چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۲۲

جشن پیروزی انقلاب اسلامی در شبکه های ماهواره ای ـ قسمت پایانی

سکوت «فرح پهلوی» درباره ندیمه ها و خدمتکارانش

از تهران تا قاهره

سینماپرس ـ گروه تلویزیون: «پیروزی انقلاب اسلامی» رویدادی است که هر سال در قالب مراسم های مختلف در کشورمان جشن گرفته می شود اما از چند سال قبل شبکه های ماهواره ای هم به سراغ این مناسبت رفته و با برنامه ریزی نسبتا مفصلی، با سبک و سیاق ویژه خود یاد و خاطره این ایام را زنده نگه می دارند!

به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس،در دو قسمت پیشین این گزارش، پخش نمایش «فاجعه سینمارکس» از شبکه من و تو و «فصل کرگدن» از صدای امریکا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در قسمت آخر این گزارش، با بررسی مستند «از تهران تا قاهره»، برخی تناقض ها و تحریف های تاریخی موجود در این اثر بررسی شده است. این مستند شب 22 بهمن ماه از شبکه من و تو پخش شد.

از تهران تا قاهره با عشق!

«فیلم یک بار در سر صحنه ساخته می شود و یکبار در هنگام تدوین». تقریبا همه علاقمندان به سینما این جمله معروف را شنیده اند و به واسطه آن از اعجاز و قدرت هنر تدوین با خبر هستند.

تدوین یا مونتاژ صرفا آن چیزی که بر روی میز مونتاژ یا رایانه صورت می گیرد نیست بلکه هرنوع چیدمان و قرار گرفتن عناصر مختلف در کنار یکدیگر را می توان با عبارت «مونتاژ» و در صورت رعایت خلاقیت با عبارت «تدوین» مورد خطاب قرار داد. در مستند «از تهران تا قاهره» نیز مخاطب شاهد یک تدوین و چیدمان حساب شده از عناصری است که قرار است در پایان حس و حالی عاطفی در مخاطب نسبت به محمد رضا پهلوی و فرح دیبا ایجاد کند تا بدین واسطه احساس تردید نسبت به انقلاب اسلامی و اهداف آن را در مخاطب برانگیزاند.

 

در عرصه رسانه ای با عنوان «استفاده از عاطفه گیندگان پیام» با نام علمی «To Play on the Emotions of the Audience» وجود دارد. در این تکنیک، تعابیری درخصوص سوژه مورد استفاده قرار می گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج می کند. کلماتی نظیر: ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسل سوزی، دولت ستیزی، قانون ستیزی و .... مصالح مناسبی برای برانگیخته کردن احساسات مخاطب است. همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجر کشیده می تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار موثر و پُرنفوذ باشد.

 

رسانه ها همواره از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می کنند. گیرندگان پیام در مقابل مسائل مشترک با هم دارای همبستگی های عاطفی هستند و بر همین اساس «فرح پهلوی» به عنوان سوژه اصلی این مستند انتخاب می شود.

 

مستند «از تهران تا قاهره» از نگاه فرح پهلوی، آخرین روزهای حکومت محمد رضا شاه تا پس از مرگ وی را پوشش می دهد. هر انسانی در زمان مرگ در وضعیت رقت آوری قرار می گیرد. نمونه دم دستی آن متجاوزان به عُنف هستند که دیدن آنها در جلسه دادگاه و پای چوبه دار، احساسات هر انسانی را تحریک م کند. حس و حال ترحم نسبت به آدم ها، با دیدن افرادی که در مقطع پیری هستند نیز شکل می گیرد و این دو عنصر به خوبی در این مستند به کار گرفته شده است.

 

فرح زنی تحصیل کرده است که پس از ازدواج با محمد رضا شاه سرنوشت متفاوتی پیدا می کند و در بحبوبه انقلاب از ایران خارج می شود و حالا در پاریس زندگی می کند. او در طول سال های گذشته دو فرزندش را در غربت از دست داده و بدیهی است چنین موقعیت رقت آوری، حس دلسوزی در مخاطب را ایجاد کند. ضمن آنکه در طول پخش این مستند، فرح بر روی یک صندلی و در اتاقی کوچک نشسته و درخصوص تصاویری که از تلویزیون مشاهده می کند توضیح می دهد. چنین موقعیتی می تواند تعبیری از زندان باشد و حتی اگر «صدام حسین» نیز در چنین موقعیتی قرار گیرد، دل مخاطب برایش به رحم می آید و احساساتش تحریک می شود.

«پاره حقیقت گویی» با نام علمی «The Release Facts partially» نیز تکنیک دیگری است که در این مستند به کار برده شده است. گاهی حادثه، خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.

 

فرح پهلوی در مستند «از تهران تا قاهره» با تماشای تصاویر راهپیمایی های مردم در پیش از انقلاب عنوان می کند این تصاویر را برای اولین بار است که می بیند! در جای دیگر با تماشای

دستان خونی یک راهپیمایی کننده می گوید اینها خون گوسفند را روی دست می ریختند و به دیوارها می زدند!!

 

انکار حقیقت در این مستند که قاعدتا باید پایبند به حقیقت باشد، تا آن اندازه است که تنها کم مانده فرح دولت پهلوی را یکی از دولت های آزاد دنیا در دهه 70 میلادی معرفی کند! مخاطبی که از تاریخ آن دوران و ظلم و ستم های حکومت بر مردم خبر دارد، هر لحظه منتظر است تا فرح زبان باز کرده و بگوید که «زندان اوین» نه محل حبس و نگهداری زندانی های سیاسی بلکه فضایی در شمال تهران بود که فیلم سازن ژانر پلیسی برای ساخت آثار خود از آن استفاده می کردند! یا در جایی دیگر توضیح دهد که «زندان قصر» نیز سازه ای معماری بود که قرار بود به تبدیل آن به موزه شود و این اتفاق در نهایت در سال 91 رخ داد! شاید اگر سازنده مستند از فرح درباره «کمیته مشترک ضدخرابکاری» نیز که بسیاری از انقلابیون در آن شکنجه شدند سوال می کرد، او این مکان را به عنوان «باشگاه ایده پردازان و داستان نویسان» معرفی می کرد که حاصل این ایده پردازی ها به خلق آثار نمایشی در سال های پس از انقلاب منجر شد!

 

این مستند در ادامه تطهیر خاندان پهلوی، یکی از ابهام های مهم درخصوص آنها را مطرح و پاسخ دلخواه خود را به آن می دهد. در بخشی از این مستند فرح مدعی می شود هنگام خروج از ایران فقط یک آلبوم از عکس های خانوادگی اش را برده و حتی جواهراتش را نیز برنداشته است! از مبلغ مختصری هم که بعد از مرگ محمد رضا شاه میان فرح و فرزندان او توزیع شد، بخش عمده ای در اثر کلاهبرداری از بین رفته و آنطور که فرح می گوید، اگر کمک دوستانش نبود نمی توانست زندگی خود را ادامه بدهد!

 

اوج تحریک احساسات مخاطب در این مستند تا به آنجا پیش می رود که بیننده هر لحظه انتظار دارد یک شماره حساب برای کمک به فرح پهلوی زیرنویس شود تا ملکه ایران خدای نکرده در خارج از ایران مجبور به تحمل گرسنگی نشود!

 

در میان اسناد منتشر شده درخصوص دولت پهلوی کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» نوشته «مسعود بهنود» یکی از آثاری است که به واسطه بی طرفی نویسنده، مورد استناد گروه های مختلف قرار گرفته است. طبق آنچه در صفحه 876 کتاب نوشته شده است، از چند روز قبل از 26 دی ـ خروج شاه از ایران ـ از طریق هواپیماهای نظامی سگ ها، اسب ها و اشیای مورد علاقه شاه و چمدان های فرح به مصر حمل شده بود و در روز 26 دی، فرح هنگام خروج از کشور گروهی از ندیمه ها، پیشخدمت ها و دوستانش را نیز سوار بر هواپیما کرد و حتی «لوسی» و «آریان» دو سگ غول پیکر شاه هم که شب ها پشت در اتاق او می خوابیدند نیز به همراه نگهبانشان سوار بر این هواپیما شده و از ایران خارج شدند!

 

البته حرکت های منفعلانه این شبکه های تلویزیونی برای ارائه تصویری غیرواقعی از تاریخ کشورمان همواره بُرد محدودی دارد. حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال نیز نشانه مشخصی از میزان تاثیر فعالیت های این شبکه ها است. اگر چنین حرکت هایی موثر بود باید در ایران نیز مانند دیگر کشورهای جهان، در چنین ایامی به جای یک راهپیمایی گسترده شاهد رژه ای تشریفاتی یا یک جشن کوچک بودیم اما در 22 بهمن امسال شاهد حضور گسترده مردمی که لحظه لحظه به شکل هنرمندانه ای از سوی شبکه های تلویزیونی پوشش داده شد و لحظات شیرین آن ثبت گردید، دلیلی بر این مدعا است.

 

اما صدا و سیما بدون نیاز به پاسخ به تولیدات این شبکه ها، صرفا با هدف صیانت از چهارچوب ها و اهداف انقلابی می تواند با تولید برنامه به چنین شبهاتی پاسخ دهد تا ناگهان در سال های آینده از سوی این شبکه ها و در قالب یک مستند جعلی، ایران به عنوان آغاز گر جنگ با عراق معرفی نشود!

*در نگارش برخی مطالب این مقاله از جزوه «پوشش های خبری» نوشته دکتر محمد سلطانی فر و دکتر شهناز هاشمی» بهره برداری شده است.

25 بهمن 1391

گزارش از : مرتضی فتحی

به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس،در دو قسمت پیشین این گزارش، پخش نمایش «فاجعه سینمارکس» از شبکه من و تو و «فصل کرگدن» از صدای امریکا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در قسمت آخر این گزارش، با بررسی مستند «از تهران تا قاهره»، برخی تناقض ها و تحریف های تاریخی موجود در این اثر بررسی شده است. این مستند شب 22 بهمن ماه از شبکه من و تو پخش شد.

از تهران تا قاهره با عشق!

«فیلم یک بار در سر صحنه ساخته می شود و یکبار در هنگام تدوین». تقریبا همه علاقمندان به سینما این جمله معروف را شنیده اند و به واسطه آن از اعجاز و قدرت هنر تدوین با خبر هستند.

تدوین یا مونتاژ صرفا آن چیزی که بر روی میز مونتاژ یا رایانه صورت می گیرد نیست بلکه هرنوع چیدمان و قرار گرفتن عناصر مختلف در کنار یکدیگر را می توان با عبارت «مونتاژ» و در صورت رعایت خلاقیت با عبارت «تدوین» مورد خطاب قرار داد. در مستند «از تهران تا قاهره» نیز مخاطب شاهد یک تدوین و چیدمان حساب شده از عناصری است که قرار است در پایان حس و حالی عاطفی در مخاطب نسبت به محمد رضا پهلوی و فرح دیبا ایجاد کند تا بدین واسطه احساس تردید نسبت به انقلاب اسلامی و اهداف آن را در مخاطب برانگیزاند.

در عرصه رسانه ای با عنوان «استفاده از عاطفه گیندگان پیام» با نام علمی                              «To Play on the Emotions of the Audience» وجود دارد. در این تکنیک، تعابیری درخصوص سوژه مورد استفاده قرار می گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج می کند. کلماتی نظیر: ظلم به زنان، فشار بر کودکان، شکنجه، بازجویی، توطئه، خفقان، نسل سوزی، دولت ستیزی، قانون ستیزی و .... مصالح مناسبی برای برانگیخته کردن احساسات مخاطب است. همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجر کشیده می تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار موثر و پُرنفوذ باشد.

رسانه ها همواره از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می کنند. گیرندگان پیام در مقابل مسائل مشترک با هم دارای همبستگی های عاطفی هستند و بر همین اساس «فرح پهلوی» به عنوان سوژه اصلی این مستند انتخاب می شود.

مستند «از تهران تا قاهره» از نگاه فرح پهلوی، آخرین روزهای حکومت محمد رضا شاه تا پس از مرگ وی را پوشش می دهد. هر انسانی در زمان مرگ در وضعیت رقت آوری قرار می گیرد. نمونه دم دستی آن متجاوزان به عُنف هستند که دیدن آنها در جلسه دادگاه و پای چوبه دار، احساسات هر انسانی را تحریک م کند. حس و حال ترحم نسبت به آدم ها، با دیدن افرادی که در مقطع پیری هستند نیز شکل می گیرد و این دو عنصر به خوبی در این مستند به کار گرفته شده است.

فرح زنی تحصیل کرده است که پس از ازدواج با محمد رضا شاه سرنوشت متفاوتی پیدا می کند و در بحبوبه انقلاب از ایران خارج می شود و حالا در پاریس زندگی می کند. او در طول سال های گذشته دو فرزندش را در غربت از دست داده و بدیهی است چنین موقعیت رقت آوری، حس دلسوزی در مخاطب را ایجاد کند. ضمن آنکه در طول پخش این مستند، فرح بر روی یک صندلی و در اتاقی کوچک نشسته و درخصوص تصاویری که از تلویزیون مشاهده می کند توضیح می دهد. چنین موقعیتی می تواند تعبیری از زندان باشد و حتی اگر «صدام حسین» نیز در چنین موقعیتی قرار گیرد، دل مخاطب برایش به رحم می آید و احساساتش تحریک می شود.

«پاره حقیقت گویی» با نام علمی «The Release Facts partially» نیز تکنیک دیگری است که در این مستند به کار برده شده است. گاهی حادثه، خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.

فرح پهلوی در مستند «از تهران تا قاهره» با تماشای تصاویر راهپیمایی های مردم در پیش از انقلاب عنوان می کند این تصاویر را برای اولین بار است که می بیند! در جای دیگر با تماشای دستان خونی یک راهپیمایی کننده می گوید اینها خون گوسفند را روی دست می ریختند و به دیوارها می زدند!!

انکار حقیقت در این مستند که قاعدتا باید پایبند به حقیقت باشد، تا آن اندازه است که تنها کم مانده فرح دولت پهلوی را یکی از دولت های آزاد دنیا در دهه 70 میلادی معرفی کند! مخاطبی که از تاریخ آن دوران و ظلم و ستم های حکومت بر مردم خبر دارد، هر لحظه منتظر است تا فرح زبان باز کرده و بگوید که «زندان اوین» نه محل حبس و نگهداری زندانی های سیاسی بلکه فضایی در شمال تهران بود که فیلم سازن ژانر پلیسی برای ساخت آثار خود از آن استفاده می کردند! یا در جایی دیگر توضیح دهد که «زندان قصر» نیز سازه ای معماری بود که قرار بود به تبدیل آن به موزه شود و این اتفاق در نهایت در سال 91 رخ داد! شاید اگر سازنده مستند از فرح درباره «کمیته مشترک ضدخرابکاری» نیز که بسیاری از انقلابیون در آن شکنجه شدند سوال می کرد، او این مکان را به عنوان «باشگاه ایده پردازان و داستان نویسان» معرفی می کرد که حاصل این ایده پردازی ها به خلق آثار نمایشی در سال های پس از انقلاب منجر شد!

این مستند در ادامه تطهیر خاندان پهلوی، یکی از ابهام های مهم درخصوص آنها را مطرح و پاسخ دلخواه خود را به آن می دهد. در بخشی از این مستند فرح مدعی می شود هنگام خروج از ایران فقط یک آلبوم از عکس های خانوادگی اش را برده و حتی جواهراتش را نیز برنداشته است! از مبلغ مختصری هم که بعد از مرگ محمد رضا شاه میان فرح و فرزندان او توزیع شد، بخش عمده ای در اثر کلاهبرداری از بین رفته و آنطور که فرح می گوید، اگر کمک دوستانش نبود نمی توانست زندگی خود را ادامه بدهد!

اوج تحریک احساسات مخاطب در این مستند تا به آنجا پیش می رود که بیننده هر لحظه انتظار دارد یک شماره حساب برای کمک به فرح پهلوی زیرنویس شود تا ملکه ایران خدای نکرده در خارج از ایران مجبور به تحمل گرسنگی نشود!

در میان اسناد منتشر شده درخصوص دولت پهلوی کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» نوشته «مسعود بهنود» یکی از آثاری است که به واسطه بی طرفی نویسنده، مورد استناد گروه های مختلف قرار گرفته است. طبق آنچه در صفحه 876 کتاب نوشته شده است، از چند روز قبل از 26 دی ـ خروج شاه از ایران ـ از طریق هواپیماهای نظامی سگ ها، اسب ها و اشیای مورد علاقه شاه و چمدان های فرح به مصر حمل شده بود و در روز 26 دی، فرح هنگام خروج از کشور گروهی از ندیمه ها، پیشخدمت ها و دوستانش را نیز سوار بر هواپیما کرد و حتی «لوسی» و «آریان» دو سگ غول پیکر شاه هم که شب ها پشت در اتاق او می خوابیدند نیز به همراه نگهبانشان سوار بر این هواپیما شده و از ایران خارج شدند!

البته حرکت های منفعلانه این شبکه های تلویزیونی برای ارائه تصویری غیرواقعی از تاریخ کشورمان همواره بُرد محدودی دارد. حضور گسترده مردم در راهپیمایی 22 بهمن امسال نیز نشانه مشخصی از میزان تاثیر فعالیت های این شبکه ها است. اگر چنین حرکت هایی موثر بود باید در ایران نیز مانند دیگر کشورهای جهان، در چنین ایامی به جای یک راهپیمایی گسترده شاهد رژه ای تشریفاتی یا یک جشن کوچک بودیم اما در 22 بهمن امسال شاهد حضور گسترده مردمی که لحظه لحظه به شکل هنرمندانه ای از سوی شبکه های تلویزیونی پوشش داده شد و لحظات شیرین آن ثبت گردید، دلیلی بر این مدعا است.

 

اما صدا و سیما بدون نیاز به پاسخ به تولیدات این شبکه ها، صرفا با هدف صیانت از چهارچوب ها و اهداف انقلابی می تواند با تولید برنامه به چنین شبهاتی پاسخ دهد تا ناگهان در سال های آینده از سوی این شبکه ها و در قالب یک مستند جعلی، ایران به عنوان آغاز گر جنگ با عراق معرفی نشود!

گزارش از : مرتضی فتحی

 

*در نگارش برخی مطالب این مقاله از جزوه «پوشش های خبری» نوشته دکتر محمد سلطانی فر و دکتر شهناز هاشمی» بهره برداری شده است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.