«جاده قدیم» ملودرامی منطبق با کلیشه های سریال های دست چندم تلویزیونی است و با از این شاخه به آن شاخه پریدن مکرر فیلمساز این گونه به نظر می آید که می خواهد به اصطلاح کمی آب به فیلمنامه اش ببندد و آن را از نظر زمانی طولانی کند، حکمت هرچند سوژه ملتهبی را برای ساخت جدیدترین اثر سینمایی اش انتخاب کرده اما به دلیل لکنت های فراوان فیلمنامه نه می تواند حرف های خود را به درستی بیان کند، نه به وجدان جامعه کنایه بزند و نه حتی اثری سرگرم کننده برای مخاطب عام بسازد.
داستان فیلم «جاده قدیم» از شلوغی شب چهارشنبه سوری در خیابان های شهر تهران آغاز می شود؛ از این شلوغی فیلمساز وارد فضای خانه بهرام و مینو با بازی آتیلا پسیانی و مهتاب کرامتی شده و با افراد این خانواده آشنا می شود. بهرام و مینو ۲ فرزند به نام های خسرو و شیدا با بازی محمدرضا غفاری و ترلان پروانه دارند که هر دوی آن ها به ساختار سنتی جامعه پایبند نیستند و سنت ها را به شدت درهم شکسته اند، خسرو قبل از ازدواج رسمی و در دوران عقد، همسرش باردار شده و شیدا نشانگر دختران سرکش جوان، بی اصول و با ادبیاتی سخیف است. اما از سوی دیگر پدربزرگ خانواده که صلابت بسیاری دارد فردی به شدت سنت گرا است که اعمال و رفتار برخی از اعضای خانواده را برنمی تابد و مرتباً با دخالت های مستقیم و غیرمستقیم خود می خواهد شیوه زندگی آن ها را عوض کند!
اوج داستان «جاده قدیم» در جایی شکل می گیرد که مینو که کارمند یک بانک خصوصی است و با یکی از مشتریانش برای دادن وام کلان بدون ضامن مشکل پیدا کرده، شب عید هنگام بازگشت از محیط کارش زمانی که سوار تاکسی می شود مورد تعرض و تجاوز راننده قرار گرفته و در جاده قدیم رها می شود و زن و مردی روستایی و رهگذر وی را در وضعیتی نامناسب پیدا کرده و به پاسگاه پلیس تحویل می دهند. در ادامه داستان و بعد از اتفاقاتی که رخ میدهد، مینو دچار افسردگی شدید میشود و داستان در اینجا شکل میگیرد. او برای آرامش دست به دامان سیگار میبرد و با همه افراد اطراف خود سر دعوا دارد.
پر واضح است که ایده اصلی فیلم یعنی «تجاوز» به شدت حکمت را درگیر جذابیتش کرده و به همین علت وی فیلم خود را رها کرده تا به هر سمتی که دوست دارد برود! در واقع حکمت در فیلم جدیدش نه توانسته داستان خود را به درستی روایت کند و نه توان درستی برای بیان مضامین فیلمش داشته و همه این ها آشفته بازار و ملغمه ای ایجاد کرده که به شدت حوصله مخاطب را سر می برد. گویا حکمت بعد از ۱۱ سال دوری از عرصه فیلمسازی تمامی ایده ها و حرف ها و شعارها و درددل هایش را در «جاده قدیم» پیاده کرده و نمی داند که می خواهد در رابطه با کدامیک از مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... صحبت کند و به همین علت گاهی ناخنکی به مسأله اختلاس و فساد بانکی می زند و لحظه ای بعد در رابطه با مشکلات تربیتی نسل امروز صحبت می کند و زمانی به مسأله تجاوز و تبعیض جنسیتی می رسد و دقیقه ای بعد وارد مشکلات ریشه ای خانوادگی می شود و حتی به گذشته سیاسی سایر افراد خانواده نیز ناخنک می زند.
«جاده قدیم» درونمایه ای شبیه به «فروشنده» اصغر فرهادی دارد اما همه چیز در این فیلم در سطح باقی می ماند و رفتار شخصیت ها به صورت غیرمترقبه ای عوض می شود؛ به عنوان مثال معلوم نیست مینو که بعد از مسأله تجاوز درگیر بیماری شدید روانی شده و کارش به جایی رسیده که حتی صحبت از بستری کردن وی در یک آسایشگاه روانی نیز به میان می آید چطور یک باره تصمیم می گیرد بر جنونی که ناخودآگاه به آن دچار شده است همچون یک قهرمان فائق آید و گره از تمامی مشکلات باز کند؟
جدیدترین اثر سینمایی حکمت حتی ژانر مشخصی ندارد! در ابتدای فیلم چنین تصور می شود که با اثری خانوادگی روبرو هستیم در ادامه با اتفاقاتی که رخ می دهد فیلم به سمت ژانر پلیسی-معمایی گرایش پیدا می کند اما معما به سرعت حل شده و با نزدیک شدن به شخصیت مینو این تصور که فیلم اثری سایکودرام است قوت می گیرد اما فیلمساز به هیچ یک از قابلیت های ژانرهای مذکور توجهی نکرده و به جای پرداخت دراماتیک به سمت شعاردهی پیش رفته است.
در نهایت اینکه اثر جدید منیژه حکمت انتظارات مخاطب در هیج یک از سطوح فرهنگی و اجتماعی را برآورده نمی کند و این فیلم حتی در حد و قواره آثار متوسط اجتماعی هم جای نمی گیرد.
ارسال نظر