سریال ها و فیلمهای تاریخی با استفاده از هنر «چهره پردازی» بازیگران را به شخصیت های تاریخینزدیک می کنند تا نقش ها برای مخاطبان قابل باور باشد اما گاه اغراق فراوان درچهره پردازی باعث می شود حتی خود بازیگران نیز به سختی بتوانند خود را در نقشی کهمقابل دوربین ایفاء کرده اند بشناسند! این موضوعی است که گروه تلویزیون «خبرگزاری سینمای ایران» به بررسی آن پرداخته و درباره آن با گروهی از دست اندرکاران چهرهپردازی به گفت و گو پرداخته است. «مسعود ولدبیگی» طراح چهره پردازی سریال تلویزیونی مختارنامه در گفت و گو با خبرنگار ما با بیان این مطلب که « شاهکار چهرهپرداز، تبدیل بازیگری سرشناس به فردی گمنام است» گفت: «این امر ناشی از مهارت کار یک چهرهپرداز است».
وی درباره شیوههاییکه در گریم میتواند شاخصترین افراد رابه شکلی ناشناس دربیاورد، گفت: «این که در حرفه گریم بخواهیم چهرهای را به عنوانیک انسان گمنام معرفی کنیم ممکن است به ایجاد سردرگمی برای مخاطب بینجامد و با حذفاحساس همذات پنداری، او را یک غریبه نشان دهد اما اگر در صورت نیاز چنین اتفاقیبیفتد مخاطبان حتما با گذشت چند قسمت و دیدن حرکات، رفتار و شیوههای بازیبازیگران شاخص او را میشناسند و با سریال ارتباط برقرار می کنند».
وی افزود: «برایمثال شاید مخاطبان شخصیت «بهرام ایرانی» در سریال مختارنامه که ایفای نقش او برعهده حسن پورشیرازی بود، او را در نخستین سکانس های بازی تشخیص نمیدادند اما باگذشت زمان او را شناختند. این امر کمتر پیش میآید و در این مورد نیز بنا بهخواسته کارگردان چهره پورشیرازی اینگونه گریم شد».
ولدبیگی تصریح کرد« اگر این شیوه گریم مخاطب را آزار ندهد، بیتعارف یک شاهکار اتفاق افتاده است کهبازیگر معروفی به نحوی گریم شود که مخاطب او را نشناسد و این ناشی از مهارت کار یکچهره پرداز است. البته در صورتی که گریم طوری باشد که لو نرود و خودش را نشان ندهدیعنی مخاطب به اینکه موی سر بازیگر طبیعی نیست یا بخشی از اندام صورت او حاصل گریماست، پی نبرد».
این چهرهپرداز بااشاره به وضعیت گریم در خارج از کشور اظهار کرد: «کشورهای دیگر در بخش گریمامکانات بسیار بسیار گستردهای در اختیار دارند اما ما در ایران با حداقل امکاناتکار میکنیم و اگر آن امکانات در اختیار ما بود، گریم ما در سطح بالاتری از کیفیتقرار میگرفت».
ولدبیگی دربارهمیزان استناد چهرهپردازی در آثار تاریخی گفت: « آثار و تصاویری از آن دوران دردست نیست که بر طبق آن گریم را انجام دهیم؛ بنابراین بخشی از کار زاده فکر وتخیلاتی است که از آن دوره خاص داریم. الگویی نیز برای ملاک قرار دادن وجود نداردو ما تا حدودی از آثاری چون محمد رسول الله و عمر مختار الگو گرفتهایم».
وی با اشاره بهمنابعی که درباره دورانهای تاریخی مختلف وجود دارد، اظهار کرد: «در میان اسنادیکه میتوان از آنها استفاده کرد خصوصا مربوط به دوره مختار تنها نوشتههایی باقیمانده که با توجه به آنها میتوانیم در راستای نزدیک شدن به حقیقت حرکت کنیم وباعث ایجاد حس باورپذیری در مخاطب شویم. در آثار معاصر نیز گریم خیلی سَبُک انجاممیشود مگر اینکه قرار باشد فرد پیری جوان شود، یا فرد پیری حالت جوان به خودبگیرد».
این چهرهپرداز کهدر سه دوره از جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی را از آن خودکردهاست، ادامه داد: « اگر به این اصول توجه نکنیم تلاشمان غلوآمیز و غیرطبیعیخواهد شد. اگر مخاطب درباره یک شخصیت به باور مورد نظر نرسد و آن را نپذیرد، ممکناست ارتباط او با یک اثر هنری به کل قطع شود و برای مثال از دیدن یک سریال صرف نظرکند».
ولدبیگی وی دربارهمدت زمان انجام یک چهرهپردازی اظهار کرد: «در این کار تلاش می کنیم بازیگر خستهنشود و وضعیت ناراحت کنندهای برایش به وجود نیاید چرا که این امر او را در ارائهبازی قابل قبول دچار مشکل میکند. در مختارنامه نیز سختترین گریمها را حداکثر درمدت زمان 1 ساعت و نیم به انجام میرساندیم و طولانیترین مدت زمان نیز مربوط بهگریم رضا کیانیان بود که با افزودن گونه و ریش، گریم او چیزی حدود دو ساعت زمان میبرد».
طراح چهرهپردازی فیلمهای سینمایی «دوئل»، «ضیافت» و «قرمز» بااشاره به شیوههای نزدیکی به شخصیتی که قرار است گریم او انجام شود، گفت: «باخواندن متن فیلمنامه و شناخت شخصیت سعی میکنم خودم را به شخصیت و خصوصیات اونزدیک کنم و دانستن بیوگرافی او نیز در اجرای گریم تاثیرگذار است، همان طور که باشناخت میمیکهای مختلف و شکلهای گوناگون چهره باید مثبت یا منفی بودن و ویژگیهاینقش را در طراحی گریم آن نشان دهیم».
خبرگزاری سینمایایران در روزهای آینده این بحث را با دیگر دست اندرکاران چهره پردازی پی گیریخواهد کرد.
انتهای پیام/ا
ارسال نظر