به گزارش سینماپرس، معضل تعدد کلاسهای آموزش بازیگری و به تبع آن، نقشفروشیهایی که در سینما انجام میشود، در هر برههای، آزاردهنده بوده است. اهمیت این موضوع در زمان فعلی، کمی بیشتر از دورههای گذشته است. اتفاقی که در دهه ۷۰ رونق گرفت و در دهه ۸۰ به اوج رسید اما طی چند سال گذشته، با توجه به رشد افسارگسیخته این کلاسها و البته اقتصاد کمرونق سینما، پیشنهاد برای تزریق پول به یک پروژه سینمایی از طریق نابازیگران، روند رو به رشدی داشته است. البته این یک عرف معمول در تمام جهان است: کسانی که احساس میکنند، علاقه به بازیگر شدن دارند، در گام نخست، به کلاسهای بازیگری مراجعه میکنند چون این مسیر، ابتداییترین و پیشپا افتادهترین راهحل برای ورود به دنیای پرزرق و برق بازیگری است و در مراحل بعدی است که هنرجو به سبب آشنایی با مدرسان سینمایی و البته تبلیغات فراوان مکتوب و مجازی که نیاز به بازیگر دارند، در پروسه اجرایی قرار میگیرند.
بازیگرانی که با پول انتخاب میشوند:
این اتفاق، در دهههای اخیر، بر پارامترهای متعددی هم چون استایل فوتوژنیک، استعداد و خلاقیت در بازی و نحوه تعامل با نقش استوار بوده و به همین دلیل، نقش پول و پارتی، هیچگاه مانند زمان کنونی، چنین پررنگ نمینمود. در سالهای اخیر، سینما، متعددا چهرههای جدید بسیاری را به خود دیده که در چند اثر ظاهر شده و دیگر خبری از آنها نیست؛ برخی کارشناسان این پدیده را ناشی از عدمستارهپذیری سینما در برهه کنونی فرض کردهاند اما کسی از پشت پرده حضور این حجم بازیگر جدید در سینما خبر ندارد و همان نقل قول معروف به ذهن متبادر میشود که کسی که با پول به سینما وارد میشود، بعد از دو، سه فیلم، به کلی از سینما حذف میشود.
داریوش بابائیان از تهیهکنندگان و پخشکنندگان سینما طی دهههای اخیر، با قبول این واقعیت، به میگوید: «من بهعنوان تهیهکننده، در دهههای ۶۰ و ۷۰ و حتی اوایل ۸۰، اکثرا با جوانها چه در حوزه کارگردانی و چه در حوزه بازیگری کار کردهام. کار کردن در این حوزه، بسیار لذتبخش است مخصوصا با جوانهایی که آرزوهایی دارند اما در فیلمهایی مثل شور عشق، دختران انتظار، مزاحم، بازنده، اتانازی و… بازیگران جدیدی مانند رادان، افشار، نوابصفوی، دیرباز و… را به سینما وارد کردیم؛ یعنی ما برای این فیلمها، بازیگر آوردیم و آنها انتخاب و بازیگر شدند. هیچکس هم از اینها برای پول، انتظاری نداشت و تنها توانمندی خود آنها سبب بالا کشیده شدن شد. » البته باید پذیرفت که به دلیل کم بودن ابزارهای اطلاعرسانی و همچنین عدمدسترسی آزادانه مشتاقان بازیگری به تهیهکنندگان و کارگردانان، این اتفاق در دهههای اخیر به تناوب، کمتر از روزگار کنونی رخ داده است به همین دلیل به سراغ یکی از تهیه کنندگانی رفتیم که این سالها فعالیتهای بسیاری در سینما داشته است.
منصور لشگریقوچانی با تایید این اتفاق ناهنجار در سینما، میگوید: «به خود من هم پیشنهاد شده. یعنی کسی آمده و گفته که پولی پرداخت کند و در فیلم بازی کند یا با یکی از عوامل هماهنگ کرده بود که با پرداخت پول، در فیلم بازی کند که من بهشدت با آنها مقابله کردم. وقتی پیشنهاد داده میشود پس قطعا کسانی هم هستند که آن را قبول کنند پس این ناهنجاری، در سینمای امروز، وجود دارد که کار غلطی است چون بازیگری تخصص است و علاوهبر تخصص، نیاز به خلاقیت و استعداد ذاتی هم دارد. یعنی یک بازیگر، هم باید تخصص داشته باشد و هم خلاقیت و این دو، خریدنی نیست. حالا هنرجویی به کلاس میرود و تخصص میگیرد و برای بالاتر بردن تخصصش، تئاتر بازی میکند اما خلاقیت، خریدنی نیست بنابراین کسانی که میخواهند از این طریق وارد سینما شوند، درنهایت با دو، سه فیلم حذف خواهند شد و بازیگران ماندگاری نمیشوند. البته دیدهایم افراد معدودی هم شدند و هنوز هم هستند. »
وقتی مسیر مقابله با فساد، از شرف میگذرد :
همواره در طول تاریخ دو، سه دههای بروز این اتفاق، موجی از تایید و تکذیبها وجود داشته است. هیچگاه سند قطعی در رابطه با این ناهنجاری منتشر نشد و همواره، کلیگوییها در این مسیر که نقشفروشی وجود دارد یا ندارد، بر سینمای ایران سایه انداخته است. همواره هم مطالبه نارضایان این جریان، تنها از طرف کسانی بوده که برای ورود بازیگران به سینما، از آنها پول دریافت میکنند. هیچگاه نهاد یا دستگاهی، مورد خطاب سینماگان واقع نشده و این نشان میدهد احتمالا این پدیده نامآشنا برخلاف دیگر سندرومهای ناهنجار سینمایی نظیر قاچاق فیلم و مقوله کپیرایت، در شمول وظایف نهادهای سینمایی قرار ندارد.
بابائیان، راه مقابله با این جریان را به نظام صنفی سینمایی ارجاع میدهد و میگوید: «در دهه اخیر، به دلیل اینکه اتحادیه تهیهکنندگان متلاشی و به چهار دسته تقسیم شد یکسری آدم با عنوان تهیهکننده، با رانت فیلم میسازند و اصلا با رانت تهیهکننده شدند. آنان با پولهای دولتی و حمایتی فیلم میسازند و بحث آقازادگی هم در این بین مطرح است. اینها میآیند فیلم میسازند که مسلما اینها پول هم میگیرند و افراد را بازیگر میکنند. البته این اتفاق، بیشتر در میان کارگردانان اول دیده میشود. سازمان سینمایی هم جلوی آنها را نمیگیرد که هیچ، حتی پروانه هم به آنها میدهد اما این مدل بازیگران در نهایت با یکی، دو فیلم از سینما خارج میشوند و اینطور نیست که آنها آرتیست بیرون بیایند. اگر یک اتحادیه واحد وجود داشته باشد و بچههای تهیهکننده، واقعا حرف گوش دهند و دور هم جمع شوند و هر فیلمی که میخواهد تولید شود، در یک کمیته در اتحادیه تهیهکنندگان تحتنظارت قرار بگیرد که مثلا فلان بازیگر جدیدی که نقش اصلی یا مکمل دارد، از چه منبعی وارد تیم تولید شده، میتوان تا حدود زیادی از بروز این اتفاق جلوگیری کرد. » راهکاری که روی کاغذ، منطقی جلوه میدهد اما به دلیل نبود اتحادیهای واحد و وجود سازوکار و نیروی انسانی که باید برای این کار در نظر گرفته شود، این فرآیند، تقریبا محال به نظر میرسد؛ گرچه در صورت تحقق فرضی این جریان، میتوان روی خروجی مثبت آن، صحه گذاشت. اما برخلاف بابائیان، لشگریقوچانی، چندان مثبت به آینده و راهکارهای مقابله با آن نگاه نمیکند و کار را از صنوف سینمایی به مدیریتهای کلان ارجاع میدهد و میگوید: «وقتی فساد در اکثر بخشهای مملکت و حتی در مدیران میانی ما زیاد شده، مبارزه با این چیزها عملا غیرممکن است و بهتر است مبارزه نشود. وزارت ارشاد آنقدر اولویت کاری دارد که انجام نمیدهد که نباید توقع ارائه راهکار در این بخش داشته باشیم. اگر هم بخواهد مبارزه کند، خطرناکتر میشود. معتقدم این مشکل به مرور زمان برطرف میشود. ما اولویتهای مهمتری در مقوله فرهنگ و سینما داریم که ارشاد باید ابتدا به آن بپردازد؛ مخصوصا جشنواره فجر و مقوله اکران. در شرایط کنونی که جشنواره فجر ما جایگاهش آنقدر پایین آمده که کارگردانان، به راحتی فیلمشان را به جشنواره نمیدهند، باید انتظار داشت اولویت ارشاد، سر وسامان دادن به جشنواره باشد یا نقشفروشی؟ طبیعتا مشخص است جشنواره. »
همانگونه که در ابتدای این گزارش یادآوری کردیم، مقوله تعدد کلاسهای بازیگری و نقشفروشیهایی که صورت میگیرد، همواره در سینما وجود داشته است. هیچگاه اخبار دقیقی از یک پروژه متخلف در این زمینه، با سند و مدرک منتشر نمیشود؛ بنابراین این مقوله همواره گرفتار کلیگوییهای بوده که این شکل طرح مساله نیز نمیتواند کمکی به حل این ناهنجاری کند. در شرایطی که سینماگران از ورود صنوف رده بالای سینما و البته مدیریتهای کلان سینمایی به این مساله ناامید هستند، اینطور به نظر میرسد که اگر تخلفات این حوزه، به صورت موردی، توسط افراد آگاه نام برده شده و رسانهای شود، آن وقت میتوان تا حدودی، ترمز این جریان را کشید و این حاشیه امن کاذب را برای نقش فروشان و نقش خریداران، از بین برد.
* مجتبی اردشیری
ارسال نظر