یکشنبه ۴ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۳

کارگردان «وقتی لیموها زرد شدند» در سینما روایت:

سینمای گلخانه ای دهه شصت ایران باعث بروز بیماری‌هایی برای سینمای کشور شد

محمدرضا وطن دوست *

سینماپرس: در بخشی از نشست نمایش و نقد فیلم «وقتی لیموها زرد شدند» محمد رضا وطن دوست کارگردان این فیلم بیان داشت: «ریشه های اجتماعی سینمای گلخانه ای دهه شصت باعث بروز بیماریهایی برای سینمای ما شد که بیمار کمترین نقش را در ابتلا به بیماری دارد.»

سینماپرس: بیست و دومین جلسه از سلسله نشستهای نمایش فیلم سینماروایت با نمایش فیلمی با عنوان «وقتی لیموها زرد شدند» برگزار شد. این فیلم توسط محمدرضا وطن دوست نوشته و کارگردانی شده و داستان زندگی کنونی زنی که سالها پیش از این و در بحبوحه جنگ ایران و عراق توسط قوای بعثی اسارت شده و حین اسارت است که یکی از پاهایش را از دست می دهد، را روایت می کند.

 سعی ام بر این بود که فیلم هنری شاعرانه بسازم

در نشست گپ و گفت این فیلم علاوه بر ایزد مهرآفرین روزنامه نگار و منتقد سینما، محمدرضا وطن دوست کارگردان فیلم هم حضور داشت. مهرآفرین در ابتدای نشست از وطن دوست درباره دیدگاهش نسبت به اکران فیلم پرسید و اینکه چرا حدودا هفت سال بعد از تولید، فیلم هنوز اکران نشده است. وطن دوست در پاسخ با بیان اینکه فیلم را زمانی ساخته که ۲۸ ساله بوده و حالا که ۳۵ ساله شده گفت:«زمانی که این فیلم را می ساختم به اکران عمومی فکر نمی کردم و همه سعیم بر این بود که فیلم هنری شاعرانه بسازم؛ طبیعی است که چنین فیلمهایی امکان اکران گسترده در سینما را پیدا نمی کنند اما با به راه افتادن گروه سینمایی هنرو تجربه قطعا می توان فیلم را برای اکران به این گروه داد.»

 

کارگردان چنان محو لوکیشن اثرش شده که فراموش بستر داستان چیست!

در ادامه نشست مهرآفرین با بیان برخی ویژگیهای اثر گفت: «فیلم یک اثر کاملا تجربی است که البته تجربه جدید ندارد و بیشتر متکی بر الگویی است که بارها و بارها تکرار شده است. تاکید بیش از حد بر نماهای پررنگ و لعاب و حرکات آرام دوربین بر روی یک سری نمای خاص و از آن طرف شیوه کادربندی نوعی از سینما را تداعی می کند که بیش از حد متاثر از سینمای ضدقصه اروپای شرقی است.»

مهرآفرین بیان داشت: «متاسفانه کارگردان چنان محو لوکیشن اثرش شده که فراموش کرده بستر داستان چیست و از آن طرف داستان اثر هم آن قدر کمرنگ است که مخاطب واقعا با دیدن اثر نمی تواند قضاوت درستی درباره کاراکترها و نقش آنها در پیشبرد ماجراها داشته باشد.»

 

فیلم من درباره آسیبهای برآمده از جنگ است و نه فیلم جنگی

وطن دوست در پاسخ به این کلام مهرآفرین با بیان اینکه این مدل نقد کردن مناسب مجلات است و نه نشستهای پرسش و پاسخ از شخصیت پردازی اثرش دفاع کرد و گفت: «در ابتدا باید بگویم محو لوکیشن نبودم و اتفاقا برای ساخت لوکیشن دلخواه کلی وقت گذاشتم. از آن طرف داستان فیلم شخصیت پردازی لازم را داشت و اتفاقا با قرار دادن چهار کاراکتر اصلی در دل فیلم سعی کردم درباره اثرات جنگ بر آدمهای مختلف حرف بزنم.»

وطن دوست اظهار داشت:«چهار آدم اصلی در فیلم داریم؛ یکی سربازی فراری است که تکلیفش مشخص است، دیگری قصابی که داعیه جنگ را دارد اما در عمل حرف زیادی در عرصه دفاع نزده است. شخصیت دیگری هم داریم که در جنگ بوده و بعد از جنگ هم جایگاهی برای خود پیدا کرده. مهمترین شخصیت داستان هم همان شخصیت اصلی «شهربانو» است که هم در دل جنگ بوده و ضرباتش را خورده و هم هیچ چشمداشتی نسبت به کسب غنایم در دوران بعد از جنگ نداشته است.»

در این میان یکی از مخاطبان حاضر در جلسه فیلم از تبلیغ فیلم در فضاهای رسانه ای به عنوان فیلم دفاع مقدس انتقاد کرد که فیلم حتی یک نمای مربوط به دفاع مقدس هم ندارد و بیشتر درباره طبیعت شمال است تا دفاع مقدس!

وطن دوست در پاسخ به این مخاطب معترض گفت:«اتفاقا ادعای فیلم جنگی ساختن ندارم و علاقه ای ندارم بگویم فیلم جنگی ساخته ام. فیلم من درباره آسیبهای برآمده از جنگ است و نه فیلم جنگی.»

 

سینمای شاعرانه شاخصه هایی دارد

در ادامه مهرآفرین درباره نگاه غیرمنسجم کارگردان پرسید و اینکه چرا در بخشی از فیلم بر سوررئال تاکید شده و جایی دیگر رئال؛ چرا جایی فیلم لحن مستند پیدا می کند و جایی دیگر اسلوموشن می شود. وطن دوست هم با اشاره به اینکه فیلمش اثری است نمادگرایانه گفت: «اول از انتخاب رنگ غالب فیلم بگویم که رنگ زرد است. رنگ زرد نشان دهنده معرفت، دانش و خرد است و نماهای اسلوموشن هم برای تاکید بر نمادهایی خاص بوده اند.»

در این هنگام یکی از مخاطبان از وطن دوست پرسید که آیا چنین فیلمهایی که بیش از حد بر نمادها تکیه دارند به کار نمایش در سینماها هم می آیند و این کارگردان پاسخ داد:«راحت بگویم که فیلم را برای دلم ساختم. من فیلمی ساختم برای خودم و دوست داشتم آن نوع سینمایی که دوست دارم را ایجاد کنم.»

وی ادامه داد:«طبیعی است که این نوع فیلم ممکن است به مذاق خیلی ها خوش نباشد. من هم با اینها مبارزه نمی کنم چون سینمای شاعرانه شاخصه هایی دارد و فیلم من هم کاملا منطبق با این شاخصه ها است.»

 

فیلم من مخاطبان خاص خود را هم دارد

بار دیگر یکی دیگر از مخاطبین حاضر در سالن درباره ویژگیهای سینمای شاعرانه پرسید و وطن دوست به مثابه یک کارشناس این نوع سینما گفت: «اولین شاخصه این نوع سینما این است که تلاش نمی کند برای داستان گویی و تاکید دارد بر نمایش اشیاء و البته نمادسازی. اینکه فیلم به سمت خیال پردازی و رویا برود و حتما در قصه رویاپردازی باشد هم ویژگی دیگر این نوع سینما است.»

در ادامه وطن دوست با بیان اینکه فیلمش مخاطبانی را در کشورهای دیگر هم داشته اظهار داشت: «این طور نیست که فکر کنیم این نوع سینما مخاطب ندارد. اتفاقا مخاطبان خاص خود را هم دارد و در بسیاری از کشورها فیلم من اکران شده و اقبال هم داشته است.»

این جمله وطن دوست واکنش یکی از مخاطبین را به دنبال داشت که از وطن دوست پرسید به صراحت بگوید که فیلمش در کدام کشورها اکران گسترده داشته است و وطن دوست گفت: «البته منظور از اکران که فقط اکران گسترده نیست. همین که شما بتوانی فیلم خود را در یک سالن در یکی از ایالتهای آمریکا اکران کنی و بازخورد خوب بگیری به هر حال ملاکی است برای ارزیابی.»

 

سینماهای اجتماعی سینمای گلخانه ای دهه شصت باعث بروز بیماریهایی برای سینمای ما شد

در ادامه نشست وطن دوست با بیان اینکه امروز دیدگاه سینمایی اش با هفت سال گذشته و زمانی که فیلم را ساخته بود تفاوت پیدا کرده بیان داشت: «اگر امروز همین فیلم را بسازم قطعا بسیاری از عناصر اثر تغییر پیدا می کند. مثلا حتما سعی می کنم داستان را روان تر بیان کنم و به دنبال ارتباط با مخاطب عام باشم. نوع روایت را هم تغییر خواهم داد.»

مهرآفرین اظهار داشت:«نزدیکی به سینمای داستانگو نیاز قطعی سینمای موسوم به شاعرانه است. این سینما نیاز وافر دارد که به سمت ایده های مخاطب پسند حرکت کند و از آن نگاه به شدت بسته دهه شصتی بیرون آید.»

وطن دوست با اشاره به تحصیل و رشدش در دهه شصت و تاثیرپذیری از این نوع نگاه افزود: «طبیعی است ما که در معرض آن نگاه سینمایی بوده ایم از آن تاثیر بگیریم. البته که در آن دوران حتی جرأت اینکه فکر دیگری جز هم انچه ترویج می شود را داشته باشیم برایمان وجود نداشت. این دولتمردان و سیاستگذاران بودند که ما را به سمت سینمای شاعرانه بردند.»

وی ادامه داد:«ریشه های اجتماعی سینمای گلخانه ای دهه شصت باعث بروز بیماریهایی برای سینمای ما شد که بیمار کمترین نقش را در ابتلا به بیماری دارد.»

 

آن سوی دنیا حرف مقتدای ما را سینمایی می کنند و ما اینجا دور باطل می زنیم

مهرآفرین با بیان اینکه فیلم های شاعرانه را هم می شود در قالب مخاطب پسندتر و مهیج تر درآورد خاطر نشان کرد: «چرا تا صحبتی از فیلم شاعرانه و نمادگرایانه می شود همه به سراغ تارکوفسکی می روند؟ چرا کسی از کارهای اخیر کریستوفر نولان و به عنوان مثال «اکتساب» نمی گوید که سراسر نماد است اما در ساختاری مهیج. حرف «اکتساب» مگر جز حرف امام علی(ع) است که می گوید انسان، خواب است و وقتی مُرد، بیدار خواهد شد! آن سوی دنیا حرف مقتدای ما را سینمایی می کنند و ما اینجا دور باطل می زنیم.»

مهرآفرین افزود: «حتی نمونه هایی مانند «شوالیه تاریکی برمی خیزد» هم کم نماد و سمبل ندارند اما در ساختاری ماجرایی این نمادها را به مخاطب عرضه می کنند.»

این صحبت های مهرآفرین وطن دوست را برآشفت و بیان داشت: «آثاری که شما اشاره کردید با صرف هزینه ای هنگفت ساخته شده اند و در اینجا بودجه ای به شما برای کارهای نمادگرایانه مهیج نمی دهند چون تمامی بودجه صرف تولیدات آثار ارزشی و شبه ارزشی می شوند.»

وی تاکید کرد:«من فیلم ام را با بودجه ای اندک ساختم و اگر پول بیشتری داشتم شاید اکت بیشتری وارد اثر می شد.»

مهرآفرین بیان داشت: «فیلمهای کم هزینه ای مانند «او/her» اثر اسپایک جونز هم ماجرایی هستند و نمادگرایانه ولی با هزینه معمول ساخته شده اند.

وطن دوست افزود: «باید به سراغ ایجاد تعادل میان سینمای شاعرانه و جلب مخاطب رفت وگرنه افراط و تفریط ما را به جایی نخواهد رساند.»

 

کابوسهایی که کاراکتر اصلی فیلم می بیند کابوسهای برادر جانبازم است

وطن دوست در پایان جلسه پیرامون اینکه آیا شخصیت های فیلمش مابه ازای حقیقی داشته اند بیان داشت:«نمیتوان گفت از یک شخصیت خاص الهام گرفتم چرا که چندین و چند شخصیت مختلف و خاطراتشان را مبنای نگارش فیلمنامه کردم.»

وی افزود: «البته که خودم برادر جانبازی دارم که ۶۵ درصد جانباز است و هرچند از دفاع پشیمان نیست اما از جنگ هم متنفر است. کابوسهایی که کاراکتر اصلی فیلم می بیند هم ملهم از کابوسهای برادر جانبازم است. برادرم به دفاع افتخار میکند اما تمام زندگیش کابوس است.»

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.