در سال ۱۳۸۸ جمهوری اسلامی ایران درگیر اغتشاشاتی شد که به ظاهر در اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می گرفت اما در اصل ماحصل برنامه ریزی های مستمر دشمنان مردم بود؛ همان طور که طی به اصطلاح بحران داخلی سوریه که کمی بعد از فتنه۸۸ آغاز شد، تونل هایی زیرزمینی به دست آمد که تاریخ حفر آنها به یک دهه قبل باز می گشت. وقایع سال ۸۸ ایران اسلامی نتیجه دهه ها تهاجم و شبیخون به فرهنگ و قتل عام فرهنگی خاموش نسل های متمادی این کشور بود که تحت سناریوهای تدوین شده تصمیم سازان غربی برای فروپاشی نظام اسلامی صورت گرفته بود. نظام سلطه تمام توان خود را به کار گرفت تا محصول بذرهای کاشته در مغز و قلب ملت ایران را برداشت کند اما ایستادگی رهبری انقلاب و مؤمنان، نصرت الهی را شامل این سرزمین کرد و دشمنان را به ذلت کشاند. مانند تمام شکست های قبلی، دشمن ناامید نشد و تمرکز و توجه خود را معطوف سایر سناریوها و گزینه هایش نمود. اکنون پس از هفت سال، یکی از این سناریوها با درصد موفقیت بالایی در حال دنبال شدن است، سناریویی که دشمن به عیان آن را به عنوان آینده مطلوب خویش برای جمهوری اسلامی ایران، در فصل ۸ سریال استراتژیک ۲۴ به تصویر کشید و تنها چند روز پس از یوم الله ۹ دی ۸۸ به نمایش گذاشت، در دورانی که نخبگان و خواص جامعه هشدارهای رهبری و علماء و بزرگان انقلاب اسلامی پیرامون حرکات دشمن پس از فتنه را نمی شنیدند.
در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود. این امر فواید دیگری هم دارد و بازخوانی مجدد فصل ۸ سریال ۲۴ می تواند از یکسو هشداری باشد بابت ضعف دشمن شناسی خواص و متولیان متعدد حوزه فرهنگ و هنر کشور و از سوی دیگر ابعاد بیشتری از سینمای استراتژیک به ویژه تفاوت آن با دکان و مغازه را، برای مخاطبان گرامی روشن کند.
در دو قسمت قبل که تحت عنوان ظهور سریال های استراتژیک با غلبه ی سناریو بر سیاست و نیم نگاهی به سریال بیست و چهار تقدیم شد، بطور خلاصه به زمینه پیدایش حاکمیت رسانه ها، مفهوم سینمای استراتژیک و روند شکل گیری آن و نیز اقتضائات زمانی تولید سریال های استراتژیک اشاره شد. هم چنین ویژگی های اصلی آثار استراتژیک مورد بررسی قرار گرفت؛ سپس معرفی مختصری از سریال استراتژیک ۲۴ و عوامل سازنده آن ارائه شد تا مخاطبانی که با سریال آشنایی ندارند، پیش از پرداختن به ابعاد استراتژیک سریال و سناریویی که فصل هشتم آن را دنبال کرده و زمینه سازی می کند، اطلاعات اولیه لازم را به دست آورند. در این بخش، اصلی ترین مؤلفه های استراتژیک سریال ۲۴ مورد بررسی قرار گرفته و داستان کلی ۷ فصل ابتدائی آن نیز مرور می شود.
مولفه های استراتژیک سریال ۲۴:
اتفاقات رویداده در هفت فصل اول سریال ۲۴ به علاوه فصل هشت که به طور کامل بررسی خواهد شد، نشان دهنده در هم تنیدگی حساب شده و دقیق داستانی است که قادر است خط تعلیقی جذاب را برای بیننده به وجود آورد. سریال ۲۴ با به تصویر کشیدن سطح گسترده ای از تهدید ها و فرصت های موجود در ایالت متحده امریکا به خوبی توانسته است فضای روانی نسبتاً واقعی را برای مخاطب امریکایی مهیا کند.
این سریال از جمله سریال های شاخص استراتژیک است، بنابراین قطعا به مقوله سرگرمی (Entertainment) و پارامترهای آن محصور نمی شود. عوامل گسترده ای در ساخت این سریال مشارکت داشته اند و هیچ گاه این تعداد عوامل بدون هدف و صرفاً به منظور سرگرم کردن و گذران ۱۷۲ ساعت از اوقات مخاطبان، در طول یک دهه چنین سرمایه گذاری عظیمی از حیث زمان، نیروی انسانی، منابع مالی و ... را صورت نمی دهند. بلکه بدون شک در پس ساخت این سریال و دیگر سریال هایی از این دست، گزاره هایی مطرح است که با کمی تأمل میتوان به آنها دست یافت.
بر این اساس در کنار ابعاد مشترک آثار استراتژیک همچون تلاش برای بقای تمدن، القای امید، تثبیت بن مایه های فکری و متغیرهای سبک زندگی که در سریال ۲۴ نیز مشهود است، می توان مؤلفه های استراتژیک متعددی را از این سریال استخراج نمود که برای اختصار در اینجا تنها به مهمترین آنها اشاره می شود.
۱. امنیت ملی ایالات متحده خط قرمز است
گسترده ترین پدیده ای که در سیستم حکومت ایالت متحده امریکا قابل مشاهده است، دستگاه های متعدد اطلاعاتی و امنیتی هستند. دستگاه های اطلاعاتی اشراف اطلاعاتی را به وجود میآورند و هم اکنون جامعه اطلاعاتی ایالات متحده (United States Intelligence Community (I.C.)) که از ۱۶ نهاد اطلاعاتی تشکیل شده است، مهمترین مرجع تصمیم گیری های اطلاعاتی آن می باشد.
اعضای جامعه اطلاعاتی امریکا |
||||||||
آژانس های مستقل |
||||||||
آژانس اطلاعات مرکزی – سیا |
Central Intelligence Agency – CIA |
|||||||
آژانس های وزارت دفاع |
||||||||
آژانس اطلاعات دفاعی – دیا |
Defense Intelligence Agency - DIA |
|||||||
آژانس امنیت ملی |
National Security Agency - NSA |
|||||||
آژانس اطلاعات، نظارت و شناسایی نیروی هوایی |
Air Force Intelligence, Surveillance and Reconnaissance Agency - AFISRA |
|||||||
آژانس اطلاعات و فرماندهی امنیتی نیروی زمینی |
Army Intelligence and Security Command - INSCOM |
|||||||
آژانس اطلاعات مکانی ملی |
National Geospatial-Intelligence Agency - NGA |
|||||||
دفتر شناسایی ملی |
National Reconnaissance Office - NRO |
|||||||
فعالیت های اطلاعاتی تفنگداران نیروی دریایی |
Marine Corps Intelligence Activity - MCIA |
|||||||
دفتر اطلاعات نیروی دریایی |
Office of Naval Intelligence - ONI |
|||||||
آژانس های وزارت انرژی |
||||||||
دفتر اطلاعات و ضد جاسوسی |
Office of Intelligence and Counterintelligence - OICI |
|||||||
آژانس های وزارت امنیت داخلی |
||||||||
دفتر اطلاعات و تحلیل |
Office of Intelligence and Analysis - I&A |
|||||||
اطلاعات نیروی گارد ساحلی |
Coast Guard Intelligence - CGI |
|||||||
آژانس های وزارت دادگستری |
||||||||
اداره تحقیقات فدرال |
Federal Bureau of Investigation - FBI |
|||||||
اداره مبارزه با مواد مخدر، دفتر اطلاعات امنیت ملی |
Drug Enforcement Administration, Office of National Security Intelligence )DEA/ONSI( |
|||||||
آژانس های وزارت امور خارجه |
||||||||
اداره اطلاعات و تحقیق |
Bureau of Intelligence and Research - INR |
|||||||
آژانس های وزارت خزانه داری |
||||||||
دفتر اطلاعات تروریسم و امور مالی |
Office of Terrorism and Financial Intelligence - TFI |
|||||||
در این میان شاید شناخته شده ترین و مهمترین سرویس های امنیتی امریکا عبارت باشند از:
- سرویس سی.آی.اِی(Central Intelligence Agency) سازمان اطلاعات مرکزی است که سرویس امنیت خارجی امریکاست.
- سرویس اف.بی.آی(Federal Bureau of Investigation) اداره تحقیقات فدرال که سرویس اطلاعات داخلی امریکا است.
- نهاد امنیتی دی.آی.اِی (Defense Intelligence Agency ) سرویس اطلاعات دفاعی امریکا که اطلاعات نظامی این کشور را کنترل می کند.
- و نهایتا مخوف ترین نهاد امنیتی اطلاعاتی جهان، یعنی ان.اِس.اِی(National Security Agency ) آژانس امنیت ملی ایالات متحده که متولی شنود تمام ارتباطات اعم از مخابراتی و الکترونیکی و ... در جهان است.
مجموع دستگاه های امنیتی کیکی را اداره می کنند که به آن کیک اطلاعاتی گفته می شود. این کیک اطلاعاتی سه طبقه دارد که لایه نخست آن اطلاعات (Information) است، در این لایه اطلاعات به صورت خام جمع آوری شده است. لایه دوم رسیدگی (Investigation) است که در آن بررسی اطلاعات از جز به کل صورت می گیرد. کارآگاهان از یک گزاره ی جز به سر نخ یا اصل مطلب میرسند که به طی شدن این مرحله (Investigation) می گویند. به لایه سوم کیک، جاسوسی (Intelligence) می گویند. در این لایه برای بررسی اطلاعات از کل به جز می رسند، به این معنا که مسائل کلان را به صورت می شود / نمی شود دسته بندی کرده و از آنها خروجی لازم را استخراج می کنند.
سریال ۲۴ از جمله سریال هایی است که با هدف نمایش اقتدار، اشراف و قاطعیت دستگاه های امنیتی ایالات متحده ساخته شده و پایه و اساس آن بر مبنای سازوکار های امنیتی و اطلاعاتی گذاشته شده است. این سریال تلاش می کند تا با امنیتی نشان دادن فضای کشور، انواع تهدید ها را به مردم امریکا نشان داده و با القای ترس از تهدید ها و جدی نشان دادن خطر تروریسم، اهداف کلان خود را دنبال کند. در هر فصل ۲۴ یک سیستم امنیتی به خوبی برای مخاطبان تبیین شده است. سریال ۲۴ گستردگی دامنه عملیات نهادهای امنیتی را در کشوری به تصویر می کشد که امنیت ملی، تنها خط قرمز آن است و این مفهوم نیز به طور کامل و تام در این اثر تائید و نهادینه می شود، به طوری که هنگام به خطر افتادن امنیت ملی بسیاری از قوانین، عرف ها و هنجارها در این سریال زیر پا گذاشته می شود که نمونه بارز آن نمایش عریان و آشکار شکنجه های وحشیانه است.
سریال ۲۴ همانند واقعیت ایالات متحده محصول نگاهی است که در آن مردم امریکا از انواع تهدیدهای ساختگی و موهوم ترسانده می شوند تا هنگام اجرای منویات گردانندگان نظام سلطه کمترین مخالفتی بروز نکند. به عبارت بهتر، ۱۶ نهاد اطلاعاتی ایالات متحده متضمن بقای جامعه ای هستند که همیشه دشمنی دارد که از آن بترسد تا به این وسیله تصمیم سازان و تصمیم گیران جامعه بتوانند هرآنچه خود می خواهند را به بهانه مبازه با دشمن پیاده کنند. این موضوع در بسیاری از فیلم ها و سریال ها از جمله سریال ۲۴ انعکاس پیدا کرده است. مخاطب ۲۴ با هراس از انواع تهدیدها و خطرات دیدن این سریال را پشت سر گذاشته و هنگام اجرای سناریوهای مطلوب گردانندگان نظام سلطه در دنیای واقعی، با واقعیتی که برای وی آشناست و شب ها با آن به خواب رفته کنار می آید. برای این مخاطب انتخاب رئیس جمهور سیاهپوست عادی می شود، شکنجه های گوانتانامو و ابوغریب قابل قبول است، تجاوز به خاک کشورهای دیگر موجه است، فضای پلیسی و امنیتی کشور امریکا ناراحت کننده نیست و ...
۲. القای ادهوکراسی در نسبت با بوروکراسی:
بوروکراسی روح حاکم بر هر سیستم سازمانی است که موجب قانونمندی و ضابطه مندی فعالیت های آن می شود. در سمت دیگر، نظام مدیریتی ادهوکراسی (Adhocracy) وجود دارد که عنوان شایسته سالاری نیز بر آن اطلاق می شود. ساختار ادهوکراسی پیچیده گی های خاص خود را دارد اما یکی از مهمترین اشکالات آن، سوق یافتن سازمان به سمت هرج و مرج است. تقابل این دو سیستم مدیریتی در سریال ۲۴ به خوبی نشان داده شده است، در بسیاری از موارد که سیستم بوروکراسی توان حل کردن مسئله ای را ندارد، جک باور، کاراکتر اصلی سریال، با بر هم زدن تمام قواعد و قوانین حاکم، به شیوه ادهوکراتیک عمل کرده و مسئله پیش آمده را حل میکند.
ساخت یک شخصیت ادهوکرات از جک باور (Jack Bauer) موجب می شود تا وی با برهم زدم قوانین، جامعه را نجات داده و به تعادل برساند اما پس از ایجاد تعادل، با قوانین همان جامعه محاکمه میشود، مسئله ای که در فصل هفت به آن اشاره شده است.
۳. زن، نماد سرزمین:
در ورای پوسته ی ظاهری تمامی آثار نمایشی استراتژیک، با استفاده از انگاره ها و نماد های مختلف القائات گوناگونی به ذهن مخاطب وارد می شود. القائاتی که بر ذهن و قلب مخاطب تاثیر گذاشته و به مرور زمان موجب باورسازی در افراد میشود. این انگاره ها در محصولات فرهنگی غرب با ظرافت خاصی بیان میشوند. یکی از این نمادها که قدمتی به درازای تاریخ دارد و به وفور در سریال ها و فیلم های غربی مورد استفاده قرار می گیرد، نماد زن است. استفاده از زن به عنوان نماد سرزمین و عقیده به طوری که از آن، به عنوان مام میهن (Mother Homeland) یاد میشود، یکی از ارکان سینمای استراتژیک است.
بر این اساس در سریال ۲۴ هرگاه رئیس جمهور به زنان اطرافش نزدیک میشود به قدرت حکومت و کشور خود نزدیک شده است و هر وقت شیرازه ی مناسبات خانوادگی اش نسبت به همسر، یا روابطش با معشوقه و یا هر زن دیگر زندگی اش سست می شود، کشور و اداره ی آن در حال خارج شدن از دست اوست. در این سریال القای قدرت و اقتدار جامعه از طریق نمایش رابطه سیاستمداران با زنان اطرافشان صورت می گیرد و مسائل امنیتی نیز به همین گونه رقم خورده است.
البته سازندگان ۲۴ موضوع کلان حکومت را در یک جامعه ی کوچک مینیاتوری خلاصه کرده و با قرار دادن دختر جک در مقابل او به عنوان سرزمین، اصلِ حفظ عقیده و فرهنگ به هر قیمتی را بر عهده جک گذاشته اند. هرگاه فاصله بین جک و دخترش کم باشد جامعه در تعادل است و هر گاه بین این دو فاصله به وجود می آید، تعادل امنیتی جامعه دچار مشکل می شود. این جامعه مینیاتوری دو نفره که جک و دخترش کیم آن را شکل میدهند در نسبت با جامعه ی کلان امریکا که رئیس جمهور و اطرافیانش آن را شکل میدهند، تفاوت ماهوی ندارد.
۴. نمایش سیاست های غیررسمی حکومت امریکا
امنیت حاصل توازن بین آسیب ها و تهدیدهاست. تهدید از بیرون و آسیب از درون سیستم را با خطر مواجه کرده و اگر بین آسیب در درون و تهدید از بیرون، توازن ایجاد شود امنیت به وجود میآید و به هنگامی که توازن آسیب و تهدید به هم بریزد وضعیت بحرانی می شود. کسی که تعادل خود را از دست میدهد یعنی وضعیت آسیب پذیری هایش برجسته شده و علیه او تهدید موضوعیت پیدا میکند و زمانی که این وضعیت برای جامعه ای پدیدار شود معیار ها و چارچوب های آن جامعه به دو بخش اصلی تقسیم میشود. یک بخش، سیاست و امنیت رسمی و دیگری سیاست و امنیت غیر رسمی نام دارد. آنچه در جوامع امروز شناخته شده است سیاست و امنیت رسمی است اما به هنگامی که خط قرمزها در نوردیده میشود، دیگر چیزی به نام قانون، دموکراسی، حقوق بشر و ... اهمیت ندارد. در سراسر سریال ۲۴ به ویژه از فصل دوم به بعد می توان به شکل گسترده با مفهومی به نام توجیه شکنجه آشنا شد، چرا که در یک سیستم پلیسی و امنیتی مسائلی مانند حقوق بشر به هنگام در خطر افتادن سیستم هیچ اهمیتی ندارد و حفظ سیستم به هر قیمتی بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد.
در این باره والتر باواراد (Walter Howard Bowart) نویسنده یکتاب عملیات کنترل فکر (Operation Mind Control) می گوید: «در امریکا چهره این نوع حکومت را پنهان سالاری (Cryptocracy) می نامند، به آن معنا که به جای دموکراسی که ماهیت آن بر پایه شفافیت است این سبک سیستم تنها بر مبنای امنیت ملی قرار دارد و همه چیز را فدای امنیت می کند، به مانند کوه یخی که بیش از نود درصد آن زیر آب قرار دارد اما تنها آن ده درصد(دموکراسی) و سر کوه یخ که از آب بیرون زده است، قابل مشاهده است و بخش شفاف حکومت را شکل میدهد و آن قسمتی که در زیر آب است و کسی آن را نمیبیند بخش اعظم حکومت داری است که در آن قانون و مقرارتی وجود ندارد که به آن قسمت مخفی مدیریت سیستم غیر رسمی گویند.»
از این حیث نسبت حکومت داری بر پایه امنیت و دموکراسی دقیقا به مثابه کوه یخ قابل بیان است. اما این سبک حکومت داری در سریال ۲۴ به خوبی نمایش داده شده است، در کشور آمریکا زندان هایی وجود دارد که اساسا بر روی نقشه قابل رؤیت نیستند و هیچ کس مسئولیت زندانیان این زندانها را نمیپذیرد، این زندانها در اختیار وزارت دفاع آمریکا قرار دارند.
در بخشی از سریال هنگامی که جک در حال ریشهیابی یک پرونده تروریستی است، تروریست ها را پیدا کرده و به دنبال آنها وارد زندانی زیرزمینی میشود. پس از درگیری با تروریست ها، جک از رئیس سی.تی.یو درخواست کمک میکند اما در پاسخ وی گفته میشود حکومت هیچ مسئولیتی در قبال آنجا ندارد. در این جا به خوبی نشان داده میشود که از دیدگاه حکومت اساسا آن تروریستها مرده محسوب میشوند و به شکلی بهتر میتوان گفت این زندان در خاک امریکا حکم زندان هایی نظیر گوانتانامو و ابوغریب را دارد که در آنجا هیچ گونه قانونی جز حفظ امنیت حکومت امریکا برقرار نیست. به این ترتیب هنگامی که جک به دنبال آنها رفته است، او نیز از دیدگاه سیستم غیررسمی کشته محسوب میشود و دیگر کسی این موضوع را پیگیری نمیکند.
سیاست های غیررسمی حکومت امریکا به راحتی در این سریال نشان داده میشود و به مخاطب خود این گونه القاء می کند که وجود چنین محافل و محیط هایی به عنوان بخشی از سیاست های غیررسمی برای ایجاد امنیت واجب است و سازندگان فیلم به خوبی توانسته اند با القای تهدید و ناامنی در جامعه، تمام اعمال ضد انسانی بخش غیررسمی حکومت امریکا را توجیه کنند و مخاطب نیز توانسته است با رویداد های ضد انسانی در بخش غیررسمی و چرایی علت آن همذات پنداری کند و این حق را برای حکومت امریکا قائل شود، چرا که مخاطب امریکایی به خوبی میداند در صورت عدم این نوع برخورد با تروریست ها امنیت خودش به خطر می افتد.
۵. اسلام ستیزی و ایران ستیزی در سریال۲۴:
در ۷ فصل ابتدایی این سریال در چند مورد تروریست های عرب مسلمانان و در مواردی دیگر ایرانی ها امنیت ایالات متحده را با تهدید مواجه می کنند. کثرت پرداخت این سریال به موضوع اسلام ستیزی باعث شد تا کمی بعد از شروع فصل چهارم، گروههای مختلف اسلامی از جمله شورای روابط اسلامی- آمریکایی به شدت از آن انتقاد کنند؛ در فصل مزبور سردسته تروریستها گروهی ترک و مسلمان هستند و خانوادهای ترک در آن به نمایش در میآید برای کشتن آمریکاییها برنامهریزی می کنند. پس از شروع فصل ششم، که داستان با نمایش بمب گذاریهای انتحاری گروههای مسلمان و قصدشان برای حمله هستهای به آمریکا آغاز میشود، شورای روابط اسلامی- آمریکایی مانند دفعات گذشته از این سریال به علت ترویج اسلام ستیزی انتقاد کرد. اما شبکه فاکس در بیانیه ای اعلام کرد این سریال هیچ گروه مذهبی و قومی را مورد هدف قرار نداده و اگر شخصیتی در این مجموعه تروریست است، این به آن معنی نیست که تمام افرادی که به مذهب آن شخصیت اعتقاد دارند یا از نژاد آن شخصیت هستند، مثل او هستند.
ایرانیان نیز از جمله گروه های مورد علاقه سازندگان ۲۴ برای نمایش تروریست ها هستند. برای نمونه در فصل ۴ این سریال خانواده ای ایرانی به تصویر کشیده می شود که مادر آن بازیگری ایرانی الاصل است، همسر زن نابی نام دارد و اسم پسرشان بهروز است. در قسمت ۱۸ از فصل ۴ سریال فردی با عنوان خاتمی حضور دارد که توسط پرادو کشته میشود. نام فردی دیگر، صابر اردکانی است، اردکان نیز یک شهر ایرانی و محل تولد رئیس جمهور وقت ایران است. سری چهارم زمانی ساخته و پخش شد که اوج پرونده هسته ای ایران، بعد از سال ۸۲ بود. القای مستقیمی که در فصل چهارم سریال صورت می گیرد تلاش دارد که مسائل بین المللی جاری مرتبط با ایران را برای مخاطب امریکایی به گونه ای که مطلوب گردانندگان اربابان رسانه است، به تصویر بکشد و همین روال در فصل ۸ نیز دیده میشود.
تهدید های هسته ای ایران علیه امریکا بارها در این سریال مطرح می شود، همان طور که در دنیای واقعی هر روز خبرهای جدیدی از خطرات ایران هسته ای علیه جهان و به خصوص امریکا در خبرگزاری های غربی و امریکایی به جهانیان القاء می شود. در واقع ذهن مخاطب در قبال توجیه برخورد با ایران از دو سو به موازات هم آماده میشود.
بستر تعلیق سریال۲۴:
می توان بستر تعلیق سریال ۲۴ را به قطاری تشبیه کرد که بر روی دو ریل در حال حرکت است. این ریل ها عبارت است از سیاست و امنیت. این موضوع از ویژگی های مهم فیلم محسوب میشود که توانسته است همزمان دو موضوع مستقل را در هم تنیده و به تصویر بکشد.
قطار فیلم روی این دو ریل حرکت میکند، مرکز ثقل بخش سیاسی سریال در کاخ سفید امریکا در واشنگتن دی.سی است و مرکز بخش امنیتی آن نیز در واحد ضد تروریسم (Counter Terrorist Unit)، مستقر در لس آنجلس به عنوان بزرگترین شهر ایالت کالیفرنیا می باشد؛ بنابراین در این سریال دو لوکیشن یا محل اصلی وجود دارد که تصمیمات در آنجا گرفته میشود.
بر این اساس شاید بتوان هدف اصلی در تمامی فصول سریال ۲۴ را القای حفظ امنیت امریکا به هر قیمتی دانست؛ امری که به خوبی به مخاطب نشان داده شده است. امنیت در ساختار سیاسی شکل گرفته بر اساس ترس دائمی از دشمنان و برخوردار از دستگاه های متعدد اطلاعاتی، خط قرمزی است که برای حفظ آن، قانون، اخلاق، و هر چیز دیگری در نوردیده می شود.
مرور اجمالی فصول ۱ تا ۷ سریال ۲۴
مرور سریع داستان فصول قبلی سریال ۲۴ به جهت دستیابی به برآوردی کلی و اشراف بر مؤلفه های استراتژیک آن بویژه پیش از بررسی فصل هشتم، می تواند مفید باشد.
فصل یک (Season ۱):
فصل اول از نیمه شب آغاز می شود. در طول ۲۴ ساعت آینده مهمترین رویداد، انتخابات اولیه ریاست جمهوری در ایالت کالیفرنیا است. در ابتدای فصل، کیم باور دختر جک باور با مادرش، تری به علت اختلافات خانوادگی رابطه خوبی نداشته و به همین سبب برای خوشگذرانی با دوستان خود از خانه فرار میکند. تری که نگران کیم است به دنبال وی میرود. در این بین جک وارد یک پروژه تروریستی علیه دیوید پالمر، نامزد ریاست جمهوری می شود و تروریست ها برای تحت فشار قرار دادن او، تری و کیم را گروگان میگیرند.
در ادامه جک در دو جبهه وارد مبارزه با تروریست ها میشود و علاوه بر آنکه تروریستهای صربستانی را ناکام میگذارد، دختر و همسرش را نیز نجات میدهد. در جریان گروگان گیری یکی از تروریستها به تری تجاوز کرده و او این موضوع را مخفی می کند. پس از انتقال به بیمارستان تری متوجه میشود که باردار است ولی پس از مدتی مشخص می شود که بچه متعلق به جک است. از این پس رابطه کیم با مادرش رو به بهبود میرود.
از سوی دیگر تروریستها همچنان در پی ترور دیوید پالمر هستند و جک مسئول محافظت از جان وی است. کمی بعد مشخص میشود که تروریستها از خانوادهی دریزنها هستند که از دیوید پالمر و جک باور کینهی شخصی دارند، در پایان این فصل، تری باور به دست تروریستی به نام نینا مایرز کشته میشود.
فصل دو (Season ۲):
فصل دوم با گذشت بیش از ۱۸ ماه از رویداد های فصل اول روی می دهد. این بار آغاز سریال از ساعت ۸ بعد از ظهر است، جک باور پس از مرگ همسرش تصمیم به ترک شغل و کنارهگیری از امور دولتی گرفتهاست، اما دیوید پالمر که اعتماد زیادی به وی دارد از او برای مهار تروریستهای عرب که سعی در منفجر کردن بمب اتمی در خاک ایالات متحده امریکا (شهر لس آنجلس) دارند، کمک میخواهد. جک باور با بی تفاوتی نسبت به درخواست وی، تلفنهای متعدد او را بیپاسخ میگذارد. در نهایت با پافشاری پالمر و درخواست دوستانه از وی، جک از تصمیم خود صرف نظر کرده و با پالمر همکاری می کند.
از سوی دیگر کیم که پدر را مقصر مرگ مادرش میداند، از جک جدا شده و زندگی مستقلی را برای خود تشکیل داده است و به شغل پرستاری برای یک خانواده ثروتمند مشغول بوده و مسئولیت مگان (دختر آن خانواده) را بر عهده دارد. در قسمت های اول فصل دو، سیتییو (واحد ضد تروریستی) به شخصی به نام رضا مشکوک است و به همین جهت به تونی آلمیدا ماموریت بازجویی از وی را میدهند. پس از تحقیقات گسترده از وی، عوامل اصلی شناخته میشوند و رضا که بخشی از این جریانات است، در این گیر و دار کشته میشود. جک موفق میشود بمب اتمی را از تروریستها باز پس گیرد. کیم در مکانی که به پرستاری مشغول است تصمیم به نجات دختر خانواده، مگان، از بدرفتاری های پدرش می گیرد. طی اتفاقاتی کیم و مگان با مشکل مواجه میشوند ولی در ادامه کیم با کمک یکی از دوستانش موفق به نجات خود و مگان می شود.
دولت امریکا با توجه به مدرکی جعلی دچار سوء تفاهم میشود و گمان میکند که سه کشور در منطقه خاورمیانه در پوشش تروریستها دست داشته اند و درصدد حملهی سریع نظامی به آن کشورها بر می آید. جک که مسئله برایش تعجب بر انگیز است به تحقیق در ارتباط با این موضوع میپردازد و پس از یکسری عملیاتهای ویژه و با کمک شخصی عرب به نام یوسف از طرف دولتهای متهم، موفق به کسب مدرک معتبر میشود و عاملان را شناسایی کرده و مدارک خود را به دیوید پالمر که زیر فشار کابینهاش است تحویل میدهد و موجب میشود دولت امریکا از حمله نظامی خودداری کند؛ در پایان این فصل مایک نوویک رئیس دفتر ریاست جمهوری دیوید پالمر به دلیل خیانت به وی از کارش برکنار میشود و جورج میسون رئیس واحد سیتییو در راه حفاظت از مردم و ایجاد امنیت طی اتفاقاتی جان خود را از دست می دهد.
فصل سه (Season ۳):
اتفاقات این فصل با گذشت بیش از چهار سال از فصل اول روی می دهد. در این فصل جک باور مدیرت سی.تی.یو را بر عهده دارد. او که در جریان اتفاقاتی به مواد مخدر معتاد شده است در حال تلاش برای ترک اعتیاد است. جک برای مراقبت بیشتر از دخترش وی را در بخش کامپیوتر سی.تی.یو به استخدام در آورده است. در ابتدای فصل جک و یکی از همکارانش به نام چیس ادمونز به بازجویی از فردی به نام رامن سالازار میپردازند. جک موقعیت فرار را برای سالازار فراهم می کند و این موضوع باعث سوء برداشت دیگران میشود. در ادامه مشخص میشود که فراری دادن وی توسط جک تنها یک تله برای دستگیری برخی عوامل تروریستی و همچنین به دست آوردن ویروس خطرناکی که بهدست برخی عوامل قاچاق دارو به امریکا انتقال پیدا کرده است، می باشد.
جک برای عملیاتی در مکزیک به سر می برد، تونی آلمیدا در عملیاتی بهدست تروریستها زخمی شدهاست و مسئولیت مدیریت سیتییو به دوش میشل دسلر میافتد. پس از عملیات مکزیک این موضوع به اطلاع رئیس جمهور پالمر می رسد و وی به شدت از این پنهانکاری ناراحت میشود. پالمر در این فصل در حال رقابت برای پیروزی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری است که با مسائلی از جمله جریان ارتباط داشتن برادرش وین پالمر با همسر یکی از مسئولان پرنفوذ دولتی و مقابله با تروریستها دست و پنجه نرم می کند. پالمر در این گیر و دار انتخاباتی در مواردی مجبور به تسلیم در برابر برخی خواستههای تروریستها میشود.
جک در این فصل نینا مایرز (قاتل تری، همسرش) را در میان گروههای خطرناک خلافکار دستگیر و به سیتییو منتقل میکند. نینا درصدد فرار برمیآید ولی جک او را در هنگام فرار میکشد. جک در عملیات دستگیری تروریستها موفق می شود اما تعدادی از تروریستهای دستگیر نشده با مقدار کمی از ویروس های باقی مانده تصمیم به اجرای اهدافشان دارند. به همین جهت آنها با گروگان گرفتن میشل دسلر، تونی آلمیدا را تهدید میکنند و تونی مجبور به تسلیم در برابر خواسته هایشان میشود. سپس تونی بهعنوان یک فرد خائن به کشور شناخته میشود اما با تلاشهای پالمر و جک از زندان آزاد میشود. در پایان جک موفق به ترک مواد مخدر میشود و رئیس جمهور پالمر به دلایلی از شرکت در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری کنارهگیری میکند.
فصل چهار (Season ۴):
از رویداد های فصل سه بیش از یک سال و نیم گذشته است. جک باور در وزارت دفاع به استخدام جیمز هلر، وزیر دفاع امریکا در آمده و با دختر وزیر دفاع به نام آدری رینز رابطه دارد. در قسمت اول فصل چهار، وزیر دفاع هنگام دیدار با پسر کوچکش مورد حمله تروریست های ترک قرار می گیرد و به همراه دخترش در این حادثه دزدیده میشود، که جک طی عملیاتی سخت موفق میشود آن ها را آزاد کند.
از سوی دیگر خانوادهای به نام آراز به تروریست اصلی داستان، حبیب مروان، کمک میکنند و در پوشش یک خانواده قانونمند اعمال غیر قانونی انجام میدهند. اولین هدف تروریستها رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، جان کیلر است. آنها موفق به حمله به هواپیمای وی، زخمی کردن رئیس جمهور و کشتن بیشتر افراد داخل هواپیما میشوند.
تروریست ها نقشههای دیگری دارند که بیشتر آنها با عملیاتهایی که توسط جک باور و واحد ضد تروریستی (سیتییو) صورت میگیرد، خنثی میشود. آخرین نقشه ی حبیب مروان انفجار بمب اتمی در خاک امریکاست، وی که مشخص نیست کدام شهر یا ایالت را مورد هدف قرار خواهد داد موجب سرگردانی جک شده است. جک با تحت فشار گذاشتن مروان متوجه هدف او که شهر لس آنجلس است می شود و خطر را بر طرف می کند. اما در جریان این اتفاقات جک برای پیدا کردن مروان مجبور می شود به سفارت جمهوری خلق چین حمله کرده و با بازجویی از شخصی چینی که از مکان مروان خبر دارد، از مخفیگاه وی مطلع شود. به این جهت دولت چین خواستار تحویل سریع باور به این کشور است اما با تلاش رئیس جمهور سابق امریکا، دیوید پالمر و همچنین دوستان جک، وی موفق می شود با یک مرگ جعلی خود را از خطر نجات دهد.
فصل پنج (Season ۵):
این فصل با گذشت ۱۸ ماه از مرگ جعلی جک آغاز می شود و همگان مرگ او را باور کرده اند. در این مدت یک گروه تروریستی رئیسجمهور سابق امریکا، دیوید پالمر را ترور کرده و درصدد آن هستند تا این جریان را به سمت جک بکشانند. این گروه تلاش دارد تا تمامی افرادی که از مرگ جعلی جک خبر داشته اند (تونی آلمیدا، میشل دسلر و کلوئی ابرایان) را به قتل برسانند. میشل به دست تروریستها به قتل میرسد، تونی به شدت زخمی میشود اما کلوئی موفق به فرار میشود و جک را از این جریان مطلع میکند. جک با اطلاع از موضوع برای کمک به کلوئی از محل جدید زندگیاش به لس آنجلس میرود.
در سوی دیگر رئیس جمهور چارلز لوگان در حال بستن قراردادی با رئیسجمهور روسیه، یوری سواروف است ولی تروریستهای روسی درصدد جلوگیری از ایجاد روابط با غرب و ترور رئیس جمهور سواروف هستند. آنها لوگان را به کشتن مردم امریکا تهدید میکنند اما با تلاش مأمور گارد ویژه، آرون پیرس، حملات تروریستی شکست میخورد. جک نیز موفق به مهار حمله تروریستی دیگری در فرودگاه لس آنجلس میشود. تونی که از ترور قبلی جان سالم به در برده است، در جریان درگیری در مرکز پزشکی سیتییو با هندرسون، مامور سابق دولتی که با تروریستها هم دست است، کشته میشود (هر چند در فصل هفت مشخص می شود وی هنوز زنده است).
جک در جریان عملیاتی متوجه موضوع همدستی رئیس جمهور چارلز لوگان با عوامل تروریستی میشود و طی عملیات گسترده ای موفق به دستگیری رئیس جمهور ایالات متحده امریکا شده و هندرسون را نیز در پایان فصل میکشد. عوامل دولت چین که به شدت پیگیر موضوع مرگ جک بودند، از زنده بودن وی مطلع شده و ضمن دستگیری، او را به چین منتقل میکنند.
فصل شش (Season ۶):
این فصل با گذشت ۲۰ ماه از اتفاقات فصل قبل در لس آنجلس آغاز می شود و وین پالمر رئیس جمهور امریکا مدیریت کشور را به دست دارد. در عین حال تروریستهای عرب و در راس آنها حمری الاسد همواره دولت امریکا را تهدید می کنند. شخصی به نام ابوفاید از رئیس جمهور امریکا خواستار تحویل دادن جک باور می شود و در ازای آن مکان حمری الاسد را به آنان خواهد گفت. جک در اختیار دولت چین است، دولت امریکا با مذاکره جک را از چین تحویل گرفته و به تروریست های پر از کینه تحویل میدهد. جک که در اختیار تروریست هاست متوجه میشود که الاسد فقط یک وسیله برای فریب امریکاییها بوده و تروریستهای اصلی ابوفاید و عواملش می باشند. در ادامه جک موفق به فرار از چنگ ابوفاید میشود و به سراغ مسئولان امریکایی میرود، اما حرف های جک برای آنان باور پذیر نیست. به این جهت خود به تنهائی دست به عملیات میزند و در ابتدا الاسد را آزاد کرده و با استفاده از او حمله ا ی تروریستی در مترو را خنثی میکند.
مهمترین اتفاق این فصل انفجار بمب اتمی در لسآنجلس توسط تروریستها است که طی آن ۱۲ هزار امریکایی مقیم لس آنجلس کشته میشوند. جک که پس از کشتن اجباری همکارش کرتیس، تصمیم به ترک شغلش گرفته بود به دلیل اتفاق روی داده در لس آنجلس از تصمیم خود صرف نظر می کند و با انجام دادن چند عملیات، تروریستها را که عمدتا عرب و روسی هستند، دستگیر کرده و تراشه ی مربوط به فناوریهای نظامی روسیه را پس میگیرد. اما گروهی چینی، آدری رینز را که پس از فصل پنجم به دنبال جک تا چین رفته بود، گروگان گرفته و در ازای تراشه ی تکنولوژیهای روسیه حاضرند او را آزاد کنند. جک برای آزاد کردن آدری این کار را انجام میدهد و این موضوع باعث خشم و تهدید دولت روسیه می شود مبنی بر اینکه اگر فناوریهای نظامی روسیه آشکار شود بین روسیه و امریکا جنگ رخ خواهد داد. در نهایت جک موفق به بازپسگیری تراشه میشود.
۲۴: رستگاری (۲۴: Redemption):
این فیلم دو ساعته بین فصل ششم و هفتم سریال ۲۴ پخش شد. رویداد های این فیلم ۴۴ ماه پس از اتفاقات فصل ششم اتفاق می افتد. در این فصل الیسون تیلور در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسیدهاست و جک که به علت اعمال شکنجه در انجام بازجوییهایش از طرف دولت امریکا تحت پیگرد قرار دارد، به زندگی در کشور سانگالا در کنار دوست قدیمیاش کارل بنتون مشغول است.
جک و دوستش در سانگالا مدرسه ای ایجاد کرده اند. سرهنگ دوباکو و جنرال جوما که درصدد کودتا هستند، در حال جمعآوری بچههای بیسرپرست میباشند تا آنها را به ارتش خود اضافه کنند. وظیفه جک در این فیلم حفظ جان کودکانی است که برای نگهداری و آموزش آنها مدرسه راه اندازی کرده اند. در این جریانات کارل کشته میشود و در آخر جک مجبور میشود برای حفظ جان این بچهها خودش را تحویل سفارت امریکا بدهد.
فصل هفت (Season ۷):
فصل هفت با محاکمه ی جک باور و بقیه ی اعضای واحد سی.تی.یو که از هم پاشیده است، آغاز می شود. دادگاه جک مقارن با تهدید عده ای از تروریست های آفریقایی است که سعی در ایجاد خلل در پرواز هواپیماهای مسافربری امریکایی و انجام عملیات تروریستی دارند و به این جهت اف.بی.آی، ماموری به نام رنه واکر را برای انتقال جک از دادگاه و استفاده از کمک و تجربیات او برای متوقف کردن حملات تروریستی می فرستد. پس از مدتی مشخص میشود که یکی از تروریستها تونی آلمیدا، دوست جک و مأمور سابق سیتییو است.
جک طی عملیاتی موفق به دستگیری تونی میشود ولی هنگامی که پی می برد هدف او نفوذ در شبکه تروریستی و شناسایی عوامل فساد دولتی بوده است، راه فرار را برایش باز می کند. در ادامه جک موفق به دستگیری یکی از تروریستها به نام ایکه دوباکو می شود و از فرار او به سانگالا جلوگیری می کند. پس از این اتفاقات ایالت متحده به کشور سانگالا حمله نظامی کرده و در مقابل ژنرال جوما فرمانده و رهبر سانگالا برای مقابله با این حمله نظامی دست به حملهای تروریستی میزند و کاخ سفید را مورد هدف قرار میدهد. تروریست ها موفق میشوند رئیس جمهور امریکا، الیسون تیلور را گروگان بگیرند که با جانفشانی بیل بیوکانان این حمله شکست میخورد.
از سوی دیگر سران یک پایگاه نظامی خصوصی که خواهان نفوذ و اختیارات بیشتری در دولت امریکا هستند، برای رسیدن به این هدف از سلاح تهدید استفاده میکنند. تونی آلمیدا که به علت مرگ همسرش توسط این گروه کینه زیادی از آنها دارد تصمیم به انتقام می گیرد، ولی جک باور از کشتهشدن این افراد بدست تونی جلوگیری کرده و آنان را تحویل قانون میدهد. در اواخر این فصل جک در طی عملیاتی به مواد سمی آلوده می شود اما با انجام جراحی بوسیله ی ژن فرزندش کیم باور نجات پیدا می کند.
ارسال نظر