به گزارش خبرنگار سینماپرس علیرضا خمسه در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه چرا با توجه به پیشرفت تکنولوژی در سینمای ایران هیچگاه نتوانستهایم به روزهای خوب کمدیهای دهه شصت و هفتاد از جمله «آپارتمان شماره13»، «دو نفر و نصفی» و « جیببرها به بهشت نمیروند» برگردیم؛ میگوید: عوامل متعددی وجود دارد. آن سالها روزگار بهتری بود به دلیل اینکه ملت ایران بحرانهایی که پشت سر گذاشته بود و بحرانهایی که پیش روی خود میدید را همگی تحلیل کرده بود و به تحلیل درستی هم دست پیدا کرده بود.
خمسه عوامل متعدد اجتماعی سیاسی دهه شصت را مهمترین علل درک جامعه ایرانی نسبت به شرایط روزگار خود میداند: جامعه آن روزگار انقلاب را پشت سر گذاشته بود و درگیر دفاع مقدس از کشورش بود. ما بمباران شهرها را داشتیم که حتی موقع فیلمبرداری کارهای تلویزیونی و سینمایی وضعیت قرمز اعلام میشد و ما به پناهگاهها میرفتیم. این تحلیلها و درک درست از موقعیت بود که نتیجهاش سینمای موفق دهه شصت است.
او درباره افت کیفی سینما و فرهنگ در طول این سالها میگوید: پس از آن دوران، شاهدیم که همه به سراغ فردگرایی رفتند. یعنی برعکس دوران انقلاب و پس از آن و دوران دفاع مقدس که یک همدلی اجتماعی وجود داشت؛ همه به این نتیجه رسیدند که اگر به فکر منافع فردی خودشان نباشند ممکن است توسط سیستم اجتماعی به دست فراموشی سپرده شوند.
تعمیم این تفکر مسموم به سینمای ایران را خمسه بزرگترین آفت سالهای اخیر میداند و میگوید: این تفکر در سینما هم به وجود آمد. فیلمسازان دیگر کمتر به دنبال موضوعاتی بودند که دغدغه اجتماعی داشته باشند. معیار سنجش آدمهای داخل سینما هم تغییر کرد. دیگر به زمانهای رسیدیم که از یک فیلمساز میپرسیدند خانه داری؟ و اگر نداشت با تعجب میگفتند چطور؟ تو که این همه فیلم موفق ساختی؟ این سئوال اما هیچ وقت در دهه شصت مطرح نبود. اما امروزه شما میبینید بسیاری از بازیگران و کارگردانها اتومبیلهایشان را به رخ یکدیگر میکشند. من خودم وقتی به سر بعضی از فیلمها میروم میبینم فلان بازیگر به قصد با اتومبیلاش وارد لوکیشن میشود که همه متوجه بشوند او ماشین مدل بالایی سوار شدهاست.
علیرضا خمسه نتیجه تمام این رفتارها را چیزی جز نابودی اصل فرهنگ نمیداند: طبیعی است در چنین رقابت فردی که افراد برای کسب موقعیتهای بهتر اقتصادی در جدل و تلاش هستند دیگر جایی برای طرح مضامین انتقادی و اجتماعی باقی نمیماند.
به گزارش سینماپرس خمسه روند معکوس و رو به نزول عرصه فرهنگ در این بازه زمانی را یکی دیگر از عوامل عدم پیشرفت میداند: دومین مسئلهای این است که جامعه در طول این سالها به سوی تعالی و رشد حرکت نکرده است. باب تفکر و اندیشه سعهصدر در جامعه بسته است. وقتی در چنین جامعهای اجازهی طرح مسائل انتقادی وجود نداشته باشد و به شما این اجازه داده نشود که به خاطر به خطر افتادن موقعیت فردی خود از یک مجموعهای انتقاد کنید خود به خود دستاوردهای هنری آن جامعه به سمت انزوا و خنثی بودن حرکت میکند. امروزه میبینیم که جامعه به سمت بلوغ فکری و انتقادی حرکت نکرده است. و به همین دلیل افراد از تفکر اجتماعی به تفکر فردی روی آوردند.
او دلیل این سکوت و انزوا را مشکل معیشت هنرمندان میداند و میگوید: چون امنیت شغلی وجود ندارد بنابراین چرا فیلمساز به خودش این زحمت را بدهد و انتقاد کند و برای خودش دشمن تراشی کند؟ در چنین فضایی فیلمهایی با مضامین سبکتر سادهتر و دم دستی تر به وجود میآید که خطری را متوجه کسی نمیکند. بازیگران بیشتر تبدیل شدن به تیپسازانی که فقط موقعیت و لهجهی آدمها را تقلید میکردند و به جرات میتوانم بگویم جای فیلمهایی همچون «اجاره نشینها» و «آپارتمان شماره 13» برای همیشه در سینمای ایرانی خالی است.
علیرضا خمسه راهحل این معضل را در گرو یک اصل میداند: تا زمانی که این تفکر به جامعه بر نگردد که "رشد من در گرو رشد جامعه است" جای چنین فیلمهایی هم قطعا خالی خواهد بود. اگر در جامعهای فیلم طنز و کمدی ساخته نشود؛ این خطر احساس میشود که جامعه به سمت بیماری و انزوا پیش میرود. فیلمهای این دوره از سینمای ایران این زنگ خطر جدی را به صدا در آورده است.
بازیگر فیلمهای « من زمین را دوست دارم» و « عروسک» در انتهای گفتوگویش در پاسخ به این سئوال که با این همه دلزدگی از وضع موجود دوست دارد به گذشته برگردد میگوید: حسن سینما به این است که انسان را وادار به رویا پردازی میکند. هر کس دوست دارد به همان دوران بازگردد تا باز هم همان تجربههای موفق را تکرار کند. اما باید این واقعیت را قبول کنیم که سینما در حال حاضر ذائقههای متفاوتی را می پذیرد. هنرمندان جدیدی پا به عرصه فعالیت گذاشتند. رجعت به گذشته و دوباره نگریستن به آن دوران اتفاق خوبی است. وقتی ما به فیلمهایی همچون دائی جان ناپلئون، اجاره نشین ها و آپارتمان شماره 13 نگاه میکنیم افسوس میخوریم که چرا دوباره همان روحیه با نشاط در آقایان تقوایی و مهرجویی و صمدی وجود ندارد. می شود امیدوار بود که باز هم آنها به آن دوران و سبک و سیاق آن فیلمهایشان برگردند.
انتهای پیام/ن.ف
ارسال نظر