دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۲

به مناسبت زادروز بابک بیات؛

حامی: نادیده نگرفتن‌ها منجر به مرگ بابک بیات شد!

بابک بیات و حمید حامی

سینماپرس-گروه هنرمندان: زادروز کسانی مثل بابک بیات بهانه خوبی برای پرداختن به سرمایه‌های از دست رفته هنری این سرزمین است. با حمید حامی، از نزدیکترین شاگردان ایشان به مصاحبه نشسته‌ام تا بیات را در سال‌های آخر زندگی بیشتر بررسی کنم.

زادروز کسانی مثل بابک بیات بهانه خوبی برای پرداختن به سرمایه‌های از دست رفته هنری این سرزمین است. با حمید حامی، از نزدیکترین شاگردان ایشان به مصاحبه نشسته‌ام تا بیات را در سال‌های آخر زندگی بیشتر بررسی کنم. به حمید حامی گفتم به صفحه هنرمندان سینماپرس اعتماد کند چرا که این صفحه را به درددل ها و حرف‌های نگفته هنرمندان ایران زمین اختصاص داده‌ایم.


*آقای حامی، آقای بیات را در این اواخر چطور‌ ‌می‌دیدید؟ چه چیزی ایشان را آزار‌ ‌می‌داد که منزوی شده بود؟

اخلاقیات ایشان در اواخر عمرشان کمی تغییر کرده بود. در روزهای آخر گوشه و گیر و تنها شده بودند. بزرگترین ضربه ای که به ایشان در سال‌های قبل از فوتشان وارد شد تصادف پسرشان بامداد بود. من از نزدیک با ایشان بودم و‌ می‌دیدیم وقتی که بامداد توی کما بود -با توجه به اینکه سال‌ها قبل پسر دیگری را از دست داده بودند- در بیمارستان و خانه چه عذابی‌ ‌می‌کشیدند. با نظر به اینکه تازه از کانادا آمده بودند و بامداد تازه با آلبوم «فقط نگاه‌ ‌می‌کنم» من شروع به کار موسیقی کرده بود. وسط کار تنظیم آلبوم بود که تصادف کرد. و این تجربه تلخ دوم از دست دادن فرزند منجر به ترس بزرگی در بابک بیات شد. در این روزها‌ ‌می‌دیدم که ایشان شکسته شده بود. من همچون چیزی را تجربه نکرده‌ام اما فکر‌ ‌می‌کنم بزرگترین درد، درد از دست دادن فرزند باشد. بابک بیات داشت قطره قطره آب‌ ‌می‌شد و سخت ترین روزهای زندگی اش را‌ ‌می‌گذراند.


*آیا این ضربه بزرگ تاثیری بر مرگ ایشان – که بر اثر نارسایی کبد بود- نداشت؟

مشکل نارسایی کبد از چند سال پیش با ایشان بود. به خاطر مصرف زیاد یک سری دارو در دوره زمانی کوتاه –که از گفتن دلیلش معذوریت دارم- ایشان دچار این نارسایی شده بودند. کبد خبر نمی‌کند و یکهو دچار اختلال و نارسایی‌ ‌می‌شود. من وقتی با ایشان آشنا شدم داروهایی برای مشکل کبدشان را مصرف‌ ‌می‌کردند.


*چه چیزی در بیات بود که به رابطه شاگردانش با او شکل فرزندخواندگی‌ ‌می‌داد؟

فقط مانی رهنما دارای رابطه این شکلی بود. بقیه بچه‌ها -چون من و آقای مسیحا- به خاطر سن آقای بیات و جوانی ما، حس برادر بزرگتری و پدری داشتیم. این حس خصوصا برای من که پدر از دست داده بودم تقویت شده تر از بقیه بود.
آدمی بود که‌ ‌می‌توانستی با او درد دل کنی. به او زنگ بزنی و گریه کنی. احساس‌ ‌می‌کردی پدر یا برادر بزرگتری هست که به وجودش احساس ایمنی و اعتماد داری.




*تاثیر اخلاق بابک بیات در کارهای گروه شما چگونه بود؟

مانی رهنما در بین ما با ایشان همکاری طولانی تر و بیشتر و عمیق تری داشت. با این حال تعداد کسانی که با ایشان کار کرده‌اند زیاد بود. مثلا ایشان با افراد زیادی چون خشایار اعتمادی و .. کار کرده و برایشان آهنگ ساخته بودند ولی آن تاثیری که روابط دلی و احساسی‌ ‌می‌گذارد نداشت. چیز زیادی به یاد نداریم که فلان خواننده فلان کار را با بابک بیات انجام داده است. ایشان تعداد بی شماری آهنگ ساخته بود که حتی اسمی از آنها برده نمی‌شود. اگر‌ ‌می‌بینید که کارهای ما با اسم بابک بیات در خاطرها مانده دلیل دارد. دلیل نتیجه دادن این کارهای مشترک، روابط احساسی بین ما و بابک بیات بوده. این به کار ترانه سراها هم بسط داده‌ ‌می‌شود. کسانی مثل اهورا ایمان و جنتی عطایی که روابط احساسی بیشتری با ایشان داشتند در خاطر و خاطره همه مانده‌اند.
این روابط را باید در اصل یک جور روابط خانوادگی دانست. من وقتی با ایشان در آلبوم «دو نیمه رویا» همکاری‌ ‌داشتم هر از گاهی با ایشان در خانه‌شان زندگی‌ ‌می‌کردم. این زندگی کردن به معنای خوابیدن در خانه‌شان نیست. بلکه منظورم هم‌خانگی با ایشان است. به هر حال این روابط احساسی نتایج احساسی هم در پی داشتند و باعث تاثیر عمیقی بر کارهای ما‌ ‌می‌شدند. همانطور که‌ ‌می‌بینیم بعد از گذشت 11سال از ضبط آلبوم نیمه رویا هنوز هم در خاطرها مانده است.


*نظر و علاقه خودشان به آهنگ‌سازی فیلم نزدیک‌تر بود یا ترانه‌سازی؟

برای آقای بیات جفتش یکی بود. ترانه‌سازی را از موسیقی فیلم شروع کرد. موسیقی فیلم‌هایی که تصنیف داشتند. از دل موسیقی فیلم یک ترانه هم برای تیتراژ یا میانه فیلم در می‌آوردند. بنابراین تفاوتی نمی‌شود قائل شد.آقای بیات هم تفاوتی در گرایش به این‌ها نداشتند. اما اگر قرار‌ ‌می‌شد یکی را انتخاب کنند و به آن افتخار کنند آهنگ‌سازی فیلم بود تا ترانه‌سازی. اما از نظر علاقه شخصی ترانه‌سازی را بیشتر دوست داشتند. بُعد هنری آهنگسازی که باعث مطرح شدن ایشان در جامعه هنری شد -خصوصا پس از انقلاب که موسیقی پاپ با کلام ممنوع بود- باعث‌ ‌می‌شد آن را برگزینند؛ اما به ترانه سازی بیشتر علاقه داشتند.


*از تقدیرهایی که در سال‌های حیاتشان از ایشان به عمل آمده بود راضی بودند؟ تقدیرهای پس از مرگشان را چگونه‌ ‌می‌بینید؟

هیچ کدام در شان ایشان نبود. مخصوصا تقدیری که بعد از مرگشان از ایشان به عمل آمد. یک شخصیت معروف در زمان زندگی اش، مخصوصا اگر مطرح باشد و در اوج زمان کاری‌اش باشد دور و برش پر از دوستان و آدم‌هایی‌ست که به واسطه معروفیت‌اش تنهایش نمی‌گذارند. اما وقتی مدتی خبری از این داستان‌ها نباشد دوستان صمیمی‌اش هم حالش را نمی‌پرسند. از ایشان هم تا وقتی زنده بود بیشتر یاد‌ ‌می‌شد.
از جایزه‌هایی هم که به ایشان دادند راضی نبودند. از قدیمی‌های آهنگسازی فیلم جز چند نفری مثل احمد پژمان، ناصر چشم آذر، فریدون شهبازیان و مجید انتظامی دیگر اسم برجسته و کار برجسته ای نمی‌بینیم. همه آهنگ‌ها صدای کلاه قرمزی‌ ‌می‌دهند، که لایق نیستند و نمی‌توانی به آنها هیچ جایزه‌ای بدهی. قبل از زمان فوت ایشان هم اینگونه بود یعنی جایزه به کسانی‌ ‌می‌رسید که حقشان نبود. جایزه جدا از کوالیتی آثار به رابطه‌ها اهدا‌ ‌می‌شد. جایزه به کسانی‌ ‌می‌رسید که علامت سوال داشت! بابک بیات هم نگران و شاکی بود که آدم‌های نالایق تقدیر و انتخاب‌ ‌می‌شدند.
وضعیت موسیقی و ترانه سازی امروز هم اینگونه است. الان پنج نفری که در صدر فروش و تقدیرها قرار دارند کسانی هستند که روابط دارند. ادعا‌ ‌می‌کنند که اینطور نیست اما وقتی وارد روابطشان‌ ‌می‌شوی‌ ‌می‌بینی که این روابط خیلی تاثیرگذار است!
من خودم شاهد بودم، در یکی از جشنواره‌ها که کنار دست آقای بیات نشسته بودم با تلفن برنده را تعیین کردند. یعنی قبل از جشنواره مشخص بود که چه کسی برنده‌ ‌می‌شود.




*بابک بیات این اواخر دلگیری خاصی از اتفاقاتی داشت. برایمان از این دلگیری بگویید.

دلگیری آقای بیات مخصوصا در این سال‌های آخر از دنیای اطرافشان زیاد بود که نمی‌دانم در مورد کدامشان حرف بزنم. البته بدون اینکه درباره کسی حرف بزنم و اسم بیاورم کاملا مشخص است که چه کسانی را‌ ‌می‌گویم. حالا اینکه تقصیر چه کسانی بوده کاری نداریم. اما بابک بیات به صرف اینکه پیشکسوت عرصه موسیقی بوده و سنشان بیشتر از ما بود و کسوت برادر بزرگتری و پدری بر ما داشتند، و از طرف دیگر هم از بزرگترین آهنگسازان دوره خودشان در ایران بودند باید خیلی چیزها را در موردشان نادیده‌ ‌می‌گرفتیم. مایی که کوچک بودیم، کم بودیم و تازه اول کارمان بود. بعضی‌ها نادیده نگرفتند و همین نادیده نگرفتن تاثیر زیادی بر روحیه و پیشرفت بیماری ایشان گذاشت و در نهایت منجر به مرگ ایشان شد! نادیده نگرفتن یک سری اتفاقات و سوء تفاهم هایی که بین شاگرد و استاد بوجود‌ ‌می‌آید باعث دلشکستگی شدید ایشان شد. اتفاقاتی که در رابطه من با ایشان هم افتاده بود اما من همیشه با افتخار‌ ‌می‌گویم که در مقابل هر پیش آمدی چشم هایم را بستم. و راضی ام که اینطور شد و با ایشان همکاری ام را ادامه دادم. که به حق باید این اتفاق بیوفتد. من خدا را شکر‌ ‌می‌کنم که رابطه دوستی و همکاری ام را با ایشان حفظ کردم و هیچ مشکلی در این رابطه ایجاد نشد. که خوشبختانه منجر به این شد که آلبوم «دو نیمه رویا» به ثمر برسد. و ایشان تا لحظه آخر عمرشان از من راضی بودند.


*حرف نگفته ای برای صفحه هنرمندان ندارید؟

هرازگاهی که آلبومم منتشر‌ ‌می‌شود اسمی‌ ‌می‌آورم و یادشان‌ ‌می‌کنم. یادشان را زنده که نه زنده تر‌ ‌می‌کنم. کسانی مثل پیمان ابدی و بابک بیات را اسم‌ ‌می‌آورم. علتش هم این است که یاد کسانی که دوستشان دارم و جایشان خالی‌ست را زنده نگه دارم و مردم فراموششان نکنند. در آلبوم بعدی‌ام تِرک دهُم کاری‌ست که در مراسم چهلم آقای بیات ساخته‌ام. کاری به اسم «طلایه‌دار» که ترانه‌اش را بابک صحرایی گفته و تنظیم آهنگی که من ساخته ام را رضا تاجبخش انجام داده است. تمام اِلمان‌های زندگی و آثار آقای بیات در این شعر گنجانده شده. برای این کار به من جایزه‌ای نمی‌دهند و در جایگاه امروز من هم تغییری ایجاد نمی‌کند. تنها‌ ‌می‌خواستم یادشان گرامی داشته شود.

------------------------
گفت و گو از نفیسه علوی


انتهای پیام/ع/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.