به گزارش خبرنگار سینماپرس، مردم اصفهان از دیرباز به حس ناسیونالیستی و وطن پرستی مشهور بوده اند و بنابر همین مشخصه مشاهیر و بزرگان فرهنگ و ادب دیارشان را از ته جان دوست و پاس داشته اند. وقتی این حس اصفهان پرستی را با شوخ طبعی ذاتی این مردم که برگرفته از نسل ها و ریشه های تاریخی این شهر است بیامیزیم درمی یابیم چرا رضا ارحام صدر اینگونه در میان مردم اصفهان محبوب بود که برای شرکت در مراسم تشییع اش بسیاری با چشم گریان در خیابان ها می رفتند.
بزرگترین دلیل محبوبیت ارحام صدر که تئاتر را مثل بسیاری دیگر از ایرانیان هنرمند از دوره دبیرستان آغاز کرده بود این بود که رگ خواب مردم یا بهتر بگوییم رگ لبخند آن ها را بلد بود و کاری می کرد که مردم به آنچه که از آن درد می کشند بخندند. وی بعد از عضویت در دو گروه تئاتر معروف اصفهان گروه خودش را به راه انداخت که مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود را با نگاهی طنازانه به نقد می کشید.
خودش در خصوص ورود خود به صحنه تئاتر گفته بود: «هنگامی که در کلاس چهارم متوسطه در مدرسه ادب اصفهان قرار بود جشنی برگزار شود و در آن نمایش هم باشد و قرار شد كه گروه نمایش از بچههای مدرسه ادب باشد.آن زمان جناب آقای كتابی بود و مرحوم ناصر فرهمند، علی اصغر جهانشاهی كه در این مدرسه ریاضیات درس میداد و بعدها پدر خانم من شد، سر كلاس آمدند و با اشاره آنها به دنبالشان از كلاس خارج شدم. در طول فاصله كلاس تا دفتر در فكر بودم كه این بار چه كسی از من شكایت كرده است و وقتی وارد شدیم هر سه نفر آقای كتابی- علی اصغر جهانشاه و مرحوم ناصر فرهمند با محبت براندازم كردند، عاقبت مرحوم ناصر فرهمند گفت به ما خبر دادند كه تو توی كلاس مزه پرانی و ادای همه را در میآوری حالا میخواهیم ببینیم در تأتر هم میتوانی همین كار را بكنی. من داشتم از خوشحالی پر در میآوردم كه آقای كتابی اضافه كرد ما در مدرسه میخواهیم یك تأتر به روی صحنه ببریم و شما هم باید نقش یك محصل بی انضباط را بازی كنی.من و بچههای مدرسه نمایش «رفیق ناجنس» را به روی صحنه بردیم و یادم هست كه این نمایش یك هفته ادامه داشت و به این ترتیب وارد صحنه تأتر شدم.»
این هنرمند مردمی پیش از آغاز نمایش به میان جمعیت می آمد و با مردم خوش و بش می کرد و همچنین در هنگام اجرا به مناسبت حضور افرادی سرشناس در میان تماشاگران متلکی می پراند یا ابراز ارادتی می نمود. اگر پزشک معروفی در میان تماشاگران بود از پزشکان پول پرست و حق ویزیت سنگینشان می نالید و این درآمیختن موضوعیت روز با بازی روی صحنه، به نمایش او کیفیتی چون نمایش های روحوضی سنتی یا کمدی های سرپایی جدید می داد.
ارحام صدر در خصوص این سبک کمدی انتقادی گفته بود:« آقای فرهمند و جهانشاه و رفیعی همگی موافقت كردند كه نمایشهای كمدی انتقادی كه به من پیشنهاد داده بودند را بازی كنیم و درد و دلهای مردم و سختی های زندگی را در قالب كمدی به نمایش در بیاوریم، و استاد فرهمند به من پیشنهاد كرد كه نقش حاج عبدالغفار را بازی كنم و من هم چند نمایش اجرا كردم كه این چند نمایش انتقادی در مورد مردمی بود كه مالیات میدادند و اداره مالیات از افرادی مالیات میگرفت كه تمام دستهاشان پینه دارد. به عنوان مثال از واكسی- حلبیساز- نانوا- نجار و آهنگر، در كل برای همه نمایش كمدی انتقادی به نمایش میگذاشتم و با استقبال زیادی روبرو میشد. خاطرم هست كه نمایشی برای مالیات به نمایش گذاشتم و با استقبال زیادی روبرو شد. یادم هست در نمایشی كه در مورد مالیات اجرا كردم بنابراین شد كه مالیاتها را از افراد زحمتكش بگیرند و ثروتمندها معاف شوند. پس از نمایش، مردم یك ربع كف میزدند، نمایشهای ما این قدر با استقبال روبرو میشد كه بلیتهای ما تا ساعت 4 بعد ازظهر تمام میشد و مردم به خودشان میگفتند كه این نمایش را كه درد و دل ما مردم را میگوید باید دید. این را بگویم تأتر زبان گویای مردم شد و نمایش (مكتب كمدی انتقادی) به نام ما ثبت گردید. هنوز میگفتند و میگویند كه رضا ارحام صدر این سبك را متداول كرده است و هنوز كسانی كه فرهنگ تأتر دارند میگویند رضا ارحام صدر پایه گذار كمدی انتقادی است.»
« شکر پاره اصفهان» در 47 سال فعالیت تئاتری خود در 176 تئاترو چند فیلم سینمایی از جمله «شب نشینی در جهنم»، «یک اصفهانی در نیویورک»، «جعفر خان از فرنگ برگشته» به کارگردانی علی حاتمی و یک فیلم که درباره زندگی خود او ساخته شده بود به ایفای نقش پرداخت و در ۲۴ آذر ۱۳۸۷ در اصفهان درگذشت و در قطعه نام آوران باغ رضوان به خاک سپرده شد.
ارحام صدر می گفت وقتی مردم را می خندانم احساس آئینه بودن و آئینه شدن تا خودشان را به خودشان نشان بدهم و روزی خواستند که وی را به فعالیت هنری در تهران وادار نمایند که در پاسخ شان گفت:
«هر موقع توانستید منارجنبان اصفهان را از کف ببرید و در لالهزار کار بگذارید ارحام راهم میتوانید به آنجا ببرید!»
انتهای پیام/ع/ن.ف
ارسال نظر