جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۱

گفتگوی تفصیلی سینماپرس با کارگردان سریال«خط»

رنجبر: «خط» در پی ترویج اخلاق شهروندی بود/ از اظهار نظر منتقدین و مخاطبان لذت می برم

سریال "خط" به کارگردانی عباس رنجبر

سینماپرس: حمید غفاریان/ عباس رنجبر کارگردان سریال«خط» گفت: سریال «خط» در صدد اخلاق شهروندی بود.من فکر میکنم با توجه به آموزه های دینی هنرمندان کشور ما در تولیدات بصری خود ماموریت دارند تا نسبت به نهادیه کردن اخلاق در جامعه تلاش کنند.

بنابراین گزارش، مجموعه تلویزیونی «خط» به كارگردانی عباس رنجبر در شبكه سه سیما بعد از 15 قسمت به پایان رسید. داستان این سریال درباره اخلاق فردی و اجتماعی آدم ها بود و مسیر سیر و سلوک فردی به نام سیاوش سالار را روایت می کرد که در اثر برخورد با دختری به نام سوگند و تحت پوشش مکتب حاج رئوف دچار تغییر و تحول می گردید.

در این مجموعه کامران تفتی، آشا محرابی ،محمود پاک‌نیت، لیلا برخورداری، سیاوش طهمورث، فریبا جدی‌کار، ایمان صفا ، جمال اجلالی، محسن افشانی، مجید جعفری و بهنام قربانی ایفای نقش کردند.

به مناسبت پایان پخش این مجموعه تلویزیونی گفتگویی با كارگردان آن انجام دادیم كه از نظرتان می‌گذرد:

درباره روند نوشتن فیلمنامه و تولید بفرمایید كه چطور انجام شد؟

سال 1390 یک ایده‌ای در ذهنمان بوجود آمد که در سال 91 آنرا به فیلمنامه تبدیل کردیم که روند نوشتن آن یک سال زمان برد و در سال 92 مجموعه تلویزیونی «خط» را جلوی دوربین بردیم که طی یک ماه پیش تولید و سه ماه تولید آن انجام شد.

بازتاب های مردم را در این مدت چطور دیدید؟ از نحوه پخش آن راضی بودید؟

بازتاب «خط» در این مدتی که پخش شد بیش از انتظار بود، معمولا در زمان نوشتن دوستانی که در جریان کار هستند از آن تعریف می‌کنند ولی من منتظر می مانم تا بازتاب آن را از مردم دریافت کنم.در حال حاضر به دلیل وجود شبکه های مختلف داخلی و خارجی سواد بصری مردم ایران بالا رفته است و مانند سابق نیست که مخاطب را براحتی جذب کنیم چون دایره رقابت تنگ شده است و حتما باید با یک قصه خوب و سوژه جدیدی سراغ ساخت برویم. به عنوان نمونه در برخی مجموعه هایی که برای نوروز حتی با حضور بازیگران شناخته شده پخش شد اقبال عمومی وجود نداشت و این برمی گردد به همان گفته آلفرد هیچکاک که می‌فرمود برای ساخت یک فیلم خوب سه شاخصه لازم است یعنی فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه.

درباره انتخاب آقای تفتی به عنوان بازیگر نقش اول مرد بفرمایید.

به دلیل اینکه از گذشته من تئاتر کار می کردم یک احترام ویژه به شان و منزلت بچه‌های تئاتر و سرزمین مقدس نمایش قائل هستم چراکه احساس می کنم افرادی هستند که اهل مطالعه و سواد بالایی دارند، به این شکل نیست که نقش را بی دلیل انتخاب کنند چرا که برای آن نقش کلی حرف،انگیزه و تحلیل دارند. همیشه دفتر من به روی بچه تئاتر باز است.

کامران تفتی از بین چندین گزینه که معرفی شد و با اصرار دستیار من آقای رضا کشاورز انتخاب شد، در حالی که خیلی ها مخالف حضور او بودند چراکه اعتقاد داشتند وی تجربه بازی در نقشی به این شکل را ندارد که شامل لایه های طنز،بلاهت و پرخاشگری باشد ولی کامران در نقشی که قرار بود ظرف 15 قسمت تبدیل به سیاوش شود به خوبی خوش درخشید. 

با توجه به انتخاب بازیگران از تئاتر نوع بازی گرفتنتان هم به شکل تئاتری بود؟

اینکه گفته می شود فلان بازیگر به شکل تئاتری بازی می کند اشتباه است ما سالن های مختلفی داریم که تا یک قدمی بازیگر تماشاگر نشسته است و نفس تماشاگر را حس می کند و آنجاست که بازیگر را برای کلوزآپ انتخاب می کنیم در تالار وحدت بازیگران را به صورت لانگ شات در نظر می گیریم. بازیگر تئاتر با انگیزه و ایده سر صحنه حاضر می شود نه بازیگری که دماغ عمل کرده است و از بازیگری فقط این تفکر را دارد که می گوید من چهره خوبی دارم و من در مقابل این افراد پاسخ خواهم داد «چهره خوب است اما اندیشه تعطیل». بد نیست بدانید برای سریال «خط» ما با بازیگران دورخوانی داشتیم.

پیشنهاد قبول می کنید در طول تصویربرداری؟

من حتی از راننده پروژه هم پیشنهاد می گیرم چراکه این کار یک فعالیت گروهی است.

چقدر مراقب بودید که نقش سیاوش به صورت تیپیکال نشود؟

سیاوش اصلا تیپ نیست، در نظر داشته باشید که کارکتر "بزی" در فیلم تیپ بود چراکه یک خطی را برای خودش انتخاب کرد و آنرا دنبال می‌کرد یا فرید در قصه یک شخصیت است و نقش آن یک جوانی است که عاشق می شود ولی به عشق او پاسخ مثبت داده نمی شود و آن وقت عشق او تبدیل به تنفر شد.

همیشه برای تعریف تیپ و شخصیت که برای دانشجویانم تدریس می کنم این است که شخصیت «حر» را در نظر بگیرند که تا دیروز در لشگر یزید حضور داشت اما پس از یک سخنرانی که نقطه عطف زندگیش اتفاق می‌افتد به لشگر امام حسین (ع) اضافه می‌ شود، حر یک شخصیت پویاست چراکه بد بوده اما خوب می شود و امکان پیش بینی برای آینده او وجود ندارد.

همانطور که رحمان در قصه ما یک تیپ است و از نقطه A به نقطه B می رسد و هیچ تغییری را در او حس نمی کنیم ولی رئوف با بازی محمود پاک نیت شخصیت است.

درباره اینکه گفته می‌شد ریتم سریال «خط» کند است، چه نظری دارید؟

برخی اعتقاد دارند که ریتم توسط تدوینگران انجام می‌شود در حالی که تمپو کار تدوینگر است ولی ریتم را نویسنده تعیین می‌کند در واقع ریتم ارائه الگوهای جدید است.

در دوره‌ای که فرم تصویری به شکل دوربین روی دست بین سریال سازهای تلویزیون مد شده اما شما نسبت به آنها تصویربرداری متفاوتی را انجام دادید.

چون همه کارهای من دارای یک واقع‌گرایی است از هرگونه زاویه‌های غیر متعارف جلوگیری می کنم و می بینیم که برخی از همکاران ما از بین قندان تصویر می گیرند! در حالی که این نوع تصویربرداری هیچ کارکردی ندارد. نمی توانیم بگوییم که دوربین روی دست برای چه کاری و چه پلانی مورد استفاده قرار می‌گیرد اما گاهی لرزش‌ها به کمک درام می‌آید ولی اکنون می‌خواهم بگویم که مخاطب نباید دوربین را حس کند و مخاطب گمان کند که در فیلم حضور دارد و خب این یک مسئله‌ای است که نویسنده، بازیگر و کارگردان باید بدان توجه کنند.

در «خط» از هلی شات استفاده کردیم برای اینکه می خواستیم شهر زیبای تهران را نمایش دهیم و از نماهای بالا برای نمایش توسعه شهری دهه نود به کار گرفته شده است جالبه برخی از افراد برایشان این مناطق جای سوال شده که کجا قرار دارد! فضای سبز پل شیخ فضل الله تهران کم از پل‌های آمستردام هلند ندارد و چرا من به عنوان هنرمند نباید این زیبایی‌ها را نمایش دهم.

سریال «خط» اخلاق شهروندی را ترویج داد، روزی در کشور ما که بهترین خاستگاه برای دین مبین اسلام بود یعنی یک تاریخ کهن با یک دین اکمل تبدیل به ایران اسلامی شده است و اگر بازگردیم به پیام رسول خدا می رسیم که فرمودند «من آمدم تا اخلاقتان را کامل کنم». پس تولیدات بصری ما ماموریت دارند تا نسبت به نهادیه کردن اخلاق در جامعه تلاش کنند.

نقش معاونت اجتماعی شهرداری در این فیلم چقدر بوده؟

به من  چند جزوه از سوی معاونت اجتماعی دادند که گفتند اینها آمال و آرزوی ماست که از اتوبوسرانی یک دانه و از زیباسازی یک دانه من هیچ دیکته‌ای انجام ندادم و خیلی فرهنگی با آن رفتار کردم که آنها را در فیلمنامه استفاده کردم و شهرداری یک سازمان خدماتی نیست بلکه تبدیل به یک نهاد اجتماعی شده است.

اما این اخلاق شهروندی باید از خانواده آغاز شود.

بله این اخلاق از وراثت، خانواده، محیط، جامعه و... آغاز می شود.

روند سریال سازی در این سالها چطور انجام می شود؟

به شدت سخت شده است به طوری که اگر به این حرفه علاقه مند نباشید باید آن را رها کنیم، ما عادت کردیم به فراز و نشیب ها که مثلا ساعت 5 به ما اعلام کنند که اصلاحیه خورده است و با موتورسیکلت مجبور می شویم که برای جابجایی پلانها به سازمان برویم که من از این کار لذت می برم چرا که این سریال مانند فرزند من است و لذت می برم از اینکه مورد نقد منتقدین و مخاطبانم قرار بگیرم.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.