چهره دمغ و گرفته مجری زن تلویزیون با کبودی و ورم زیر چشمانش در صفحه اجتماعی وی منتشر و به سرعت دست به دست میشود، دعوای زن و شوهری که به درگیری فیزیکی منتهی شده است به سرعت مسئلهای میشود و همه میخواهند اطلاعات بیشتری درباره آشنایی، ازدواج و جدایی خانم مجری با همسرش که او هم مجری است بدانند؛ چیزهایی بیشتر و بیشتر همراه با فروریختن آخرین دیوارهای زندگی شخصی هنرمندان در فضای مجازی.
حرفهای درگوشی یا «خاله زنکی» که در فرهنگ عامه تمامی مردم جهان وجود داشته و دارد، مجموعهای است از اخبار و شایعات که در راستای علاقهمندی شنوندگان منتشر میشود؛ اخباری که جذابیت آن برای شنونده بیشتر از اخبار رسمی است.
از سال 1890 میلادی این گونه اخبار وارد جریان رسمی مطبوعات شدند، اما به دلیل اینکه ارزش آن از اخبار رسمی پایینتر بود، مدیران رسانهها تصمیم گرفتند این اخبار را با کاغذهای ارزانقیمت منتشر کنند؛ کاغذهایی که برخلاف کاغذهای سفید روزنامه به دلیل کیفیت پایینتر زرد رنگ بودند.
خاستگاه این نشریات شهر نیویورک بود و اصطلاح «Yellow Journallsim» بعدها برای این نوع نشریات و اخبار آنها به کار رفت. هنوز هم در بحثهای رسانهای به چنین اخبار عامهپسند، اما کم ارزش از نظر روزنامهنگاری، خبر زرد گفته میشود؛ اخباری که رسانههای رسمی کمتر و رسانههای غیر رسمی و فضای مجازی بسیار به آنها اهمیت میدهند، حتی شبکههای تلویزیونی نیز بخشی از اخبار خود را به چنین اخباری اختصاص دادهاند.
متأسفانه اخبار زرد با عنوان اخبار عامهپسند در برخی از کشورها به عنوان بخشی از سبک زندگی پذیرفته شده است. با وجود اینکه رفتار «خاله زنکی» در فرهنگ ما قبیح شناخته میشود، شاهد حضور قوی این نوع رفتار در رسانههای داخلی هستیم؛ جایی که در آن تلاش میشود با به دست آوردن اطلاعات از زندگی شخصی افراد مشهور و محبوب به خصوص هنرمندان، بر میزان مخاطبان خود بیفزایند.
مقصر غریبه نیست
بهنوش طباطبایی درباره شایعه جدایی از مهدی پاکدل به خبرنگاری که با وی تماس گرفته است، میگوید: «این خبر را نه تأیید میکنم و نه تکذیب. در زندگی خصوصی دیگران سرک نکشید!» اما این سرک کشیدن از کجا شروع شد؟ مگر اولین بار عکسهای دو نفره این دو چهره سینمایی در صفحات اجتماعیشان منتشر نشده بود؟ آنها با حضور دررسانه ها از پیوند زناشوییشان صحبت کردند و اولین چراغ سبز را برای ورود به حریم شخصی که این روزها طباطبایی از سرک کشیدن دیگران در آن گلایهمند است، خود این زوج نشان دادند.
دستکم نگیرید
تا مدتها بعد از پیروزی انقلاب، برای دوری جستن از فضایی که در برنامههای تولیدی دیده میشد، تاکشوها و گفت و گوها با هنرمندان بسیار محدود شده بود و حتی در سالهای متمادی خبری از این نوع برنامهسازی نبود، اما از زمانی که دوباره تاکشوها پا گرفت، بخش ثابتی از مهمانان این برنامهها را که به خاطر ماهیت زرد بودنشان پر بیننده هم هستند، هنرمندان تشکیل میدهند.
سؤالهای کلیشهای و فضای به ظاهر خودمانی این برنامهها هم راه را برای ورود مخاطب به زندگی شخصی و حریم خصوصی هنرمندی که حاضر شده است از مسائل غیرکاریاش در برنامه بگوید، باز میکند. هنوز آنقدر زمان نگذشته است که رفتارهای زوج «آزاده نامداری» و «فرزاد حسنی» از بیان جزئیات زندگیشان گرفته تا ازدواج و خواندن شعر عاشقانه در برنامه از ذهن مخاطبان پاک شود. اعلام ازدواج بهنوش طباطبایی و مهدی پاکدل نیز از طریق همین برنامهها انجام شد.
این روزها ورود به حریم شخصی هنرمندان آنقدر عادی شده که مهران مدیری بنای کارش را در دعوت از مهمانان برنامهاش پرسیدن سؤالات بسیار شخصی از آنها گذاشته و از زوجهای هنرمند میخواهد برای مردم تعریف کنند که چطور با هم آشنا شدهاند و آیا در خانه با هم بحث میکنند یا اینکه چرا فرزند ندارند؟ حتی مجری برای تشویق فرزندآوری که گویا از سیاستهای ابلاغی سازمان به برنامهسازانش است، از زوجهایی که فرزند ندارند میخواهد زودتر دست به کار شوند!
حتی این سرک کشیدن در زندگی شخصی افراد آنقدر جذاب است که هر سال تعداد زیادی از مردم ابراز علاقه میکنند که با حضور در برخی برنامههای تاک شوء محور از مشکلات زندگی شخصیشان برای مجری برنامه تعریف کنند و از اینکه دیگران را در جریان آنچه تا پیش از این مخفی بوده است، لذت ببرند.
در بهترین حالت ممکن و برخلاف آنچه در فرهنگ ما به عنوان خارج نشدن مسائل زندگی شخصی از چاردیواری خانه عنوان شده است، رسانههای ما در حال نزدیک شدن به پاپاراتزیهای غربی هستند و متأسفانه آشکار شدن بخشهای پنهان زندگی هنرمندان نشان میدهد که برخی از آنان از نظر مسائل غیراخلاقی و طلاقهای عاطفی و رسمی چیزی کمتر از سلبرتیهای غربی ندارند.
ارسال نظر