فیلم سینمایی «سارا و آیدا» به کارگردانی و تهیه کنندگی مازیار میری ساعتی پیش در سالن همایش های برج میلاد برای اهالی رسانه به نمایش درآمد، فیلمی آشفته، با فیلمنامه ای بدون توجیه منطقی برای کنش شخصیت هایش و آسیب های متعددی که از ساختار فیلمنامه دیده بود. فیلم در رابطه با رفاقت دو دوست به نام های سارا و آیدا است که به خاطر یکدیگر حتی پس از مرگ هم پای هم می ایستند و نمی گذارند تا آبرو و آینده شان بازیچه زیاده خواهی مردی حریص و دغل باز شود. سارا که به خاطر چک های باقی مانده از برادر فراری اش و بازداشت شدن مادر پیرش به خاطر شکایت طلبکاران به دردسر افتاده به خاطر اینکه نامزدش متوجه گرفتاری های خانوادگی او نشود به دوست صمیمی اش آیدا پناه می برد تا با کمک یکدیگر چاره ای برای مشکلات او بیاندیشند. آیدا که چند وقتی است با پسری متمولی به نام سعید دوست شده و از رفاقت با او صاحب خانه و تشکیلاتی هم شده است به سارا اطمینان می دهد که می تواند روی کمک های بی توقع سعید حساب کند و نیازی نیست با سودهای کلان از بانک وام بگیرد.
سعید نیز که گویی از قبل در جریان دوستی و همکاری نزدیک سارا با آیدا بوده با اطمینان به آیدا ظرف دو روز می تواند مبلغ هنگفت بدهی برادر سارا را فراهم کرده و چک هایش را از دست طلبکاران او پس بگیرد و به این واسطه مادر پیر سارا را از زندان بیرون بیاورد.
اما چند روز بیشتر نمی گذرد که سعید بدون اطلاع آیدا با سارا قراری می گذارد تا به جبران لطف او برایش کاری را انجام دهد، کاری که تنها او و آیدا به واسطه کارشان در یک بورس ارواق بهادار می توانند انجام دهند. کاری که سعید از سارا می خواهد برداشتن مخفیانه یک سری اوراق بهادار با ارزش است که او را در مذائده ای برنده بی رقیب کند، کاری که سود بسیار زیادی را نصیب سعید میکند و گویی میتواند سارا را از زیر دین او دربیاورد. سارا که می داند با فرد جدی طرف است و از سویی چک برادرش هنوز نزد اوست با تهدید ها و فشارهای سعید مجبور می شود تا به خواست او تن داده و اسناد را سرقت کند. کاری که رابطه او را با صمیمی ترین دوستش آیدا و نیز نامزد محافظه کارش وارد فاز جدیدی کرده و همه چیز را به چالش میکشد.
فیلم با آنکه بازی های حساب شده و نسبتا خوبی دارد و همچنین ریتم و تمپو فیلم نشان از کارگردانی خوب است اما در جذب و کشش مخاطب چندان موفق عمل نمی کند. روابط علی و معلولی اثر به درستی در نیامده و مخاطب با هر اتفاق و اتخاذ هر تصمیمی از سوی شخصیت ها چه مثبت و چه منفی غافلگیر می شود، غافلگیری که نه در راستای تعلیق و ساختار پیچیده اثر بلکه به خاطر عدم پرداخت منطقی شخصیت ها شکل گرفته است. در پایان هم مرگ بر اثر تصادف راه حلی دم دستی است که فیلمساز را برای رهایی از چالش هایی که در فیلمنامه ایجاد کرده است خلاصی بخشد. تصادفی که باعث می شود همه شخصیت ها به خواسته هایشان برسند و تقصیرها نیز بی دلیل به گردن آیدا بیافتد که با حذف ساده اش از ساختار نمایشی گزینه خوبی برای پنهان ساختن سوراخ ها و گاف های فیلمنامه است.
همچنین باید اذعان کرد سارا و آیدا در کارنامه فیلمسازش اثری تکراری و کلیشه به حساب می آید که تنها مزیتش نسبت به آثار گذشته وفاداری به حقیقت و راستی است که در نهایت شخصیت اصلی را از عذاب وجدانی که دچارش شده رها می سازد، اما با این آزادی او را اسیر بند زندان و ملامت های نامزد محافظه کارش می گرداند. تمی که در پایان به گفتن راست یا دروغ شخصیت اصلی زن در فیلم درباره ی الی فرهادی شباهت بسیاری پیدا می کند ولی اسیر دروغ و فریبکاری آن نشده و حقیقت را ارزش افزوده ای بر اثر فرهادی قرار می دهد. سارا با اعتراف نزد پلیس و اقرار به بیگناهی آیدا در واقع طعنه ای محتوایی به تم اثر فرهادی می زند و نتیجه ای که فیلمساز صاحب اسکار از یک معادله اخلاقی گرفته است.
ارسال نظر