک ابزار و زبان در خدمت اندیشه های ناب باشد و از این رو است که ما در کشورمان دست به ساماندهی فکری جوانان و نیروهای انقلابی برای آینده نزده ایم و این ها باعث رو به اضمحلال رفتن جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین جشنواره سینمایی کشور شده است.
ارسال نظر