ارغوان اشتری/ برای دستیابی به شناخت بهتر از سینمای کشور الجزایر که همواره متاثر از وضعیت سیاسی بوده ابتدا موقعیت جغرافیایی و سیاسی این کشور را مرور میکنیم. الجَزایر کشوری است در شمال قاره آفریقا، میان مراکش و تونس که پایتختش الجزیره نام دارد. مردم الجزایر عرب و بربر هستند و دین رسمیشان اسلام و مذهبشان سنی است. زبان رسمی الجزایر عربی است ولی به زبان فرانسوی و بربر نیز صحبت میکنند. در ژوئیه سال ۱۹۶۲ الجزایر پس از ۱۳۲ سال، استقلال خود را اعلام کرد و از استعمار فرانسه رها شد. پیشدرآمد این رهایی هشت سال جنگ بود با صدها هزار کشته و سایه این گذشته همچنان بر مناسبات فرانسه و الجزایر سنگینی میکند.
سینمای کشور الجزایر نیز همواره تحت تاثیر مناسبات سیاسی و اجتماعی این کشور قرار داشته مثلا در دوران استعمار فرانسه بر الجزایر فیلمهایی که در این کشور آفریقایی ساخته میشد بیشتر ابزار تبلیغاتی برای دولت دست نشانده فرانسه بود. با وجودی که فیلمها در الجزایر و با نقش آفرینی مردم محلی تولید میشدند اما در این دوره بیشتر فیلمهای تولید شده کار اروپاییهاست.
در دوران استعمار فرانسه بر الجزایر فیلمهایی که در این کشور آفریقایی ساخته میشد بیشتر ابزار تبلیغاتی برای دولت دست نشانده فرانسه بوددر مجموع فیلمهای دوران استعمار تصویر کلیشه ای از زندگی روستایی الجزایر را نشان میداد و تمرکزش بر فرهنگ محلی بود که دولت میخواست آن را تغییر بدهد؛ مانند چندهمسری. یک نمونه از چنین فیلمهایی «خواسته» ساخته آلبرت دوراس محصول ۱۹۲۸ است. همچنین فیلم های مشهور فرانسوی که در الجزایر فیلمبرداری میشدند معمولا ماجرایشان در الجزایر می گذشت و فیلم هایی با بودجه های دولتی بودند. به عنوان مثال فیلم مشهور «آتلانتید» ساخته ژاک فدر که محصول مشترک فرانسه و بلژیک ۱۹۲۱ و صامت است در کوهستان الاوراس می گذرد. این فیلم درباره الجزایر نیست اما ماجرای دو افسر لژیون فرانسوی و رابطه عاشقانه آنها را با ملکه ای از یک قلمرو صحرایی خیالی روایت می کند.
نخستین فیلم هایی که به حضور فرانسه در شمال آفریقا می پرداختند مضمونی عاشقانه داشتند و به اضطراب اروپایی ها در نقش خود در آفریقا و به خطر درگیریهای نژادی می پرداختند. از فیلم های دیگر با چنین موضوعاتی می توان به بازی بزرگ (ژاک فدر، ۱۹۳۴) و فرار از گذشته (ژولین دوویویه، ۱۹۳۵) اشاره کرد.
حکومت اروپایی ها بر تولیدات سینمایی الجزایر در روزهای ابتدای جنگ الجزایر پایان یافت. در این دوران چند وطن پرست الجزایری از ارتش آزادی خواه ملی تجهیزات اصلی سینمایی را تهیه کردند و با این ابزار توانستند چهار فیلم کوتاه بسازند. این فیلم های کوتاه حس شورش ملی گرایی را به غلیان درمیآوردند و باعث تحریک مردم علیه دولت استعماری میشدند.
پس از استقلال در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰
در سال ۱۹۶۲ الجزایر استقلال یافت و موضوع استقلال دستمایه بیشتر آثار سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قرار گرفت. این سالها را دوران طلایی سینمای الجزایر میخوانند.
یکی از مشهورترین فیلمهای این دوران «بادهای الاوراس» ساخته محمد الاخضر حمینه (۱۹۶۷) است. فیلم داستان یک خانواده کشاورز را به تصویر میکشد که زندگی آنها به خاطر جنگ و استعمار نابود شده است. داستان درباره مادری ساکن کوهستان الاوراس در شرق الجزایر است که دنبال پسر گمشده خویش می گردد. پسر یک وطن پرست واقعی بوده که پا جای پای پدرش گذاشته اما ارتش فرانسه او را دستگیر کرده است. در این فیلم به طور سمبولیک، خانواده نمادی از سرنوشت ملت است. «بادهای الاوراس» جایزه بهترین فیلم اول را در جشنواره فیلم کن سال ۱۹۶۷ گرفت.
در این دوران فیلم بسیار مشهور نبرد الجزایر (۱۹۶۶، جیلو پونته کوروو) ساخته شد که مورد توجه دنیا قرار گرفت و نامزد سه جایزه اسکار نیز شد. فیلم محصول مشترک ایتالیا و الجزایر بود و ماجرا در دوران جنگ الجزایر علیه دولت فرانسه میگذشت. «نبرد الجزایر» یکی از بهترین فیلمهای با موضوع جنگ است.
یکی دیگر از فیلمهای مهمی که الجزایر در تولیدش مشارکت داشت «زد» ساخته کوستا گاوراس و محصول ۱۹۶۹ است. این فیلمِ مستند محصول مشترک الجزایر و فرانسه با موضوع یک کاندید ریاست جمهوری است که حزب حاکم سعی بر حذف او دارد. فیلم براساس رمانی به همین نام از واسیلیس واسیلیکوس ساخته شد و جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را در سال ۱۹۶۹ برنده شد.
«پاترول در شرق» (۱۹۷۲، عمار العسکری)، «منطقه ممنوع» (احمد لالم، ۱۹۷۲)، «تریاک و وافور» (احمد راشدی، ۱۹۷۰) و «وقایع سالهای آتش» (محمد الاخضرحمینه، ۱۹۷۵) از دیگر فیلمهای مشهور دوران طلایی سینمای الجزایر هستند. «وقایع سالهای آتش» برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۷۵ شد. «وقایع سالهای آتش» انتخاب کشور الجزایر برای حضور در بخش خارجیزبان مراسم اسکار آن سال نیز بود.
محمد الاخضر حمینه کارگردان فیلم، نخستین فیلمساز دنیای عرب لقب گرفت که توانست نخل طلای جشنواره را بگیرد. او نه تنها یکی از مشهورترین فیلمسازان کشور الجزایر است بلکه یکی از پیشگامان صنعت سینمای دنیای عرب شناخته میشود. محمد الاخضر حمینه در کشور چکسلواکی سابق سینما خوانده و سپس به کشورش بازگشته و به فیلمسازی مبادرت ورزیده است. آخرین فیلم او «غروب سایهها» محصول ۲۰۱۴ است که بازهم بن مایه داستان مربوط به دوران استعمار فرانسه بر الجزایر و جنگ الجزایر است.
در سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، مضمون دیگری مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت: جوانان شهری. «عمر قتلاتو» ساخته مرزاق علواش یکی از فیلم هایی با چنین مضمون و دارای شهرت زیاد است.
در این سالها ژانر کمدی نیز محبوبیت خاص خود را داشت و ستارگان کمدی در الجزایر محبوبیت داشتند مانند رو یشد که در فیلم «حسن تاکسی» نقش آفرینی کرد. کمدین دیگری که در این سال ها به محبوبیت دست پیدا کرد حاج عبدالرحمان بود که به نام شخصیتی که در فیلم «تعطیلات کمیسر طاهر» (موسی حداد، ۱۹۷۳) بازی می کرد به اسم کمیسر طاهر مشهور شد.
سالهای ۱۹۸۰ تا امروز
سینمای الجزایر در سال های میانی ۱۹۸۰ با رکورد مواجه شد که از دلایل رکود میتوان به بی ثباتی سیاسی و وضعیت اقتصادی ناپایدار اشاره کرد. در آن سال ها بیشتر کمپانی های تولید فیلم برچیده شدند چراکه بازگشت سرمایه اولیه فیلم ها با مشکلاتی روبه رو شد. یکی دیگر از دلایل رکورد، کناره گیری دولت از حمایت از سینمای الجزایر بود. بدین ترتیب درآمد صنعت سینمای الجزایر کم شد و سالن های سینما نیز یکی یکی تعطیل شدند. البته سینماتک الجزایر که مامنی برای عاشقان سینما بود چراغش روشن ماند. دامنه رکورد سال های ۱۹۸۰ تا سال های ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد.
در آن دوران فیلمسازی با روند کندی ادامه داشت ولی یکی از فیلم های موفق آن سال ها «کارناوال در روستا» ساخته محمد اوقاسی و نقش آفرینی عثمان عربوات است. این فیلم سال ۱۹۹۴ تهیه شد و از مشهورترین فیلم های کمدی الجزایر محسوب می شود. ماجرا درباره مردی است که می خواهد کدخدای روستای خود بشود اما قدرت او را به طمع می اندازد و کم کم می خواهد در مقام ریاست جمهوری بر الجزایر حکومت کند. یکی دیگر از فیلمهای موفق این دوران نیز ساخته محمد اوقاسی است: «بدرود عمو» (۱۹۹۶).
در این سال ها فیلمسازان الجزایری خارج از مرزهای الجزایر موفقیت هایی کسب کردند. فیلمسازی به نام رشید بوشارب با فیلم «غبار زندگی» (۱۹۹۵) که محصول مشترک فرانسه، بلژیک، الجزایر و هنگ کنگ بود نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان اسکار شد. رشید بوشارب یکی از فیلمسازان با افتخار این دوران الجزایر است. البته او مدت ها در فرانسه کار کرده و فیلم هایش همواره در جشنواره های مختلف به نمایش عمومی در می آیند.
در سینمای الجزایر زنان معدودی فعالیت داشتهاند که یکی از آنها آسیا جبار است که در سال ۲۰۱۵ درگذشت. او علاوه بر فیلمسازی رمان نویس، مترجم بود و بیشتر آثارش به موانعی می پرداختند که سد زنان می شد. یمینا بشیر دیگر فیلمساز مشهور الجزایری است که برای ساختن «رشیدا» شهرت دارد. پنج سال ساخت این فیلم طول کشید و در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن ۲۰۱۲ نمایش داده شد. یمینا بشیر همسر فیلمساز دیگر الجزایری به نام محمد شیوخ است.
الجزایر که بزرگترین کشور آفریقا است به ازای هر ۱.۷ میلیون نفر جمعیت یک سالن سینما داردبسیاری عقیده دارند که باید دوران معاصر سینمای الجزایر را دوران نوسازی خواند. در سال های اخیر در الجزایر فیلم هایی به زبان فرانسوی در مقایسه با فیلم های عرب زبان بیش از گذشته تولید میشود که شاید افزایش مهاجرت الجزایری ها به کشور فرانسه در سال های ۱۹۹۰ در این امر بی تاثیر نبوده باشد. به عنوان مثال فیلم فرانسوی الجزایری رشید بوشارب با نام خارج از قانون(۲۰۱۰) با موفقیت زیادی روبه رو شد اما مناقشه برانگیز نیز بود.
وضعیت سالنهای سینما و استودیوها
در مقایسه با کشورهایی چون مراکش و تونس که مهد و لوکیشن فیلم های بین المللی هستند و توانسته اند با ایجاد شغل، صنعت سینمای پررونقی داشته باشند، الجزایر یک استودیوی مدرن سینمایی یا یک مرکز آموزش سینمایی به معنای واقعی کلمه ندارد. پس از استقلال الجزایر بیش از ۴۵۰ سالن سینما در الجزایر فعال بود اما ۶۰ سال بعد کمتر از ۲۴ سالن سینما در الجزایر مشغول فعالیت است. عزالدین میهوبی وزیر فرهنگ الجزایر نیز اعلام کرد که ۹۵ درصد از سالن های سینمای الجزایر تعطیل شده و غیرقابل استفاده اند.
الجزایر که بزرگترین کشور آفریقا است به ازای هر ۱.۷ میلیون نفر جمعیت یک سالن سینما دارد. این آمار در مراکش به ازای هر ۷۷۵ هزار نفر یک سالن سینما و در تونس به ازای هر ۶۶۵ هزار نفر یک سالن سینماست.
در حال حاضر کشور الجزایر تهیه کنندگان سینمایی اندکی دارد و فاقد شبکه پخش کننده فیلم کارآمد است. تلویزیون الجزایر نیز مدت هاست در تهیه فیلم سینمایی مشارکت نمی کند.
سمیر ارجوم منتقد مشهور الجزایری که منتقد هفته نامه الوطن است و در وب سایت لیبراسیون نیز مینویسد نگاه جالب و پرامیدی به سینمای الجزایر دارد و می گوید سینمای الجزایر در محافل سینمایی جایگاه دارد.
حتی اگر الجزایر صنعت سینمای کارآیی نداشته باشد اما کشوری پر از عاشقان سینماست و مهمتر از هرچیزی تداوم موج جوایز بین المللی فیلمسازان الجزایری است که تلاش می کنند سینمای الجزایر را زنده نگه دارند.
*مهر
ارسال نظر