به گزارش سینماپرس؛ اکبر نبوی مجری کارشناس سینمایی «چشم شب روشن» شامگاه چهارشنبه ۲۰ و بامداد پنجشنبه ۲۱ دیماه، میزبان تقی آزاد ارمکی استاد جامعهشناسی بود و با او پیرامون بحث سینمای اجتماعی و ضرورتها و کارکردهای آن به گفتگو پرداخت. نبوی در ابتدا با بیان اینکه سینما هم رسانه و هم هنر است اذعان کرد: سینما صنعت و نهاد اجتماعی نیز است چرا که نقش و کارکردی که در زندگی اجتماعی دارد و انسان امروز و احتمالاً فرداها گریزی از اینکه با سینما هم نشین باشد، ندارد و درس های بسیاری برای انسان داشته و خواهد داشت.
وی در ادامه نظر آزادارمکی را درباره نگاه یک جامعه شناس به سینما جویا شد و وی در پاسخ گفت: اگر ما به سینما به عنوان نهادی اجتماعی مانند خانواده نگاه کنیم و اینکه جامعه شناس متعهد به شناخت نهادهای اجتمای و تحولاتش است، نمی تواند همانگونه که درباره خانواده و نهادهای اجتماعی حرف می زند، درباره سینما نیز تاملی نداشته باشد.
ارمکی ادامه داد: شکل گیری و تحول سینما را نداند و رابطه سینما و دیگر نهاد های اجتماعی را بازگو نکند و در اینجا سینما به عنوان پدیده بیرون افتاده از حیات اجتماعی دیده نمی شود و جامعه شناس باید به بازشناسی رابطه نوع نهادهای اجتماعی با هم بپردازد.
این جامعه شناس ادامه داد: اگر در گذشته دور که دانش مدرن کمتر وجود داشت، ما تصویری از کلیت حیات اجتماعی و عنصر و روابط آن نداشتیم. حالا رفته رفته اقتصاد مهم شده و همه فکر می کنند این نهاد مرکزی است.
وی افزود: در دوره مدرن، با شرایطی که در حال حاضر با آن زندگی می کنیم با وضعیتی روبرو هستیم که بگوییم نهادی کانونی وجود دارد و نهادی مثل سینما نیست. اگر هم سینما وجود دارد بیشتر ابزار است چرا که بدفهمی درمورد سینما به خصوص وجود دارد و آن این است که سینما را ابزار می گیرند و زمانی که ابزار شد می شود ابزار گروه قدرت و فشار و سینما نمی تواند چنین مقتضیاتی داشته باشد.
ارمگی گفت: سینما خود مقتضایت و الزام های خودش را دارد و پیوست هایی را ایجاد می کند. در اینجا جامعه شناسی که می خواهد توضیح دهد که جهان مدرن چگونه است، جای نهاد را در مجموع نهادها تعیین کند و نمی تواند از آن غافل شود متاسفانه سینما را به عنوان ابزار قدرت و ابزار گروه رقیب می شناسد و دعوا می کنند بر سر اینکه اگر کسی آن را در اختیار داشته باشد که چه کارهای توسط آن می تواند انجام دهد.
نبوی در ادامه با بیان اینکه جامعه شناسی ایرانی به سینمای ایران بسیار کم توجه بوده، عنوان کرد: در آثار مکتوب و مقالات جامعه شناسان هیچ کتابی در حوزه نهاد سینما ندیدم.
او با طرح سوالی از مهمان برنامه نظر وی را در رابطه کم توجهی جامعه شناس ایرانی در کارهای پژوهشی و تحقیقی با توجه به جایگاه سینما ایران جویا شد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در پاسخ نبوی گفت: سینمای ایران پدیده نوظهور است و اگر به دهه ۲۰ برگردیم، عنصر حاشیهای جامعه شهری ایران است و انقلاب اسلامی خواسته و ناخواسته سینما را همانگونه که تلویزیون را کانون میکند کرد، سینما را کانون میکند و اگر از این منظر به سینما نگاه کنیم شما باید جامعه شناسان را نسلی نگاه کنیم و جامعهشناسان قبلی ما که آمدهاند باید بهطور طبیعی کمتر به سینما پرداخته و به ساختارهای اجتماعی، ظهور جامعه ایرانی و مقتضیات اجتماعی و اقتصادی آن بپردازند.
وی تصریح کرد: جامعهشناسی سینما زیرمجموعه جامعهشناسی رسانه هم هست، ولی بیشتر زیر مجموعه جامعهشناسی فرهنگ و پدیده مستقلی است. در اینجا مسئله جامعه در زندگی و اقتضائات و مصرف و فراغت آنها به دستور کار جامعه شناسان نسل سوم تبدیل میشود.
ارمکی در پاسخ به این سؤال نبوی که چرا جامعهشناس ایرانی در طول ۵۰ سال به سینما توجهی نمیکند گفت: جامعهشناسی در ایران علمی محدود و کوچک و با آدمهای کم است و این جامعه شناسان بیشتر دغدغهشان نحوه برپایی جهان مدرن ایرانی به لحاظ اجتماعی و اقتصادی است ولی بعد از انقلاب که سینما مهم میشود، انبوهی از تولیدات علمی در حوزه سینما داریم که در قالب رسالات و مقالات است و کتاب نیست؛ جامعهشناسی سینمای ما ضعیفترین بخش جامعهشناسی در ایران است.
این جامعه شناس بیان کرد: مسئله جامعهشناسی سینما از دهه ۷۰ به بعد که سینماگران جوان وارد این عرصه شده و ژانر جدید تولید میشود، در تعاملاتشان بهعنوان دستور کار قرار میگیرد. کاری که بر عهده جامعه شناسان بوده بیش از آن چیزی است که از آنها انتظار داشتیم سؤال درباره عرصههای متفاوت ولی نحوه برپایی نظام به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و بیشترین مطالبات جامعه شناسان ما ر عرصه سیاست و کمترین آن در حوزه فرهنگ است.
در ادامه نبوی گفت: پس از انقلاب بازنمایی در حوزه سینما صورت گرفت و سینمای ایران در درون و برون مرزها توانست تأثیرگذار واقع شود و حق این بود جامعه شناسان و روانشناسان توجه بیشتری به سینمای ایران کنند.
این استاد دانشگاه در تکمیل صحبتهای نبوی گفت: اتفاقی در سینمای ایران افتاده که درجایی موجب فرسایش نیرویش شده و درجایی دیگر باعث تحول نیروی آن شده است. نظام جمهوری اسلامی از سینما طلب میکند که من را به رسمیت بشناس سینما یا تواناییاش را ندارد و یا بیاعتنا به این مسئله است.
ارمکی تبیین کرد: دعوای اساسی که در حوزه جامعه ایران وجود دارد بین سینماگران و مدیران سینمایی کشور این است که چرا این را دستور کار خود قرار ندادی و نمیتوانی این پدیده را توضیح دهی و آنهم در پاسخ میگوید این امر در حوزه کار من نیست و مسئلهام چیز دیگری است.
مؤلف کتاب جامعهشناسی نسلی در ایران ابراز کرد: مسئلهمان هنوزم سالن سینما است و نمی دانیم مخاطب سینما را کجا جای داده و چه کالایی به آن ارائه میکنیم و مشکلات اساسی ساختاری اولیه در سینمای ایران وجود دارد. سینما همچنان خودش را اعلام موجودیت میکند تا بگوید در منازعات قرار گرفته است.
وی در ادامه اظهار کرد: ناگهان انفجاری بهواسطه نیروهای جوان و کارگردانها در سینمای ایران رخ میدهد و باعث میشود که سینما از حالت شبه تلویزیونی خارج شود و این هزینه زیادی برای سینماگران ایرانی است.
آزاد ارمکی در ادامه با بیان اینکه فیلمنامهنویسی یکی از مشکلات بزرگ سینمای ایران است، افزود: فیلمنامهنویسی باید از پژوهش مهم تاریخی بیاید و این پژوهشها بر عهده جامعهشناس است. مشکل اصلی، ساماندهی علم در ایران است و غلط و نابجاست و به همین دلیل اصحاب علم در ایران سردرگم هستند چرا که در نظام باید جایگاه آن معلوم باشد تو برای ما چیزی را توضیح دهد. سینماگر ما باید با جامعهشناس ارتباط داشته باشد تا دانشجوی دکتری برود فیلم تولیدشده را موردمطالعه و پژوهش قرار دهد و مسیر کار عوض میشود و در هر فیلم اسم یک جامعهشناس خواهد بود.
وی ادامه داد: همه عرصههای جامعه ایرانی نوعی بیاعتنایی به وضعیت را پیشه کرده و به همین دلیل اتفاقاتی که در جامعه ایرانی میافتد ناشی از بیمسئولیتی به وضعیتها است و به همین جهت همه کار انجام میدهیم اما محصولی ندارد به همین دلیل باید به منظور اهدافمان رابطه سینما و دانشگاه را بازبینی کنیم. نبوی در ادامه نظر ارمکی را درباره نگرش جامعه شناسانه به سینمای اجتماعی جویا شد.
ارمکی در پاسخ اظهار کرد: سینمای اجتماعی به ۳ ساحت در جامعهشناسی تعبیر شده که یکی سینمای انتقادی است، دیگری سینمایی است که مجموعه آسیبها و معضلات را بازگو میکند و در نهایت سینمای اجتماعی که من تعبیرش را قبول دارم، سینمایی است که نحوه دگردیسی ساحت اجتماعی را با بیان سینمایی توضیح میدهد و این بسیار تفاوت دارد که الزاماً آسیب شناسانه نیست ولی میتواند به آسیبها هم بپردازد، الزاما نقد نیست ولی ساحت انتقادی هم دارد. به نظر من سینمای اجتماعی اگر فهم و دقت تاریخی نداشته باشد چیزی بهجز فغان نیست و اگر درک تاریخی داشته باشد و نحوه جابجایی و تغییر را به مخاطب القا کند، اینجایی است که از سینمای اجتماعی میتوان صحبت به میان آورد.
این استاد در ادامه تبیین کرد: من سینمای اجتماعی را سینمایی میدانم که کنش گر است و این تغییر را با همه سختیهایی که در ساحت خرد وجود دارد، روایت میکند و اگر در آن وجود نداشته باشد صرفاً فقط فعال اجتماعی است.
وی تکمیل کرد: سینما در واقع تصویری از دیروز و امروز و فردا د توأمان را در یک کالا ارائه میدهد و اگر جنین نباشد سینماگر باید همیشه فیلم دومی بسازد که اولی را توضیح د هد و ما همیشه باید منتظر فیلمهایی باشیم که پدیدهای را توضیح بدهیم.
در ادامه نبوی از وی درباره فیلمهای پایان باز سوال کرد و استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در پاسخ ابراز کرد: وقتی سینما مثل یک نوشته یا گزارش تلویزیونی و یا روزنامهای میشود، اول و آخرش مشخص است ولی سینما این نیست و برخی سینماها شبه ژورنالیسم است و سینمای ایران در سایه تلویزیون و ژورنالیسم رشد میکند وقتی از این دو فاصله میگیرد جایی برای اندیشیدن پیدا میکند.
ارمکی در پاسخ این سؤال نبوی که چرا سینمای ایران خود را در سایه تلویزیون و ژورنالیسم میبیند گفت: بر حوزه اجتماعی در ایران عرصههای متفاوتی سلطه دارند که یکی از آنها ژورنالیسم است و فغان از ژورنالیسم به سینما در خیلی از جاها منتقل میشود.
تقی آزاد ملکی ادامه داد: ژورنالیسم نمیتواند کاشف اتفاقها باشد و اگر این کار را می کند، سلطه است و روایتش را غالب میکند؛ بر همین اساس تماشاگر ما از سینما طلب تأمل نمیکند و اصرار دارد که همه سینمای فراغت بشود درصورتی که اینچنین نیست و همه سینما نباید فراغت باشد، باید سینمای تلخ اجتماعی داشته باشیم و اینکه این برچسب را میزنیم که سینمای سیاه سینمای اجتماعی است این حرف غلطی است، وقتی خوب و دقیق و همهجانبه گفته شود. سینما به عنوان نهادی که میخواهد مقتضیات خود را داشته باشد، رابطهاش را بیش از اینکه با سیاست و ژورنالیسم تنظیم کند، دنبال علم و اقتصاد میرود، سینما بهسختی با اقتصاد تن میدهد؛ و نزاعها اینجاست و هزینه زیادی از سینمای ایران و سینمای اجتماعی ایران گرفته و خیلی کپی کاری میشود.
مؤلف کتاب تغییرات اجتماعی در ایران در پاسخ به سوال نبوی درباره ارتباط سینما حوزه جامعهشناسی و همنشینی با سینما گفت: گرفتاری وجود دارد که موردی غلط را بهعنوان سرگرمی خود برگزیدهایم و از نگاه ما این است که انگار کار میکنیم و در دانشگاه باید تقسیمکار جدیدی کنیم و در آنجا میتوانیم بگوییم آیا در دانشگاه کسی وجود دارد که دغدغه کار سینما داشته باشد و همه دست بلند میکنند چراکه موضوع تا حد محدودی بیان میشود.
آزاد ارمکی در تکمیل صحبتهای نبوی مبنی بر اینکه نگرش محافل دانشگاهی ما در محافل اجتماعی از جمله سینما ژورنالیستی است، درنتیجه همافزایی وجود ندارد و نمیتوانند از هم استفاده کنند، گفت: ژورنالیست در ایران نقش مشتری از سینماگر و نقش استاد دانشگاه در بازی و فضاسازی در امر اجتماعی دارد و چیزی به اسم کنش عقلانی و حرفهای، عمل معطوف به هدف وظیفه تعطیلشده اینجا چرا که همه سرگرم اتفاقهای عمومی شدهایم. نبوی بابیان اینکه فیلمهای موفق دنیا اقتباسی هستند یا فیلمنامه قرص و محکمی دارند، نظر ارمکی را در رابطه نگرش جامعهشناس ایرانی به فیلمهای موفق جویا شد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در پاسخ نبوی گفت: کالا تولید کردند، مقاله نوشتند، داوری کردند و سینمای نسل جدید سینماگران ایران دستمایه اصلی جامعه شناسان ایرانی بوده است. ما باید بگوییم چرا این کارها به اقدام جمعی به گذر کردن از این مرحله دوم نمیرسد و پاسخ این است که اصلا اجتماع علمی وجود ندارد و دوم اینکه همه درونگرا و فردگرا برای خود هستیم. سینما به ما کمک میکند که ببینیم و بشنویم و به این کارها کم عادت کردهایم و مردم ایرانی این قدرت هارا از دست دادهایم فقط حرف میزنیم.
وی اذعان کرد: وقتی نهاد سیاسی وسط قرار میگیرد قدرت گوش کردن و دیدن را از دست میدهیم وباید جابهجایی صورت بگیرد.
نبوی نیز اشاره کرد: همانگونه که یک جامعهشناس مسئلهای طرح و روی آن کار میکند، سینمای اجتماعی نیز سراغ مسائل اجتماعی میرود. اگر سینمای اجتماعی قدرتمند باشد و نگاه بازی داشته باشد، میتواند کمک کند تا تودههای اجتماعی مردم انباشته و متراکم نشود و بعد ایجاد مشکل نکند؛ به همین نسبت جامعهشناسی نیز میتواند همین کار را کند.
مؤلف کتاب علم و مدرنیته ایرانی در ادامه حرفهای نبوی، تصریح کرد: سینما قابلیتی دارد که میتواند مسائل را چندبعدی کند و درعینحال مسیرهای متفاوتی را طی میکند. وقتی ما روی موضوعی تمرکز میکنیم، انباشت انرژی میکنیم و جامعه را به هیجان اجتماعی دعوت میکنیم ولی وقتی رابطه بین آنها را توضیح دهیم، جامعه به این نتیجه میرسد که باید از هزینه کردن روی یک مطلب دست بردارد.
وی اضافه کرد: زمانی وقتی سینمای اجتماعی ایران، خواست تا درباره روشنفکری و علم صحبت کند، ناگهان فضای مسخره کردن روشنفکری و طبقه متوسط ایجاد شد و به نظر من این خطایی است که در سینمای اجتماعی ما اتفاق افتاد. وقتی شما به ارتقاء بخشی این کمک میکنید و به امکان کنش و سامان کمک کنید، در آن زمان میشود به موضوعات مختلف پرداخت.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: نخواستیم ببینیم که این پدیده را چه کسی درست میکند و اقتصاد پشتش چیست؟ اگر این کارها را بکنیم شاید بتوانیم از این طریق موضوعات جدیدی را برای پرداختن به آن به سینماگران ایران معرفی کنیم. من بهعنوان جامعهشناس میگویم که جامعهشناسی ایران نباید نسبت به مسائل اساسی جامعه و حساسیتهای آن، بیاعتنایی کند و بعد سراغ بحثهای عمومی برود.
در ادامه محمد صالح اعلا نظر خود را درباره این بحث گفت: من با نظر آقای دکتر بسیار مخالف هستم؛ زیرا نمیدانم که چرا برای ژورنالیسم شانی قائل نیستند. میخواهم بگویم تلویزیون و ژورنالیسم، رسانههای پیش پا افتادهای نیستند و کاربرد آنها با یکدیگر متفاوت است و سینما مدیومی کانسپت است و مفهوم آنها با یکدیگر تفاوت دارد و من را قانع کنند آنها که در تلویزیون یا روزنامه کار می کنند، در حد سینما نیستند.
مؤلف کتاب جامع شناسی فرهنگ در پاسخ صالح اعلا گفت: وقتی کل حیات سیاسی ایران و نظام اجتماعی ایران در حوزه ژورنالیسم درگیر میشوند، قطعاً نهادهای اجتماعی بیکار کرد میشوند و تنها کاری که میکنند این است که همان راه را پیش ببرند. بحثم از جامعهای تخصصی است که باشد هر نهادی کنش مربوط به خود را انجام دهد. مشکل ما این است که نهادها کنار هم قرار نگرفتهاند که پیوندها معلوم شود.
مجله شبانگاهی «چشم شب روشن» به تهیهکنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما پخش میشود.
*تسنیم
ارسال نظر