به گزارش سینماپرس، انیمیشن فیلشاه با گرافیکی غافلگیر کننده به مخاطب میگوید که این تیم در حدود ۲سال، نه چند پله بلکه چند طبقه بالا رفته اما فقط از حیث تکنیکی! همانطور که از سخنان آقای محمدیان در زمان «شاهزاده روم» برداشت میشود، این تیم در داستان و روایت از پشتوانهای قوی بهرهمند نیست. در فرم هم فیلشاه همچون شاهزاده روم بهشدت از ضعف کارگردانی سینمایی رنج میبرد و حتی تدوین نتوانسته این ضعف را بپوشاند. فیلشاه پر از ارجاع به انیمیشنهای پیکسار و دیزنی است؛ از ترس فیلها از موش در «دامبو» گرفته تا درخت هلوی «پاندای کونگفوکار»، شروع «مربیاژدها»ای و «شیرشاه»ی، جزیرهی وایکینگها در مربی اژدها، مسابقهی انتخاب جانشین «ماداگاسکار» و غیره. این نشانگر ضعف در قصهپردازی و شخصیتپردازی بومی است و تقریبا تا اواسط فیلم بهجای یک اثر بومی درحال تماشای یک انیمیشن هالیوودی با دوبلهی «پارسی! » هستیم.
یکی از ضعفهای فیلشاه این است که «سوژهی روایت»، بیمنطق بین شاد فیل، مریم، اسفل و پادشاه چندبار تغییر میکند. اینکار باعث میشود مخاطب نتواند با یک شخصیت یا موقعیت یا حادثه همذاتپنداری کند. در این راستا اثر از ایجاد موقعیتهای دراماتیک برای تماشاگر عاجز است. شخصیت و کارکرد «برنابئا» و انجیلش بهشدت در داستان ضعیف است و اصلا میتوانست وجود نداشته باشد!
ادای دین به «محمد (ص) » مجیدی بسیار ضعیف اجرا میشود. مخاطب کودک با دیدن فیلشاه و محمد (ص) دچار خطا در شناخت خود نسبت به ماجرای حملهی ابرهه میشود! مجیدی ابتدا طواف «طیرا ابابیل» را با موسیقی مسحورکننده رحمان نشان میدهد و سپس صحنهی نبرد را و ما را با محتوا و حسی ناب و عرفانی روبرو میکند درحالی که در فیلشاه موضوع حمله و طواف کاملا از دست رفته و سازنده همچون بخشهای دیگر فیلم سرسری از آن عبور میکند. گرچه باید از موسیقی بسیار خوب ستار اورکی تقدیر کرد. بیتعارف ستار اورکی برای آهنگسازی فیلشاه و ماهورا بخت اصلی سیمرغ بهترین موسیقی است.
عدم شناخت دیرینگونهها، نمادها و نشانهها موجب شده تا سازنده در همان زمین بازی راویان هالیوودی بیفتد. جزیرهای که در مربی اژدها میبینیم صرفا یک جزیرهی بیهویت نیست که از آن استفاده کرد! یا نمیتوان جای توتم درخت هلو، عاج فیل گذاشت و «پافیل» بگوید: پدر خدابیارزم! در هالیوود همواره مدل روایی مبتنیبر دیرینگونهی «سفر قهرمان» استفاده میشود که هادی محمدیان این مدل را میپسندد. غافل از اینکه سفر قهرمان، همان دیرینگونهی «سفر موسی و سفر یونس» است. اثر هنری پیشرو در حوزهی سینمای دینی، دیرینگونههای روایی دیگر پیامبران و حتی ائمه را استفاده کرده و مبتنی با آن ذائقهسازی میکند. خداروشکر که محمدیان نتوانست ماجرای مادر امام زمان (عج) را بوسیلهی دیرینگونهی موسی (ع) روایت کند!
*علی پرویزی
ارسال نظر