این منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: انتظار طراوت گل های خوش آب و رنگ بهاری در قالب فیلم های سینمایی از سینمای بیمار ایران که افزون بر درمان خود بعضی مدیران و هنرمندان آن هم به معالجه فرهنگی و اصلاح سازی عملکرد سینمایی خود نیاز دارند توقعی طبیعی نیست از همین رو ۳ فیلم تازه اکران شده «ماجان»، «نگار» و «من و شارمین» هم محصولاتی بیمارگونه از درخت آفت زده و به کرم نشسته سینمای ایران است.
وی سپس با بیان اینکه «ماجان» نخستین تجربه سینمایی رحمان سیفی آزاد فیلمنامه نویس و کارمند سازمان صدا و سیما فیلمی سردستی، سطحی و ناپخته از ماجراها و داستان های قوام نیافته ای است که از دوران دهه ۶۰ پا به سینمای حرفه ای ایران گذاشته است اظهار داشت: «ماجان» پر است از کاراکترها و حوادث پرداخت نشده و مضامینی که جایی در درام شکل نیافته سینمایی این فیلم ندارند.
این منتقد سینما تأکید کرد: ساخته سیفی آزاد اثری احساس گرا است که در متن کوشیده با سرهم بندی گره های داستانی ریز و درشت به جا و نابه جا ضعف های دراماتیک فیلمنامه را بپوشاند و در اجرا با تصویرسازی های دم دستی جمع و جور شود. این کار در متن و اجرا و بازی ها و کارگردانی هیچ حرفی جز تکرار و خامدستی ندارد و فقط یک تجربه برای سازنده اش است که در قالب فیلم نمایی به نام «ماجان» از سر شکم سیری ساخته شده است.
آذین خاطرنشان کرد: رامبد جوان بازیگر، مجری و کارگردانی که هنوز سینما و ابزار سینمایی را به درستی نفهمیده و نشناخته و تجربه نکرده است در فیلم نمای جدید خود پا در مسیر تولید آثار موسوم به پست مدرنیسم گذاشته و به خیال خود برای دورشدن از کلیشه های رایج فیلم های ایرانی نوآوری و خلاقیت به خرج داده است.
وی افزود: «نگار» فیلم گونه ای آشفته و انفجاری از یادمانده های سینمایی ذهن پریشان جوان در قالب کاراکتری به نام نگار است که با ترکیبی نامتناسب و درهم آثاری چون «هملت»، «تلقین»، «قیصر»، «گاوخونی» و... را در تابلویی بدون شکل و قواره در جای جای خود ردیف کرده است. «نگار» در مضمون و محتوا میان انواع ساختارهای سینمایی سرگردان مانده است و سازنده اش چون تصور کرده پست مدرنیسم یعنی درهم و برهم سازی و بی هدفی هرچه از ذهنش عبور کرده و دور و اطرافش بوده را در ظرف غیرجذاب «نگار» ریخته است.
این منتقد سینما در همین راستا متذکر شد: این فیلمک صرفاً یک تجربه ناموفق سینمایی از رامبد جوان است که برای تقدیم به همسرش بوده است. «نگار» برای بلندپروازی بدون دانش و عجولانه سینمایی تجربه های جاری سینما را هم نادیده گرفته و در نتیجه ملغمه ای غریب و ناهمگون از شبه فیلم شده است.
وی سپس با اشاره به سومین فیلم اکران شده جدید این روزها اظهار داشت: بیژن شیرمز سینمای حرفه ای با فیلم پاره نابسامانی به نام «من و شارمین» تجربه کرده است. «من و شارمین» هم در روزگار تب داغ فیلم های عاشقانه تجارتی با نگاه به گیشه و استفاده از بازیگران گیشه ساز ساخته شده است.
آذین با تأکید بر اینکه «من و شارمین» یک فیلمک شبه کمدی-رمانتیک است که نه از فیلمنامه ای با مضامین درست پرداخت شده و ساختارمند برخوردار است و نه در چارچوب های حداقلی استاندارد سینمای تجاری ایران می گنجد تصریح کرد: افزون بر این موارد نویسنده و کارگردان آن به خیال خام خود از آثار کمدی و رمانتیک که هیچ کدام از اصول و مختصات آن ها را به درستی نمی شناسد سعی کرده یک کمدی شلوغ و اثری عاشقانه و شاعرانه بسازد که دست برقضا فیلم در بخش های کمدی و عاشقانه و شاعرانه هم موفق نیست. «من و شارمین» یک جنگ ناموفق از انواع ژانرها و مضامین تکراری خانوادگی و اجتماعی و عاشقانه از روی آثار داخلی و خارجی است.
وی در خاتمه این گفتگو متذکر شد: اوضاع فیلم ها و سینمای جاری ایران نشان می دهد چنانچه فیلم های جذاب، استاندارد، بامحتوا و مردمی می خواهیم باید خواهان اصلاح و درمان سینمای بیمار کشور باشیم و تا زمانی که سینمای عقب مانده و کلنگی ما درمان نشود محصولات آن هم بیمارگونه خواهند بود. ما این فیلم ها و سینمای عقب مانده را درخور شأن خود نمی دانیم و امیدواریم که مسئولان سینمای کشور تدبیری جدی برای جلوگیری از ساخت این نوع آثار نازل داشته باشند.
ارسال نظر