باید توجه داشت که اجتماعی شدن فراگردی است که انسانها از طریق آن شیوههای زندگی جامعهشان را یاد میگیرند؛ شخصیتی کسب میکنند و آمادگی عملکرد به عنوان عضو یک جامعه را پیدا میکنند. از همان سنین کودکی، بچه از دیگران یاد میگیرد که چه رفتاری از او انتظار میرود و او دارای چه شخصیتی است.
در واقع همانطور که گفته شد انسان در فرآیند جامعه پذیری است که از طریق کنشهای متقابل اجتماعی، شیوه راه رفتن و گفتن را میآموزد و به تدریج به کسب تجربههای مختلف می پردازد. در همه جوامع رسانه های همگانی نقش بسیار مهمی در فراگرد اجتماعی شدن دارند. مردم وقت زیادی را به خواندن کتاب، روزنامه و مجله، تماشای تلویزیون و فیلم و شنیدن رادیو اختصاص میدهند. این رسانهها با القای این احساس که آنچه انتقال میدهند، همان بازتاب راستین جامعه است، هم میتوانند هنجارهای اجتماعی را تقویت کنند و هم میتوانند آنها را مخدوش سازند. دانستن و درک این موضوع اهمیت پرداختن به فیلمهای کودک را دو چندان میکند. این منبع رفتارآموزی هرچه غنیتر عمل کند، جامعه را در اهداف خود کمک میکند اما اگر از این عرصه غافل شویم رفتارآموزی به فرزندانمان را به منابع بیگانهای سپردیم که شناختی از آن نداریم.
انیمیشنها به جهت داشتن فضای فانتزی و برخورداری از رنگآمیزی های متنوع مورد توجه و جالب، از جذابترین و دوستداشتنیترین برنامهها برای کودکان و نوجوانان هستند. آنان با ذهن خیالپرداز خود با شخصیتهای کارتونی به شدت هم ذاتپنداری داشته و خود را جای شخصیت های مختلف آن قرار میدهند. انیمیشنها بیشترین تأثیر را در کودک دارند چرا که کودک بیشترین آموزهها را از آنها دریافت میکند. آنچه مهم است اینکه سازندگان انیمیشن و کارتونها چه اهدافی را دنبال میکنند و کودک چه موضوعاتی را از آنها آموزش میبیند؟ کودکان در سن شکلگیری شخصیت قرار دارند و ذهنشان بیشتر از بزرگسالان در حال شکلگیری با موضوعات پیرامون است. بنابراین پیامی که از طریق این برنامهها به کودک ارایه داده میشود، سازنده فکر و روح آنهاست و این همه در حالی است که بسیاری از فیلمهای انمیشنی که به راحتی در بازار موجود یافت میشود و حتی گاهی رسانه ملی نیز آنها را نشان میدهد، مروج زندگی و فرهنگ منحط غربی است. فرهنگی که تلاش دارد، ذهن کودک ما را شیفته فرهنگ غربی سازد، به او الگودهی کند و ارزشهای دنیای غربی را به او تحمیل کند؛ دیدن اینگونه انیمیشنها برای کودکان آسیبهایی را در پی خواهد داشت؛ آسیبهایی بعضا جبران ناپذیر که در این میان آسیب هاب فکری و عقیدتی از اهمیت بیشتری برخوردارند، و آسیبهای رفتاری که تأثیرات منفی آنها مستقیم بر روی رفتارهای کودکان ظاهر می شود. لذا ضروری است خانوادهها نظارت بیشتری بر محتوایی داشته باشند که در دسترس کودکان و نوجوانان خود قرار میدهند. |
در نهایت باید بگوییم، امروزه اینکه رسانهها نقش مهمی در جامعهپذیری اولیه کودکان و همین طور جامعهپذیری دراز مدت بزرگسالان دارند به طور گسترده مورد قبول قرار گرفته است؛ هرچند که اثبات ماهوی موضوع هنوز هم بسیار سخت و تقریباً غیر ممکن است، زیرا از یک طرف هر تأثیری از سوی رسانهها بیدرنگ با سایر تأثیرات ناشی از محیط اجتماعی و خانواده در هم میآمیزد. ولی با وجود این، برخی فرضیات اساسی درباره تأثیرات بالقوه رسانهها بر هنجارها و انتظارات والدین در رابطه با استفاده کودکان از رسانهها، متجلی میشوند. اما اگر پیامهای فیلمها متعارض با آنچه خانواده و مربیان آموزش میدهند، باشد، مزاحم کوششهای والدین و مربیان و سایر عوامل کنترل اجتماعی برای تثبیت و تحکیم ارزشها در ذهن کودکان، میشوند.
البته نکته مهمی که نباید از آن غافل شد این است که کودکان امروزی در شناخت دنیا و فراگیری از آن بسیار تنها هستند. اکنون بزرگترها کمتر از پیش به بچهها کمک میکنند چرا که بخش عمدهای از آنچه خودشان به فرزندانشان میآموختند، به رسانهها سپردهاند. مدرسه نیز به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی آموزش در تنظیم رابطه سالم و منطقی بین کودکان و فیلمها و سایر رسانههایی که با آن درگیرند، بیتفاوت است. کودکان برای جهت دهی به چیزهایی که وسایل ارتباطی به آنان میآموزد، مجبورند روی خودشان حساب کنند و همین است که موجب میشود تا قدرت عمل رسانهها روز به روز گستردهتر شود و در این مسیر سینما بر اساس آنچه گفته شد، میتواند یکی از مهمترین روشهایی باشد که سبک زندگی ایرانی اسلامی را به مردم و خصوصا کودکان و نوجوانان بیاموزد و روشی بسیار کارآمد که می تواند به خوبی از ظرفیت آموزشی خود نهایت بهره را ببرد؛ ظرفیتی که متاسفانه همچنان بلااستفاده مانده و کمترین توجههی به آن می شود.
سبک زندگی اسلامی ایرانی را در اندیشه و عمل دنبال کنید؛ مسئله مهمّی است. بنشینید رویش فکر کنید، مصداقهایش را مشخّص کنید، بعد خودتان عمل کنید و این را به عنوان دستورالعمل منتشر کنید؛ فرض کنید یک جزوه منتشر بشود در مورد سبک زندگی اسلامی من باب مثال در مسیرها. حالا بنده در آن مثالهایی که آن دو سه سال قبل از این راجع به این قضیّه زدم، مسئله پشت چراغ قرمز ایستادن را هم مثال زدم؛ همین موضوع را میشود گسترش داد؛ میشود تبیین کرد. کار شماها است؛ کار شما جوانها است که هم حوصله دارید، هم استعداد دارید، هم مغزش را دارید؛ هم تواناییاش را دارید؛ خب، بکنید این کارها را. (امام خامنه ای در دیدار جمعی از دانشجویان-۱۲/۰۴/۱۳۹۵) |
سینمای کودک میتواند لحظههایی بیافریند که تأثیری پایدار در دید، روحیه، ارزشها و شخصیت کودک داشته باشد. اما در سینمای ایران قابلیتهای آموزشی سینمای کودک غالباً به وسیله سینماگران کودک به درستی ارزیابی نمیشود. نقش سینمای کودک در تأثیر عقلانیت نوی کودکان و سالمسازی عاطفیشان فراوان است و باید به آن توجه کرد. اتکای سینمای کودک به آگاهیهای نو درباره روحیات کودکان، کنش ارتباطی، کنش زبان و انتقال پیام و روانشناسی رفتاری میتواند ثمره خوبی در آموزش مدرن آنان داشته باشد، ضمن آنکه ارزشهای معنوی و پایدار و جاودانه سنتی را انتقال میدهد. این وضعیت ویژه جامعه ما امکان حفظ ارزشهای مدرن و دفاع از ارزشهای موجود معنوی گذشته را با هم فراهم میآورد و این در حالی است که آنچه ما از سینمای کودک میخواهیم اشاعه ارزشهایی است که مقوم نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای والای آن می باشد.
اگر تعلیم را یک معنای وسیعی بگیریم، این سه عرصه را شامل میشود... عرصه سوّم، رفتار و اخلاق؛ آموزش رفتاری، آموزش اخلاقی و همین که در بیانات وزیر محترم بود؛ سبک زندگی، نوع رفتار. ما ملّتی هستیم با آرمانهای بلند، با حرفهای بزرگ، با قلّههای ترسیمشدهای؛ که حالا اگر مجال شد، چند جملهای در این زمینه بعداً عرض خواهم کرد؛ که میخواهیم خودمان را به این قلّهها برسانیم. این احتیاج دارد به انسانهای صبور، عاقل، متدیّن، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلی، مهربان، عطوف، دارای حلم، دارای شجاعت، با رفتارهای مؤدبّانه، پرهیزگار و انسانهایی که درد دیگران، درد آنها محسوب بشود. بافت انسان و قالب و تراش یک انسان مطلوبِ اسلام چیزی است که با تربیت حاصل میشود. همه انسانها هم قابل تربیتند. بعضی ممکن است دیرپذیرتر باشند، بعضی زودپذیرتر؛ بعضی تربیت در آنها ماندگارتر باشد، بعضی کم دوامتر؛ امّا همه انسانها در معرض تغییر و تبدیلی هستند که با تربیت حاصل میشود... (امام خامنه ای در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور-۱۷/۰۲/۱۳۹۳) |
سینماگران کودک میتواند از فرصت استثنائی سینما استفاده کنند و الگوهای هویت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی و هر آنچه برای زیستن در جهان احتیاج دارد به کودک آموزش دهند؛ انتقال پیامهای اخلاقی و تربیتی از این کانال برای کودکان جذابتر خواهد بود و در نهایت نتایج آن در ذهنش پایدارتر گردد؛ پس باید دقت کنیم سینمای ما به کدام سو میرود؟ آیا به رسیدن به الگوی مطلوب نزدیکیم یا خیر!؟
آیا داریم به سمت ایجاد تمدّن اسلامی میرویم یا داریم به سمت وابستگی به غرب و وابستگی به آمریکا و تحتتأثیر قرار گرفتن نسبت به بافتهها و یافتههای بیمغز غربیها حرکت میکنیم؟ این خیلی مسئله مهمّی است که سبک زندگی ما، ما را به کدام طرف دارد میکشانَد؛ این نگاه، نگاه سیاسی است که میبینید از فرهنگ سرچشمه می گیرد؛ بنابراین در دل فرهنگ، سیاست هم هست. (امام خامنه ای در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران-۳۱/۰۵/۱۳۹۵) |
برای پیشرفت و بهبود وضعیت سینمای کودک و نوجوان، نگاه مسئولان دستاندرکار باید تغییر کند. باید سینما به عنوان یک موضوع جدی مطرح شود و به عنوان یک مقوله علمی- هنری و یک وسیله ارتباطی آن را تلقی کرد؛ پس جشنواره کودک اگر صوری باشد و اگر فقط توجه به سینمای کودک در یک دوره زمانی کوتاه در زمان جشنواره باشد، گرهای از مشکلات حل نمیکند و تنها سطح توقعات و انتظارات را بیشتر می کند.
اکنون به دلیل نوع نگرش دستاندرکاران دولتی سینما و نبود رویکرد جامعهشناسانه و عالمانه از سوی متولیان امور آموزشی، نه تنها سینمای کودک نتوانست جای پای محکمی در سینمای ایران برای خود دست و پا کند، بلکه بسیاری از تلاشهای مختصری هم که در این زمینه از سوی برخی فیلمسازان و علاقهمندان سینمای کودک صورت گرفت، عقیم مانده است. برای طلوع سینمای کودک بایستی از نگاههای جامعهشناسانه و روانشناسانه کودکی بهره گرفت و این در حالی است که اگر همتی وجود داشته باشد و برنامهریزی دقیقی از سوی متولیان امر پیرامون اصلاح الگوی نمایش داده شده از کودک و ارایه الگوی مطلوب انجام گیرد، یقیناً میتواند مخاطبان گسترده خود را راضی از سالن سینما بیرون بفرستد.
البته باید توجه داشت که صنعت سینمای ایران، برای رسیدن به استانداردهای سینمای کودک و آنچیزی که در جهان بر این بستر در جریان است، از جهت تکنیکی نیز بسیار عقب می باشد؛ پس برای اینکه فیلمهایی بسازیم که کودک و نوجوان آن را دوست داشته باشند، از آن لذت ببرند و پیام آن را دریافت کنند، باید تکنیکهای فیلمسازی خود را نیز تقویت کنیم چرا که پیام پر محتوا بدون شکل جذاب، آن اثرگذاری لازم که به دنبال آنیم را نخواهد داشت و کودکان و نوجوانان ما نیز نمیتوانند از آن الگوبرداری کنند. سینمای کودک امروزِ جهان را دانش و فناوریهای در زمینه فناوری تصویری و رایانهای تعریف میکند. در این میان سینمای کودک ایران چگونه تعریف میشود؟ فیلمهای سینمایی خارجی برای کودکان ما جذاب است چرا که علاوه بر قصهگویی جذاب، فنون سینمایی را به خوبی به کار میگیرند.
سینمای کودک امروز جهان را سرمایه و تجهیزات، مشخص و برجسته میکند؛ برای نمونه عروسک کلاه قرمزی که به موزه سینمای ایران اهدا شده بود؛ دوباره پس گرفته شد تا فیلم دوم کلاه قرمزی و سروناز ساخته شود و این در حالی است که اگر به فیلمهای کودک خارجی بنگریم، به وضوح مشاهده می کنیم که در این گونه آثار، فقط چندین ماه صرف چهره پردازی شخصیتها در هر دوره زندگیشان میشود و اصولا سینمای کودک یعنی درک همین ویژگی ها و تفاوتها! پس مسئولان باید اهمیت توجه به سینما به ویژه سینمای کودک به عنوان یک نهاد فرهنگ ساز را جدی بگیرند.
اولویّت بسیار مهمّ کشور، فرهنگ است. فرهنگ از ادبیّات و هنر تا سبک زندگی تا فرهنگ عمومی تا اخلاق تا رفتار اجتماعی، شامل همه اینها است؛ ما در این زمینهها تکلیف داریم، مسئولیّت داریم؛ دستگاههای فرهنگی ما واقعاً مسئولیّت دارند در این زمینه. فرض بفرمایید حالا فیلم، تئاتر، سینما، خب اگر مراقبت نباشد، چه میشود! بنده طرفدار جزماندیشی و فشار و اختناق در این زمینهها نیستم، میدانید، من اعتقاد راسخ دارم به آزاداندیشی؛ منتها آزاداندیشی غیر از ولنگاری است، غیر از اجازه دادن به دشمن است که از دالان آزاداندیشی و آزادعملی بخواهد ضربه بزند به کشور. (امام خامنه ای در دیدار رییس جمهور و اعضای هیأت دولت-۰۳/۰۶/۱۳۹۵) |
سینمای کودک برای آنکه بتواند به عنصری مهم در یادگیری و جامعهپذیری کودکان تبدیل شود باید استاندارد باشد، باید سالن به خصوص داشته باشد، باید صنعت باشد تا در خود، خود را بازسازی کند و پیش برود؛ سینمای کودک ما به اندازه رفع عطش و کمبودها، استاندارد نبوده و نیست.
این سینما مطابق با معادلهای خود در دیگر نفاط دنیا نبوده و نیست. این سینمای الکن، خریدار ندارد و همه آن حس مسئولیتطلبی را هم دستخوش تاراج میکند. وقتی تلویزیون داستان اسباب بازی (Toy Story) و هری پاتر (Harry Potter) را برای کودک ما پخش میکند و کودک ما به سادگی قادر به تهیه دیویدی فیلمهای روز همچون عصر یخبندان ۴ (Ice Age: Continental Drift) از بازار است، دیگر فیلم علی و غول جنگل که البته محصول چند دهه پیش است، تاب نمیآورد و چنان فیلمی با وجود همه احساسات خوب و جاری، درک نمیشود.
ادامه دارد...
ارسال نظر