مهدی عظیمی میرآبادی که علاوه بر سابقه مدیریت در حوزه های مختلف فرهنگی، تهیه کنندگی چندین فیلم سینمایی و تلویزیونی را نیز بر عهده داشته است با اشاره به سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب درباره جنگ نرم در دیدار با مدیران رسانه ملی، در یادداشت خود آورده است:
انقلاب اسلامی ایران، برگرفته از نهضتی الهی است که در طول تاریخ، تداوم خویش را در صحنه نبرد حق و باطل حفظ کرده است. در دنیای کنونی، قدرت های خودکامه جهان با بهره گیری از کلیه امکانات سخت و نیمه سخت و نرم، کابوس سیاه خود را بر پهنه جهان گسترده و به خاطر تداوم سلطه اهریمنی خویش به استعمار فرهنگی و استثمار فکری و اقتصادی مستضعفین پرداخته و در راه مسخ ارزش ها و خارج نمودن انسان از هویت فطری اش، جدیدترین و قدرتمندترین رسانه ها (از قبیل سینما، تلویزیون، ماهواره، و شبکه های مجازی) را به خدمت خویش درآورده و سالیان بسیاری است که ارزشهای مشرکانه خود را در تمامی ابعاد فرهنگی، سیاسی، هنری، اجتماعی و اقتصادی آن به مردم جهان تحمیل کرده اند.
این مسأله تا آنجا پیش رفته است که نجات جامعه از بطن مظاهر شرک و آثار آن، بسیار سخت و طاقت فرسا جلوه می کند و با کمال تأسف برخی مسئولان ساده اندیش افسار این مرکب چموش را بر زین آن نهاده و دست استیصال بر سر گرفته اند.
اگر به این مقوله از سوی مسئولان و مردم، دردمندانه، عاقلانه، آرمان گرایانه، صحیح، برنامه ریزی شده و بر مبنای تکلیف الهی نگاه شود و بازشناسی و تبیین آثار و عواقب این سیطره شیطانی در زمینه هایی که به اصل اسلام و انقلاب اسلامی مربوط می شود در اولویت امور فرهنگی قرار گیرد، تردیدی نیست که به مرور، موجبات رهایی بشر امروز را از قید و بندهایی فراهم می کند که مانع آزادی و کرامت انسانی در راه رشد و تکامل بوده اند و با تکیه بر این آگاهی راه برای جایگزینی ارزشهای اصیل اسلامی هموار خواهد شد.
برای روشنگری بیشتر اهتمام مضاعف به سخنان مقام معظم رهبری توصیه می شود که معطوف به دشمنیهای عمیق استکبار جهانی با انقلاب اسلامی به صراحت اعلام میکنند که: «ما با استکبار و نظام سلطه و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازی کنند.» ایشان در این راستا نقش نیروهای فرهنگی انقلاب اسلامی را در باور سازی وجود تهاجم فرهنگی و مقابله با آن بسیار حساس و مهم توصیف نموده و با تاکید بر تاثیر هنر میفرمایند: «این حرکت عظیم انقلاب اسلامى، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه ى از لشکر آن من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛ این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیان ها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال ۶۷ - همیشه این را گفته ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم؛ چه بکنم اگر کسـى نمی بیند!؟... این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه مجموعه فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه مشخصـى است.
خوشبختانه یا متأسفانه، با فقدان فرهنگ مطالعه، رسانههای صوتی و تصویری یکه تاز میدان جنگ نرم شده اند و با توجه به اینکه هر فرد بیش از هشتاد درصد اطلاعاتش را از طریق چشم و گوش به دست میآورد، اثرگذاری تهاجم فرهنگی دشمن چند برابر شده است. رسانههای تصویری (مثل سینما و تلویزیون) تأثیر به سزایی در تغییر فرهنگ جامعه دارند؛ لذا هالیوود (به عنوان بزرگترین کارخانه تسلیحاتی و مهماتی جنگ نرم استکبار) سالانه بیش از ۷۰۰ فیلم سینمایی با درآمد هنگفتی نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار سود خالص تولید و قریب به ۸۰ درصد سینماها و تلویزیونهای دنیا را تغذیه میکند.
حال با این شرایط آنچه بی تردید در حال وقوع است، استفاده غرب از ابزار فیلم و سینما علیه جمهوری اسلامی است که به عنوان نمونه به فیلمهایی مثل «بدون دخترم هرگز»، «سربازان آیت الله»، «ترس مقدس»، «۳۰۰»، «اسکندر»، «پرسپولیس»، «سنگسار ثریا»، «گلاب»، و… اشاره میشود که مستقیماً نظام جمهوری اسلامی را نشانه گرفته اند. علاوه بر این سریالهای مؤثری همچون «۲۴» و «هوملند» نیز هستند که با همین اهداف ساخته شده و عرضه میگردند.
این در حالی است که در این میان، فیلمهای انیمیشن جایگاه ویژه ای را از نظر جذب مخاطب و تأثیر بر او به خود اختصاص میدهند. فیلمها و سریالهای انیمیشن ـ به خصوص ـ در میان کودکان و نوجوانان طرفداران فراوانی دارد و به همین دلیل از طریق آنها مفاهیم بسیاری به بچهها منتقل میگردد، و بلافاصله بعد از پخش یک کارتون قدرتمند، تصویر آن در جاهای مختلف در لباسها، دفترها، کیفهای مدرسه، و امثال آن حک میشود. بیسبب نیست که مثلاً شرکت والت دیسنی به عنوان یکی از مشهورترین شرکتهای سرگرمی و انیمیشن در آمریکا در سال ۲۰۰۶، بالغ بر ۱۳۷ هزار کارمند داشته و از طریق ساخت و نمایش فیلمهای انیمیشنیاش حدود ۵۷ میلیارد دلار درآمد کسب کردهاست.
ضمن این که، با وجود اینها، غرب در جنگ نرم خود علیه کشورهای دیگر، به ویژه علیه اسلام، تشیع، و ایران از تکنولوژی بازیهای رایانهای نیز استفادههای فراوانی میبرد. این بازیها در کنار امکانات سمعی و بصـری خود، امکان مشارکت مخاطب را در جریان داستان تا حد زیادی فراهم میکند و از این طریق ذهن و فکر مخاطبان، به ویژه کودکان و نوجوانان را با اهداف سازندگان آنها همراه، همسو، و سازگار مینماید.
باید پذیرفت غرب با سرمایهگذاری هنگفتی که در این زمینه کرده، تا حد بسیار زیادی توانسته ذائقة ارزشی و فرهنگی مخاطبان این آثار را به سوی اهداف استعماری خود جهت دهد و به وضوح در بسیاری از بازیهای رایانهای وارداتی، سبک زندگی غیر اسلامی و غیر ایرانی تبلیغ میشود و از آنجا که این نوع بازیها میتواند مستقیماً با کودکان و نوجوانان ارتباط برقرار کند و نقش تربیتی بسیار زیادی دارد؛ دنیای غرب از این فضا نهایت استفاده را در جهت ترویج ارزشهای خود میبرد.
از سوی دیگر، این روزها کسی در استفاده دولتها و حکومتها از هنر به عنوان ابزار استراتژیک شک ندارد، بلکه همگی به این کلیات اعتقاد داشته و آن را قبول دارند، اما متأسفانه، همان افرادی که (اتفاقا در مقام مسئولان فرهنگی) در سخنرانیهای خود چنین جملاتی را با التهاب و جدیت مطرح میکنند، در عمل و در حوزه مسئولیت خود، به راحتی مصادیق این اعتقاد را نادیده میگیرند. گواه این ادعا، میزان سخنان مسئولان فرهنگی کشور در مقایسه با آمار و ارقام و کیفیت فیلمها، سریالها و دیگر محصولات سمعیبصـری است که در رسانه ملی، شبکه خانگی، سینماها، و... به مردم کشورمان ارائه میشود.
باید به صراحت اذعان داشت متأسفانه هنوز بسیاری از مسئولان حوزههای متعدد فیلم و سینمای کشور به این باور نرسیدهاند که غرب و به خصوص آمریکا در حوزهی سینما استراتژی دارند و این استراتژی تابعی از سیاستهای کلی آنهاست که در مقوله جنگ نرم تعریف می شود.
شاید به دلیل همین عدم باور است که در برابر جوایز سینمایی اعطایی غرب به ایران ذوق زده میشوند. تحقیقاً بسیاری از جوایز موصوف، به علت امتیاز یا امتیازهای مثبتی است که آن فیلم ها به پیشبرد اهداف و سیاستهای غرب می دهند و البته در برابر آن، امتیاز منفی را نثار فرهنگ و کشور خود میسازند. حتی جایزه اسکار هم دقیقاً همان سالی به ایران داده میشود که تهدید های حمله آمریکا و اسرائیل به ایران علنی شده و شدت میابد.
فراموش نکنیم در همان سالی که سردمداران غرب اوضاع ایران را رقتبار توصیف می کردند و ایران را در قبال برنامه هستهای اش به دروغ گویی متهم میساختند؛ فیلم اسکاری ایران «جدایی نادر از سیمین» بر دروغگویی ایرانیان به شدت تأکید می کند! و افسوس که این داستان دنباله دار در جشنواره های داخلی هم به صورتی جدّی پیگیری میشود و این جا هم همان گونه فیلمها مورد تشویق و تقدیر قرار میگیرند!
حال در برابر این خطاهای آشکار و غیرقابل انکار، در مقابل چنین رفتارهایی، گروهی از افراد مطلع و متخصص هستند که در موقعیت ها و شرایط متفاوت، به نقد عناصر ضددینی، ضد اسلامی، ضد شیعی و ضدایرانی در فیلم ها و برنامه های داخلی و خارجی میپردازند؛ اما مسئولان به جای بهره برداری، عملاً آنان و دیگر هنرمندان و فیلمسازان عرصه انقلاب اسلامی را از حیز انتفاع خارج می کنند، بلکه توجیههای بدتر از گناه هم ارائه میدهند!؟
ناگفته پیداست که فیلم (اعمّ از سینما، تلویزیون و فعالیتهای سمعی و بصـری و بازیهای رایانه ای) به عنوان مؤثرترین رسانه، ضمن اینکه اگر در دست دشمن باشد میتواند «تهدید» قوی به حساب آید و متقابلاً در دست نیروهای خودی قطعاً یک «فرصت» بی نظیر است؛ بی شک از فیلم میتوان درجهت مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم به بهترین شکل بهره برداری کرد؛ تردیدی نیست که فیلم میتواند به عنوان یک بازوی قدرتمند و مؤثر آموزه های اسلام و انقلاب اسلامی را به مردم، مسئولان، مسلمانان جهان، ملتهای جهان و مخاطبان دیگر آموزش دهد؛ معلوم است که فیلم می تواند باعث ایجاد و حفظ وحدت ملی و تقویت انسجام اسلامی شود، واضح است که فیلم توان افشا و معرفی عاملان و عوامل ناامنی را (در همه سطوح) دارد و میتواند احساس عشق و محبت یا تنفر و بغض را نسبت به کسی یا چیزی ایجاد کند؛ و نیز همدلی، همزبانی، و همراهی مخاطبان خاص و عام را با اهداف نظام جمهوری اسلامی برانگیزاند؛ اما چرا از این امکان بسیار بزرگ در جهت مبارزه با جنگ نرم دشمن غفلت می شود؟
اگر دلیل آن را غرض و مرض برنامه ریزان و مسئولان مربوطه در حوزه های سینما و تلویزیون ندانیم، باید بر این اذعان کنیم که، درک و دریافت نمونه ها و مصادیق جنگ نرم در محصولات دوست و دشمن و تصمیمات مسئولان خودی و غیرخودی پیچیدگی فراوان و خاصی دارد، که متخصصان خود را می طلبد که اگر مسئولی فاقد دیدگاه آشنا و دقیق برای این کار نیست، قطعاً باید برای تصمیم و اقدام در این مسیر، از نظرات و اقدامات کارشناسان برجستۀ متعهد، متخصص، و آگاه بیش از پیش بهره برداری نمایند. اما آیا واقعأ چنین است؟...قضاوت با ذهن های بیدار و عادل و هوشیار...یا حق
ارسال نظر