شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۶

تحلیلی بر اقدامی قابل تحسین ولی ابهام برانگیز

«آوینی»، مرکز گسترش سینمای مستند و خبرهایی که رنگ و بوی «پوپولیستی» می‌دهد!

محمدمهدی طباطبایی نژاد در تشییع پیکر مرحوم انوشیروان ارجمند

سینماپرس: آیا به نظر نمیرسد با توجه به روحیات مدیر عامل مرکز گسترش در دست کاری افکار عمومی اعم از لابه های مختلف مردم و مسئولان و نیز تصمیم ناگهانی برای تبدیل جایزه ملی شهید آوینی به بین المللی، این اقدام عجولانه تنها در جهت توجیه کم کاری مرکز گسترش در تولید آثار استراتژیک با محوریت مقاومت، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و بیداری اسلامی به نسبت حجم سایر تولیداتش در دو سال گذشته است؟

«سید محمد مهدی طباطبایی نژاد» مدیرعامل فعلی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، از چهره های کم و بیش آشنای فعالان حوزه مستند است که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد در دولت نهم، معاونت فرهنگی و حتی قائم مقامی این مرکز را تحت مدیریت «محمد آفریده» بر عهده داشت و تنها پس از چهار سال با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، دوباره با مسئولیتی سنگین تر به این مرکز بازگشت.

وی که در سال ۹۲ به نسبت سایر مدیران مراکز و موسسات تابعه سازمان سینمایی، جوانترین مدیر سینمایی دولت تدبیر و امید به حساب می آمد، از همان ابتدای انتصاب و بر خلاف مدیران همطراز خود، به ناگاه با هیجانی غیرقابل باور و با برخی افشاگری ها پیرامون عملکرد مدیران قبلی مرکز به ویژه در خصوص پروژه سینمایی «لاله» (که همچنان ادامه ساخت آن به نتیجه نرسیده و اظهارات طباطبایی نژاد علیه مسئولان دولت دهم نیز در هیچ محکمه قضایی و اداری ثابت نشده است) توانست نام و عنوانی مضاعف از خود در میان محافل سینمایی و رسانه های گروهی رقم بزند و چند روزی برای هواداران خود و مخالفان مدیران دوره قبل، موضوعی برای انواع سخن پراکنی و اتهامات فراهم سازد.

اگرچه همان زمان در بسیاری از تحلیل ها، پیش گرفتن اینگونه رفتارهای تهاجمی (و البته پر سر و صدا و بی اساس) مدیرعامل جدید مرکز گسترش، نوعی تلاش نخ نماشده در جهت تقویت جایگاه مدیریتی یک نیروی جوان در میان همفکران و جامعه مستندسازان کشور آن هم با بهره گیری از شگردهای سیاسی و اختلافات مرسوم میان دیدگاههای دو دولت دهم و یازدهم ارزیابی شد و فضاسازی های وی راه به جایی نبرد؛ اما همین نوع برخورد در ابتدای آغاز بکار دولت جدید، کافی بود تا آگاهان و سینماگران هوشمند کشور به وضوح  دریابند که در حوزه مستند با مدیری روبرو هستند که رسانه و افکار عمومی را به خوبی می شناسد و می داند که چگونه با انواع روش های تبلیغاتی و پوپولیستی می تواند هم در دل مدیران بالا دستی اش جا باز کند و هم برخی مخاطبانش را (به زغم خود) حفظ نماید!

اما بهانه این نوشتار چیست؟

«جایزه بزرگ شهید آوینی» از جمله برنامه های ارزشمند و طراحی شده مدیران قبلی است که با هدف حمایت از مستندسازان عرصه مقاومت به ویژه دفاع مقدس و در ساختاری کاملأ مستقل از سایر رویدادهای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، چند دوره موفق را پشت سر گذاشت و با بکارگیری سیاستهای تشویقی، شرایط را برای ترغیب مضاعف آن دسته از علاقمندان و فیلمسازان این بخش فراهم می نمود. لیکن تنها یک سال پس از آغاز بکار طباطبایی نژاد در مرکز گسترش، به ناگاه در سال ۹۳ و در میان اعتراض جمعی از مستندسازان حوزه مقاومت و دفاع مقدس، تنها به بهانه عدم حضور آثار کافی و صرفه جویی در هزینه ها، «جایزه بزرگ شهید آوینی» در جشنواره سینما حقیقت ادغام شد.

اما نکته تعجب برانگیز موضوع اینجاست که این روزها در حرکتی متناقض و شاید هم ناشی از یک تصمیم اشتباه، طی خبری از سوی روابط عمومی مرکز گسترش اعلام شد «جایزه بزرگ شهید آوینی» که طی سال گذشته و امسال، امکان برگزاری مستقل از آن سلب و به واسطه این اقدام، جایگاه و اعتبار چند ساله آن نیز مخدوش شده بود، امسال در ذیل جشنواره سینما حقیقت و به دلیل ضرورت توجه به مستندات با موضوع مقاومت، به صورت «بین المللی» برگزار می شود.

خبر منتشر شده تا به اینجا فارغ از انتقادات گذشته فیلمسازان ارزشی، تحسین برانگیز است و بی تردید نفس برپایی این جایزه بزرگ و منتسب به شهید آوینی در سطح جهانی، از آرزوهای دغدغه مندان و هنرمندان انقلابی است؛ اما با توجه به برخی ابهامات اجرایی در بین المللی شدن این رویداد، سوالاتی در ذهن پدید می آید که امید است طباطبایی نژاد و همکارانش در این خصوص پاسخی مستدل برای تنویر افکار عمومی ارائه نماید.

خبر برگزاری بین المللی «جایزه بزرگ شهید آوینی»، در حالی در اختیار رسانه ها قرار می گیرد که تنها ۸ روز به آخرین مهلت ارسال آثار به جشنواره سینما حقیقت باقی مانده است؛ این در حالیست که که در تمامی پنج دوره قبلی جایزه بزرگ شهید آوینی، همواره حدود دو ماه برای ارسال آثار این بخش به مستندسازان فرصت داده می شد و جای شگفت است که امسال فیلمسازان خارجی متقاضی، چگونه خواهند توانست درخواست شرکت خود را در این مدت  بسیار کوتاه برای شرکت در این بخش، به دبیرخانه سینما حقیقت ارسال کنند. ضمن اینکه طباطبایی نژاد در گفتگو با یک خبرگزاری طی روزهای آخر هفته ، بر خلاف رویه جاری از عدم دعوت و حضور داوران خارجی برای ارزیابی این آثار نیز خبر داد.

گفته می شود برای جبران خلأهای احتمالی، برخی مستندهای خارجی با موضوع مقاومت از مجموع آثار ارسالی به بخش بین الملل جشنواره سینما حقیقت استخراج شده و در بخش «جایزه شهید آوینی» مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت. این اقدام اگر چه آمار مورد نیاز از تعداد مستندهای حاضر در این بخش را برای اعلام در رسانه ها و درج در گزارشات تأمین می سازد، اما به جهت عدم اطلاع اولیه فیلمساز، امری غیرحرفه ایست و ارسال یک ایمیل و جلب نظر وی، نافی بی برنامگی متولیان جشنواره نمی شود؛ همچنین با توجه به برداشت های انتزاعی و چه بسا ناصواب از مفهوم «مقاومت» و ضرورت تبیین صحیح این واژه از منظر نظام جمهوری اسلامی ایران از طرق مختلف (از جمله بها دادن به اینگونه رویدادها و نه حذف استقلال آنها) نگرانی از انتخاب مستندهای خارجی با این مضمون وجود دارد.

حال با این شرایط سوال اصلی این است که تبدیل یک رویداد ملی به بین المللی، آنهم بدون در نظر گرفتن زمان کافی و برخورداری از عناصر و شاخصه های اصلی یک اتفاق فرهنگی در بعد جهانی، تا چه حد با این شرایط سخت ضروریست که مدیر عامل مرکز گسترش اینگونه عجولانه بر برگزاری آن اصرار دارد؟

آیا به نظر نمیرسد با توجه به شرح روحیات مدیر عامل مرکز گسترش در دست کاری افکار عمومی اعم از لایه های مختلف مردم و مسئولان و نیز تصمیم ناگهانی برای تبدیل این جایزه ملی به بین المللی، این اقدام عجولانه تنها در جهت توجیه کم کاری مرکز گسترش در تولید آثار استراتژیک با محوریت مقاومت، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و بیداری اسلامی به نسبت حجم سایر تولیداتش در دو سال گذشته است؟

 آیا سابقه رفتار و روحیات طباطبایی نژاد طی دو سال گذشته، این تحلیل را در ذهن متبادر نمی سازد که حرکاتی از این دست که بدون پشتوانه اجرایی منطقی و غیر کارشناسی، خبر آن به راحتی در رسانه ها و محافل سینمایی دهان به دهان می چرخد و بندی به سلسله گزارشات مدیران سازمان سینمایی می افزاید، تنها برای انحراف برخی اذهان و افکار پرسشگر و مطالبه گر مرتبط با حوزه سینما در نهادهای نظارتی همچون مجلس شورای اسلامی و ... صورت می گیرد؛ آنهم در زمانی که جنتی و ایوبی می بایست خود را برای  پاسخگویی به نمایندگان ملت در صحن علنی مجلس مهیا نمایند؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.