چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۳

نگاهی به فیلم «مغز های کوچک زنگ زده»

نماد گرایی که باعث نابودی اثر می شود/ چوپان اصلی و هدف حقیقی کارگردان کیست؟!

مغز های کوچک زنگ زده

سینماپرس: مهدی خرامان/ «مغز های کوچک زنگ زده» جزفیلم هایی است که از بُعد کارگردانی، فیلمبرداری، بازیگری والبته طراحی صحنه وگریم اثری قابل تامل است، اما هومن سیدی باید بداند گاهی نماد گرایی باعث نابودی اثرش می شود  واین خطر بزرگی برای کارگردان با استعداد ایرانی است.

تماشاگر وارد سینما می شود تا سرگرم و یک حس جدیدی را تجربه کند، «گاسپر نوئه» در یکی از مصاحب های خود درباره چرایی ساخت فیلم «به خلا وارد شو» می گوید: «خیلی از معتادان به من می‌گفتند؛ «هی پسر، دقیقاً چیزی رو که ما می‌بینیم به ما دوباره تو سینما نشون دادی» و خیلی‌های دیگر هم گفتند «ما هیچ‌وقت از مخدر استفاده نکردیم، حالاکه دیدیم بعد از مصرف چیا می‌بینیم، هرگز با زندگی‌مون این کار رو نمی‌کنیم.»»، «هومن سیدی» در فیلم «مغز های کوچک زنگ زده» درک دنیای خلافکار ها را به مخاطب نشان می دهد، مخاطب را سرگرم، هراسان وگاهی عصبی می کند، تا کمی تماشاگر با اخلاق، روابط و نوع نگاه آنها آشنا شود در حالی که ذهن بیش از آن که مایل به کشمکش با احساسات و عقایدش باشد، گرایش به گریز از آن دارد، زیرا کارگردان دنیای تاریکی ارائه می دهد.

دوربین در «سینما ایران» کمتر وارد دنیای خلافکار ها میشود و یا از شخصیت و زندگی آن ها  سریع گذر می کند، اما «هومن سیدی» بی پروا مخاطب را در دل یک خانواده قاچاقچی مواد می برد که برای خود دارودسته ای راه انداخته است

«نوید محمد زاده» والبته «هومن سیدی» به خوبی کاراکتر شخصیتی «شاهین» را به وجود می آورند، پرسوناژی که نوع بیان، صدا و حالت دست ها، تماما یادآور اِلمان های یک گوسفند است، البته «فرهاد اصلانی» هم به خوبی از پس نقشه یک رئیس بر آمده است، کاراکتر هایی که در کنار هم به خوبی داستان اثر را جلو می برند تا نگذارند نبض فیلم فروکش کند.

«مغز های کوچک زنگ زده» درباره فرصت مجدد به آدم ها است وشاید بتوان نماد آن را زنده شدن مجدد «شهره» نشان داد، زمانی که مرگ به تصویر کشیده می شود، در همان لحظه دنیای اثر تغییر می کند و در پرده نهایی کاراکتر ها دنیایی بدون چوپان را تجربه می کنند، مفهومی خلاف مونولوگ ابتدایی و انتهایی فیلم که یک پاردوکس خود اگاه است، کارگردان در تصویر نشان می دهد که گاهی حوادث و زندگی سخت برای داشتن چوپان های احمق است.

البته اثر سیدی را می توان در لایه های دیگری هم بررسی کرد، لایه هایی که باعث بسط و مقایسه فضای فیلم  با یک جامعه می شود، مسئله ای که اوج آن در نمای پایانی اثر، زمانی که بولدوزر های حکومت، خانه های آنها را خراب می کند و «شاهین» با مردم، که اکنون جزئی از این کل شده، در حال ترک  کاشانه است  تا مونولوگ «شاهین» و میزانسن، چهره  از چوپان اصلی و هدف حقیقی کارگردان پرده بردارد، زیرا مقصد نهایی کارگردان مطیع بودن همه دربرابر حاکم بزرگ است.

در هر حال اگر به نقدِ لایه ظاهری فیلم بسنده کنیم، «مغز های کوچک زنگ زده» فیلم گزنده و سیاهی است، زیرا دنیای شخصیت ها کثیف و بیرحم است واگر امید در پرده نهایی کمی از این بیشتر نمایان می شد، مطمئنا تاثیر فیلم وحرف کارگردان از بین می رفت.

مغز های کوچک زنگ زده جزفیلم هایی است که از بُعد کارگردانی، فیلمبرداری، بازیگری والبته طراحی صحنه وگریم اثری قابل تامل است، اما هومن سیدی باید بداند گاهی نماد گرایی باعث نابودی اثرش می شود  واین خطر بزرگی برای کارگردان با استعداد ایرانی است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.