سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۳

بازتعریف مفهوم سینمای تجربی/

فهیم: سینمای تجربی محل آزمون و خطا نیست/ عمده مشکلات سینما به محافظه کاری مدیران برمی‌گردد

محمد تقی فهیم منتقد درنشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «من مادر هستم»

محمدتقی فهیم در رابطه با فضای سینمای تجربی گفت: فقدان جسارت در مدیران و رویکرد محافظه کارانه ای که پیش رو قرار می دهند باعث شده در نزدیک شدن و شناسایی فیلمسازان ناکام بمانند و بیشتر در یک حوزه سنتی حرکت کنند در صورتی سینمای تجربی ضد سنت و ضد کلیشه و تنها فرم گرا است.

محمدتقی فهیم؛ منتقد سینمای ایران در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس در رابطه با تعریف سینمای تجربی، گفت: از مفهوم لغوی سینمای تجربی برمی آید که باید یک تجربه جدیدی در سینما اتفاق بیافتد و این تجربه کردن تنها در یک رویکرد یا در یک بخشی از عناصر و اجزای فیلم نیست بلکه می تواند در همه ساختار(فرمی، محتوایی و یا موضوع شگفت انگیز) اثر اتفاق بیافتد تا کاری متفاوت رخ دهد و در فرمی متفاوت اثر را تجربه کند.

وی ادامه داد: چیزی که در کل درباره سینمای تجربی گفته می شود، براساس تعریف جهانی که از اکسپیریمنتال شده، یک رویکرد ضد سنتی و ضد کلیشه و اثری است که بتواند مخاطب خود را با دیدن خود شگفت زده و به این وادی رهنمون سازد که متاسفانه تا به حال چنین اثری ساخته نشده است.

این منتقد سینمایی اضافه کرد: با توجه به آن چیزی که سردمداران سینمای تجربی مانند «ژیگاورتف» و «گریرسون» انگلیسی درباره سینمای تجربی تعریف کرده اند این سینما را با ابعاد بسیار مختلفی رو به رو کرد اما امروزه سینما دچار تحولات شگفت و جدیدی شده که طبعا می توانیم سینمای تجربی را هم به همین نسبت دارای تغییر و تحول ببینیم، بنابراین متوقف شدن در گذشته درست نیست لذا تعریفی که گذشتگان درباره این سینما ارائه کرده اند ناشی از یک جور محافظه کاری است. با توجه به این تعریف ما باید به یک تعریف امروزی و کلی از سینمای تجربی هم برسیم.

فهیم با تاکید بر این امر که سینمای تجربی ربطی به گروه سنی ندارد، اظهار داشت: اساسا زمانی که ما از سینمای تجربی صحبت می کنیم نباید بر روی گروه سنی سازنده اثر تاکید کنیم، اگر بحث بر ساخته جوان ها باشد، به سینمای آماتور و سینمای آزمون و خطا می رسیم که این سینما با سینمای تجربی زمین تا آسمان متفاوت است. زمانی که صحبت از سینمای آماتوری، مبتدی و تازه کارها است، شاید بحث جوان ها بیشتر قابل تعریف باشد اما زمانی که صحبت از سینمای تجربی می کنیم اساسا گروه سنی مطرح نیست. تجربه جدید در این سینما به میان می آید که آن را محدود به یک گروه سنی نمی کند بلکه بحث بر سر یک سینماگر است که دوره های مختلف کاری را با چندین اثر خود گذرانده و اکنون به یک ساختار و فرم ضد کلیشه دست یافته است که در قالب سینمای تجربی تعریف می شود؛ بنابراین در این تعریف جوان و پیر معنا پیدا نمی کند.

وی ادامه داد: سینمای تجربی بر خلاف سینمای آماتور مکان آزمون و خطا نیست و سینمایی نیست که ما تازه با حضور در آن بخواهیم تجربه کسب کنیم و چیز یاد بگیریم اتفاقا سینمای تجربی باید در اوج بلوغ یک فیلمساز رخ دهد یعنی زمانی که با دانش و تسلط به ابزار دست پیدا می کند و با آن چه که در چنته خود دارد به این حوزه ورود می کند و قصد دارد که یک اثر متفاوتی را ارائه کند. از طرفی سینمای خوب نیز با سینمای تجربی تفاوت دارد و نباید صرفا یک فیلم خوب را سینمای تجربی بدانیم.

فهیم در پاسخ به این سوال که چرا سازنده های سینمای تجربی به کار خود در یک دامنه گسترده تر ادامه نمی دهند، توضیح داد: اینکه یک فیلمساز در فیلمسازی ساختار استمراری ندارد به عوامل مختلفی برمی گردد و اساسی ترین آن عدم حمایت از فیلمساز است. در صورتی که این حمایت هم صرفا جنبه مالی ندارد و می تواند جنبه رسانه ای، معنوی و یا حتی تشویقی داشته باشد. در بخش دیگر نگاه و پریدن به سینمای بلند و پله قرار دادن سینمای کوتاه یا تجربی یکی از عواملی است که برای خیلی ها انگیزه می شود که به این سینمای تجربی روی آورند برای اینکه بتوانند فیلمساز بلند شوند یا فیلم بلند بسازند اما نباید این ها را در بحث ما سینمای تجربی بگنجانیم که باعث خلط مبحث شود اگر ما در سینمای تجربی به تعریف درستی دست پیدا نکنیم و در آن قالب پیش نرویم با چنین مسایلی مواجه خواهیم شد.

این منتقد با بیان این مهم که نباید در نظر گرفت که یک فیلمساز دائم باید تجربه کند، خاطر نشان کرد: ممکن است یک بار فیلم یک فیلمساز به مفهوم تجربی به منصه ظهور برسد. چه بسا که سینماگران بزرگ دنیا هم همینگونه بوده اند مثلا اگر بخواهیم فیلم «هشت و نیم» ساخته «فلینی» را مثال بزنم به هر حال در دوره خود یک فیلم تجربی است اما فلدینی آدم بی تجربه و تازه کاری نیست یا مثلا برخی از کارهای «تارانتینو» یا «وندرس» مثلا فیلم «پینا» اثر «ویم وندرس» یک فیلم تجربی است حتی به نوعی می توان گفت فیلم های برادران «واچوفسکی» نیز تجربی به شمار می آید.

وی محافظه کاری مدیران در این عرصه را از عمده ترین مشکلات سینمای تجربی دانست و یادآور شد: متاسفانه عمده مشکلات ما در بخش سینمای تجربی و اینکه جوان ها بتوانند در این سینما جسارت به خرج دهند به محافظه کاری مدیران برمیگردد یعنی این ترسو بودن مدیران،عقب ماندگی هنری در آن ها همه عواملی است که باعث می شود فیلمسازان نتوانند به جایگاه لازم دست یابند به خصوص سینمای تجربی که اساسا سینمای جسارت است، سینمایی که باید فیلمساز جسورانه وارد میدان آن شود، قطعا با خلاقیت همراه است، کشف این که کدام فیلمساز جسارتش در خدمت خلاقیت و بروز یک فیلم خوب است خیلی دشوار است هر مدیری نمی تواند کاشف این فیلمسازان باشد. قطعا ما اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا فیلمسازی فی البداهه خود به یک دستاوردی برسد در این زمینه زمان زیادی را از دست داده ایم در صورتی که این مدیران هستند که باید با قدرت تشخیص خودشان بفهمند که کدام اثر و کدام فیلمساز خلاقانه قادر است که یک فیلم تجربی بسازد.

فهیم اظهار داشت: کشور ما آکنده از دست مایه های مختلفی در زمینه لوکیشن مثلا جغرافیایی، آب و هوایی، آداب و رسوم و قبیله های مختلف، فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و ... است که می توانند دنیا را از فیلم های تازه و نو تغذیه کنند اما اگر ما مدیری نداشته باشیم که این مسایل را بشناسد و نتواند در آن بخش به کشف و رصد فیلمسازان خلاق و متفاوت اقدام کند این دست مایه ها حرام می شوند ما اکنون با این همه توانایی و ظرفیت در کشور مواجه هستیم اما مصرف کننده های داخلی ما دائما آثار خارجی را مصرف می کنند در حالی که ما می توانیم بسیاری از مصرف کننده های خارجی را تغذیه کنیم و این امر مشروط به وجود مدیرانی است که واقعا در این حوزه تسلط داشته باشند.

فهیم بحث «بومی گرایی» را از مباحث مهم سینمای تجربی تلقی کرد و ادامه داد: در سینمای تجربی که اساسا امروزه به آن به نوعی پیشروان سینمای اسپریمنتال و تجربی نیز گفته می شود، یکی مباحث مهم «بومی گرایی» است. ممکن است خیلی ها مخالف باشند که سینمای تجربی ربطی به بومی گرایی ندارد اما من مخالف هستم چون یکی از رویکردهای سینمای تجربی می تواند در بومی گرایی و بومی بودن اثر محقق شود لذا در این مورد نیز باز همانطور که گفتم نقش مدیران بسیار مهم و کارآمد است وگرنه خیلی از استعدادها و خلاقیت ها حرام می شوند.

 

وی افزود: اما فقدان جسارت در مدیران و  رویکرد محافظه کارانه ای که پیش رو قرار می دهند باعث شده در نزدیک شدن و شناسایی فیلمسازان ناکام بمانند و بیشتر در یک حوزه سنتی حرکت کنند در صورتی سینمای تجربی ضد سنت و ضد کلیشه و تنها فرم گرا است. هر فیلمسازی می تواند بر روی اثر خود تعصب داشته باشد و همه جا از آن دفاع کند اما اینکه کدام یک از آثار امتیاز بالاتری نسبت به باقی دارند و کشف این برتران از میان تمامی مدعیان در حیطه مدیریت هایی هستند که ابتدا به ساکن خودشان شاگردی کرده باشند و سواد این موضوع را داشته باشند و درک این مقوله را داشته باشند و بر سینما مسلط باشند حالا می توانند از میان مدعیان شاخص ها را جدا کنند و آثار خوبی خلق شود.

وی در پایان تصریح کرد: واقعیت این است که ما اثری به مفهوم درست در فیلم های تجربی نداریم؛ هر آن چه که بوده از فیلم هایی قدیمی مانند «آن شب که باران آمد» ساخته «کامران شیردل» بوده است و منتظر یک اثری هستیم که قابلیت تدریس را داشته باشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.