به گزارش سینماپرس؛ چهارمین همایش بین المللی مدیریت رسانه در تاریخ ۹۶/۸/۸ در دانشگاه صدا و سیما برگزار شد. در یکی از نشستهای این همایش، دکتر محمد علی حکیم آرا پژوهشگر و استاد دانشگاه صدا و سیما پیرامون موضوع «هواداری و مخاطب رسانه زاد» طرح بحث کردند. در ادامه به مشروح نظرات ایشان میپردازیم.
مخاطب را به دو گونه تقسیم میکنیم: پیش رسانهای و پسرسانهای.
پیش رسانهای همان مخاطب اجتماعی است. به این معنا که مخاطبان اجتماعی کسانی هستند که تا پیش از ظهور رسانهها در جامعه فعالیتهایی میکردند و همان فعالیتها را با رسانه ادامه میدهند. به طور خیلی خلاصه در گذشته کاروان تجاری که میخواستند وارد شهری شوند، از چگونگی هوا و قیمت میپرسیدند. الان این کار را از طریق رسانه انجام میدهند. یا در میدانی جمع میشدند پردهخوانی و نمایش میدانی برگزار میکردند. الان این کار را با رسانه انجام میدهند.مخاطب اجتماعی همان افراد هستند ولی نیازهای خود را از راه رسانهها بیان میکنند. مفهوم بعدی مخاطبان پسرسانهای است که نام این را شخصاً رسانه زاد گذاشتم یعنی زائیده رسانهها هستند. البته فرایندهای روانشناختی از قبل بوده است.
رسانه زاد چه کسانی هستند؟
رسانه زاد را به سه دسته تقسیم میکنیم. اول؛ با پدیداری هر رسانه نوینی مخاطبان خاص آن ایجاد میشوند. رادیو ایجاد میشود مخاطبان رادیو هم ایجاد میشوند. تلویزیون هم مخاطب خود را ایجاد میکند و اکنون اینترنت مخاطب خود را ایجاد میکند.رسانه بعدی که هسته مفقوده بود، بحث مخاطب ویژه است. مخاطب ویژه چه کسانی هستند؟ فکر میکنم برای این که ذهنیت درستی داشته باشیم تلویزیون را در ذهن بیاوریم. اولاً مخاطب ویژه در درجه اول دوستدار برنامه است. برنامه دورهمی را تصور کنید. شما ممکن است مخاطب و دوستدار برنامه باشید.
در درجه دوم هوادار شخصیت رسانهای باشید. شخصیت رسانهای شخصیت واقعی است که شخصیت خودش آنجا حاضر میشود. آقای حیاتی که خبرگو است از این جمله افراد است. مثلاً فرض کنید آقای حیاتی، آقای حیدری، آقای شجریان، تتلو، اصفهانی، مداحان حاج منصور ارضی، حدادیان و ورزشکارانی همچون علی دایی و غیره از این جمله هستند که دلالتهای مفهومی بر بحث من دارند. اینها کسانی هستند که با شخصیت واقعی خودشان آنها را میشناسید حتی در این رده مهران مدیری جزو کسانی است که میشناسیم. شخصیت نمایشی کسانی هستند که در قالب شخصیت نمایشی ظاهر میشوند. یعنی افراد طرفدار آن نقش میشوند. در قالب آن نقش رابطه برقرار میکنند. از طریق نقش، هوادار فرد میشوند. مثل آقای شصتچی که مهران مدیری نقش ان را ایفا میکرد، ستایش که نرگس محمدی بود، کیمیا که خانم شریفی نیا و شهرزاد که ترانه علیدوستی نقش آن را ایفا کرد. ممکن است با شخصیت واقعی افراد روبرو شویم یا با شخصیت نمایشی روبرو شویم.
سومین شخصیت هم کارتونی است. همچون سیاساکتی، جناب خان و غیره هستند. نکته ما در اینجا چیست؟ مفهومی به نام رابطه اجتماعیگونه است. رابطه اجتماعیگونه صمیمت از راه دور، رابطه اجتماعی یک طرفه بین مخاطب و شخصیت نمایشی است. شخصیت نمایشی اصلاً ما را نمیشناسد ولی ما احساس میکنیم ایشان را به خوبی میشناسیم. جنبه هواداری را در نظر بگیرید. هواداری با مفهوم ارزش و معنا ارتباط دارد. کسانی که خود را با دیگری ارزندهسازی میکنند هواداری میکنند منتها هواداری همیشه مثبت نیست. شما اگر ضد یک نفر هم باشید خود را با او ناارزنده سازی میکنید. این در حوزه هواداری مطالعه میشود منتها هواداری ضد است.
صنعت رسانه صنعت هوادارساز است و این هواداری ممکن است به ضد خود تبدیل شود
تلویزیون در جریان چه فرایندی است؟
چه کاری را انجام میدهد که خود میداند یا نمیداند؟ اگر اسم میبریم صرفاً جنبه آموزشی دارد. مثلاً آزاده نامداری یک شخصیت واقعی است. خیلیها با او ارزندهسازی میکنند. بنا به فرض زنان و دختران فکر میکنند اگر همانند آزاده نامداری محجبه باشند و حرف بزنند و رفتار و منش داشته باشند، همانند او میشوند، ارزنده میشوند. پسران ممکن است بگویند ما باید همسری همانند او داشته باشیم. تلویزیون هم به این ارزندهسازی کمک میکند اما اتفاقی در سوئیس رخ میدهد که تمام این ارزندهسازی فرو مینشیند. کسانی که با این شخص از قبل به خاطر طرز پوشش یا طرز رفتار او ناارزندهسازی میکردند، چون تلویزیون همواره مخالف و موافق دارد؛ از قبل برای چنین مواردی کمین کردهاند.
تا چنین اتفاقی رخ میدهد او را وسط میآورند. البته اینجا بحث شبکههای اجتماعی است که اصلاً مورد نظر من نیست. بحث من مخاطبان هستند که هم ارزندهسازی میکند و هم ناارزندهسازی میکنند. ممکن است نام جان لنون را شنیده باشید. خوانندهای است که کشته شد. توسط یکی از طرفداران خود کشته شد. بحث هواداری که پیش کشیده میشود یعنی رسانه هوادارساز است. صنعت رسانه صنعت هوادارساز است و این هواداری ممکن است به ضد خود تبدیل شود یعنی ارزندهسازی انجام شود. «جان لنون» و خیلی از کسان دیگر به خاطر ارتباط اجتماعیگونه که صمیمت از راه دور دارد و انتظاراتی را برمیانگیزد، کشته شدند.
این حوزه مطالعه برای کسانی است که علاقهمند هستند. هواداری از طریق همانندسازی است. هواداری فرهنگ متشکل از هوادارانی است که از طریق نشان دادن احساسات، همدلی و وفاداری شکل میگیرد. نکتهای که ابتدا میخواستم بیان کنم این است که به طور نظری رسانه با ما چه میکند و ما با رسانه چه میکنیم. آنها که روی «رسانه با ما چه میکند» کار میکنند کسانی هستند که در حوزه تحصیلات مطالعات فرهنگی کار کردهاند.
متقابلاً بحث این بود که ما با رسانه چه میکنیم. اگر بخواهیم یک فصل مشترک داشته باشیم و این دو را با هم ادغام کنیم جمله این میشود که مخاطب از طریق رسانه با خود یا با جامعه چه میکند. این نکتهای است که از نظر من متفکرین امر رسانه و مدیران رسانه باید به آن توجه کنند که موضع مخاطب به صورت ضمنی این است که ما از طریق رسانه با خود چه میکنیم. فرایندهای روانی که یکی رابطه اجتماعیگونه است، صمیمت از راه دور و بحث هواداری و همانندسازی با شخصیت رسانهای است. ممکن است پیشنهاد ما این باشد که اولین چیزی که به پزشکان آموزش میدهند این است که احساسات خود را از احساسات بیمار جدا کنند. چون وقتی دندانپزشک بخواهد کاری انجام دهد بیمار آخ گوید او خواهد گفت دردت آمد. پس درمان متوقف میشود. یکی از کارهایی که ما در جامعه انجام نمیدهیم و بر عکس صداوسیمای ما انجام میدهد این است که شخصیتهایی را تائید و ارزنده سازی میکند که اگر صدمهای به او میخورد صدمه به صداوسیما وارد میشد. این واقعیتی است.
جمعبندی من این است که اگر عنوان بحث را یک بار دیگر بازگو کنیم معنیدار میشود؛ مخاطب رسانه زاد! این عدهای که فارغ از رسانه یعنی در خیابان و خانه میخواهند همانند هنرپیشه لباس بپوشند، مثل او عمل کنند و اساساً مخاطبان رسانه زاد هدف مبلغان در بحث لباس، پوشاک و سبک زندگی هستند. صحبت از این است که ما بخواهیم یا نخواهیم با شخصیتهای رسانهای، چه شخصیتهای واقعی و چه شخصیتهای نمایشی، همانندسازی میکنیم. مثلا این که من بگویم زن باید چنین باشد یا خود زن فکر کند اگر این چنین باشد قوی است، این اتفاق و فرایند روانشناختی است که در حال وقوع است.
*رسانه انقلاب
ارسال نظر