این منتقد در گفتگو با خبرنگار سینماپرس افزود: علیرضا داوودنژاد سینماگری متفاوت ساز است و پس از سال ها کار در سینما همچنان از زوایای مختلف و با روایات گوناگون به سینما می پردازد. این فیلمساز که چندان بدون حاشیه نیست و هنوز هم فیلم خوب «نیاز» در کارنامه سینمایی اش می درخشد بعد از تجربه تولید چند فیلم متفاوت سینمایی خانوادگی در فیلم «فراری» به عنوان یک کارگردان آثار اجتماعی-انتقادی ظاهر شده است.
وی ادامه داد: گذر از دنیای تخیل و توهم و رسیدن دوباره به واقعیت های زندگی موضوعاتی هستند که در فیلم اکران شده داوودنژاد در قالب یک دختر جوان فراری متوهم به نام «گلنار» و یک راننده واقع بین که پیشینه جبهه و جنگ دارد در بستر تلخی ها و شیرینی های اجتماعی به تصویر درآمده است. تماشاگر «فراری» در ساخته داوودنژاد از یک سو شاهد کسانی که ماشین فراری دارند و از سوی دیگر ناظر فراری بودن یک دختر معمولی خیالاتی است و این همه در شکافی به بزرگی فاصله طبقاتی در جامعه در فیلم «فراری» به نمایش درمی آید.
آذین خاطرنشان کرد: گلنار که برای رسیدن به ماشین فراری و فراری نشین ها دنیا و زندگی خود را ترک کرده به کمک نادر همان راننده عینک توهم را از چشم هایش برمی گیرد و به واقعیت می رسد. با آنکه «فراری» فیلمی به رنگ و طعم سینما است و بازی های نسبتاً قابل توجهی، مضمون تماشاگرپسند و موضوعات سرگرم کننده آن تماشاگر را در کل راضی می کند ولی فاقد شخصیت پردازی درست و مناسب و باورپذیر است و نادر و گلنار آدم هایی تخت و بدون تغییر درونی و تحول شخصیتی اند.
این منتقد سینما با بیان اینکه گرچه دختر فراری فیلم در انتها خود را میابد اما این تغییر بیش از آنکه حاصل تحول درونی و رشد و تکامل فکری و فرهنگی او باشد نتیجه کردار بیرونی او و دیگران است اظهار داشت: به علاوه داستان «فراری» اوج و فرود ندارد و تخت و یکنواخت آغاز شده و ادامه پیدا می کند و از این منظر مخاطب را ارضا نمی کند در واقع نگاه داوودنژاد به واقعیت های اجتماعی، آدم ها و خواسته ها و نیازها و تفکرات قهرمانان ناقص اش کمتر تحلیلی و عمیق و واقعی بوده و بیشتر سطحی، رو و شعاری است. با این حال «فراری» مخاطب خاص خود را دارد و در میان فیلم های سازنده اش جایگاهی به نسبت مطلوب را به خود اختصاص می دهد.
ارسال نظر