به گزارش سینماپرس، سینما یعنی "فضا"، فضاسازی فیلم اگر درست باشد می توانی خلا نبود داستان را با آن پوشش بدهی، می توانی کاراکترهای نه چندان درستت را با آن رستگار کنی و حتی دوربین فیلمت که میزانسنی تقلیدی از دوربین های گیم دارد، توجیح کنی. مشخص است تنگه ابوقریب بهرام توکلی طراحی تولید(production designer، در اروپا کارگردان هنری را معادل طراح تولید می دانند) خوبی دارد. دوربین جایی بیرون از گود جنگ نمی ایستد و در خدمت بازیگران و فضای فیلم است. دوربین همراه کاراکترها می دود، می نشیند، استراحت می کند و حتی زخمی می شود. دوربینی که کم “خودآگاه” است و در بیشتر موارد آنچنان در داستان مستحیل شده است که لحظات ناب و شخصی ای را به واسطه “ناخودآگاهش” به نمایش می گذارد.
تنگه ابوقریب ساخته فیلمسازی اگزیستانس است که لاجرم نمی تواند ضدجنگ باشد. برای انسان اگزیستانس وجود و دفاع از وجود اهمیت ویژه ای دارد و هر آن چیز که در خطرش اندازد با آن به مقابله بر می خیزد. سربازان بهرام توکلی معنا را در دفاع کردن(نه جنگیدن) جست و جو می کنند و فیلم به دور از پوچ گرایی، هستی گرایی در کارزار را مواجهه با ابژه از پیش از دست رفته ( Realism based on a loss of reality)، می داند. ابژه گمشده ای که حالا با نزدیک شدن به آن به دنبال سوژه گمشده جهان بینی فیلم هستیم. و سوژه گمشده فیلم بهرام توکلی، ” مقاومت” است.
تنگه ابوقریب برای مخاطبین دهه هفتادی و هشتادی اش پیامی متناسب با سلیقه و باور آن ها دارد. حال اگر این پیام بیشتر شبیه جبهه نورماندی است و حال و هوای کانال های “راه های افتخار” کوبریک را تداعی می کند، مقصر کارگردان نیست.
«توکلی»، کارگردان هوشمندی است. سکانس طولانی ابتدای فیلم و مکثش روی صندلی های خالی، پلان های انتهایی که همه چیز اسلوموشن می شود، حتی موسیقی ذهنی و دقیق “حامد ثابت” روی تصاویر، و خلق مواجهه اصلی فیلم، “مقاومت”. نشان از کارگردانی دارد که ابزارش را خوب می شناسد.
*سجاد مهرگان
ارسال نظر