در سال ۱۳۸۸ جمهوری اسلامی ایران درگیر اغتشاشاتی شد که به ظاهر در اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می گرفت اما در اصل ماحصل برنامه ریزی های مستمر دشمنان مردم بود؛ همان طور که طی به اصطلاح بحران داخلی سوریه که کمی بعد از فتنه۸۸ آغاز شد، تونل هایی زیرزمینی به دست آمد که تاریخ حفر آنها به یک دهه قبل باز می گشت. وقایع سال ۸۸ ایران اسلامی نتیجه دهه ها تهاجم و شبیخون به فرهنگ و قتل عام فرهنگی خاموش نسل های متمادی این کشور بود که تحت سناریوهای تدوین شده تصمیم سازان غربی برای فروپاشی نظام اسلامی صورت گرفته بود. نظام سلطه تمام توان خود را به کار گرفت تا محصول بذرهای کاشته در مغز و قلب ملت ایران را برداشت کند اما ایستادگی رهبری انقلاب و مؤمنان، نصرت الهی را شامل این سرزمین کرد و دشمنان را به ذلت کشاند. مانند تمام شکست های قبلی، دشمن ناامید نشد و تمرکز و توجه خود را معطوف سایر سناریوها و گزینه هایش نمود. اکنون پس از هفت سال، یکی از این سناریوها با درصد موفقیت بالایی در حال دنبال شدن است، سناریویی که دشمن به عیان آن را به عنوان آینده مطلوب خویش برای جمهوری اسلامی ایران، در فصل ۸ سریال استراتژیک ۲۴ به تصویر کشید و تنها چند روز پس از یوم الله ۹ دی ۸۸ به نمایش گذاشت، در دورانی که نخبگان و خواص جامعه هشدارهای رهبری و علماء و بزرگان انقلاب اسلامی پیرامون حرکات دشمن پس از فتنه را نمی شنیدند.
در این سلسله یادداشت ها، مقایسه ای تطبیقی بین برخی رویدادهای کلان سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی و فصل ۸ سریال ۲۴ صورت می گیرد تا مخاطبان با نمونه ای از نمایش سناریوهای سیاسی در قالب محصولات هنری آشنا شوند و نیز جنبه های مختلف این سناریوی ترسیم شده برای جمهوری اسلامی از حیث تحقق و یا عدم تحقق تبیین شود. این امر فواید دیگری هم دارد و بازخوانی مجدد فصل ۸ سریال ۲۴ می تواند از یکسو هشداری باشد بابت ضعف دشمن شناسی خواص و متولیان متعدد حوزه فرهنگ و هنر کشور و از سوی دیگر ابعاد بیشتری از سینمای استراتژیک به ویژه تفاوت آن با دکان و مغازه را، برای مخاطبان گرامی روشن کند.
در قسمت های گذشته ابتدا در بخش ظهور سریال های استراتژیک با غلبه ی سناریو بر سیاست ، به زمینه پیدایش حاکمیت رسانه ها، مفهوم سینمای استراتژیک و روند شکل گیری آن، ویژگی های اصلی آثار استراتژیک و نیز اقتضائات زمانی تولید سریال های استراتژیک پرداخته شد، سپس در نیم نگاهی به سریال بیست و چهار سعی شد مختصری مطالب پیرامون سریال استراتژیک ۲۴ و عوامل سازنده آن ارائه گردد تا مخاطبانی که با سریال آشنایی ندارند، اطلاعات اولیه لازم را درباره آن به دست آورند و سپس در مولفه های استراتژیک سریال ۲۴ (مرور ۷ فصل نخست) ، اصلی ترین مؤلفه های استراتژیک سریال ۲۴ مورد بررسی قرار گرفت و داستان کلی ۷ فصل ابتدائی آن نیز مرور شد. همچنین در بخش چهارم از این گزارش با عنوان فصل هشت، جمهوری اسلامی کامستان و ترور رییس جمهور حسن ، داستان کلی فصل ۸ سریال ۲۴ به همراه خلاصه تمام بیست و چهار ساعت وقایع به تصویر کشیده شده در آن، پس از گذشت ۶ سال از پخش، یکبار دیگر یادآوری شد تا هم مخاطبانی که این فصل را مشاهده کرده اند و هم آنان که دنبال کننده سریال نبوده اند، کلیت داستان فصل ۸ را پیش از بررسی کامل القائیات آن مرور نموده باشند؛ اما اکنون در این بخش و در ادامه ی مطلب بیست و چهار چه چیزی را نشان می دهد؟ و آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته ، بخش دیگری از مهمترین المان هایی که در فصل ۸ سریال ۲۴ به تصویر کشیده شده مرور و با آوردن جزئیات و دیالوگ ها و تصاویر مربوطه سعی شده تا مستنداتی باشند برای آنچه که در قسمت های بعدی از این سریال نتیجه گیری خواهد شد.
۲۴ چه چیزی را نشان می دهد؟
۱. صلحی تاریخی و بالاتر از هر خیر
۱-۱- صلحی که خیر برتر و مطلق است
۱-۲- سرکوب مخالف صلح بلامانع است
۱-۳- ولع امریکا برای صلح با جمهوری اسلامی کامستان
۳-۱- فشاری که رییس جمهور امریکا تحمل می کند
۳-۲- تیلور و توافقی که خیانت به امنیت ملی امریکاست
۴. جمهوری اسلامی کامستان، کشوری تنها در جهان و درگیر مشکلات اقتصادی
جمهوری اسلامی کامستان کشوری است منزوی که محتاج کمک های اقتصادی ایالات متحده است. این کشور بیش از چند دهه از جامعه جهانی دور بوده است و اکنون فرصت یافته تا با امضای توافقنامه صلح با امریکا و روسیه برای بار دیگر به عرصه بین المللی باز گردد. رییس جمهور حسن این واقعیت را پذیرفته و عمیقاً باور دارد که صلح با جهان تنها راه خروج از این موقعیت است.
جمهوری اسلامی کامستان کشوری تنهاست که ایالات متحده آمریکا به آن فرصت داده تا با دنیا تعامل سازنده داشته باشد و این درحالی است که اعتماد سایر کشورهای جهان به کامستان و به طور کل اعتماد جهانی صورت گرفته نسبت به جمهوری اسلامی کامستان صرفا نتیجه ی اعتماد رییس جمهور ایالات متحده به این کشور است.
حتی زمان که رییس جمهور حسن به سرکوب مخالفانش پرداخته و رؤسای جمهور کشورهای مختلف نسبت به این امر موضع گیری کرده و تهدید به ترک سازمان ملل می کنند؛ از آنجا که تیلور به حسن اعتماد کرده و این عمل را نتیجه واکنش رییس جمهور حسن به طرح ترورش می داند، با او همراهی و سایر کشورها را در این زمینه مجاب می نماید. در واقع علی رغم تمام ژست های حقوق بشری، رییس جمهور ایالات متحده اجازه سرکوب مخالفان را به رییس جمهور حسن می دهد و این امر با وجودی که در ظاهر تخطی از اصول است اما چون امنیت ملی امریکا را تهدید نمی کند، اعتراضی به دنبال ندارد.
از طرف دیگر رییس جمهور الیسون تیلور از جمهوری اسلامی کامستان و شخص رییس جمهور حسن به عنوان متحد و شریک ایالات متحده در مسیر صلح جهانی یاد می کند و به همین علت با طرح موضوع حمله به کامستان در جلسه هیئت دولت و اصولا بررسی مواجهه با حمله اتمی با جمهوری اسلامی مخالفت می کند.
۴-۱- تروریست های کامستانی
تروریست های کامستانی که اغلب آنها از نیروهای سابق پاسداران انقلاب و یا مأموران مخفی کامستان در ایالات متحده هستند، یک دشمنی کور و متعصبانه با ایالات متحده دارند.
پاسداران انقلاب از هیچ منطق و استدلالی برای دشمنی با ایالات متحده برخوردار نیستند و کورکورانه بازیچه دست دشمن زیرک امریکا، یعنی روسیه شده اند؛ پس به وضوح اعلام می گردد که این مخالفان صلح قصد صدمه زدن به مردم امریکا را ندارند آنها فقط می خواهند رییس جمهور حسن را به علت صلح با امریکا محاکمه کنند.
پیرامون تصویری که از تروریست های کامستانی نشان داده می شود می توان چند نکته را مورد توجه قرار داد. اول آنکه شعارهای ایدئولوژیکی پاسداران انقلاب در مقام تروریست های کامستانی، تنها سرپوشی است برای قدرت طلبی آنها، به عبارتی می توان گفت آنچه که در بیست و چهار ترسیم می گردد آن است که شعارهای ایدئولوژیک تنها مسیر رسیدن به قدرت پاسداران انقلاب را هموار و منافع عده ای را تأمین می کند.
سمیر: «این معاهده صلح با برادرت همش همینه دیگه، می خوان ما رو تبدیل به رژیم خاورمیانه ای فاسد دیگه بکنن که توش برادرت دیکتاتوری باشه که به زور سلاح و پول امریکایی توی قدرت می مونه ... امریکا همیشه دشمن ما خواهد بود» |
الیسون: می تونم ازتون بپرسم فکر می کنید نیتش چی باشه جدا از هدف قرار دادن شما؟» رییس جمهور حسن: «بله، نقشه داره. تغییر رژیم» |
اما نکته دیگری که می بایست پیرامون تصویری که از تروریست های کامستانی نشان داده می شود، مورد توجه قرار داد، سبک و گونه ی وابستگی پاسداران انقلاب در مقام تروریست های کامستانی به روسیه است.
بر این اساس پاسداران انقلاب صلح با غرب را تسلیم شدن در برابر کفار می دانند در حالی که به راحتی با روسیه همکاری داشته و از ایشان به عنوان شرکای استراتژیک خود دستور می گیرند. در واقع آنچه که در بیست و چهار ترسیم می گردد آن است که پاسداران انقلاب یا به علت منافع شریک استراتژیک خود یعنی روسیه می باشد که با امریکا دشمنی دارند و یا این دشمنی به منظور بهره مندی از حمایت روس ها، برای کسب قدرت پاسداران انقلاب در درگیری های داخلی کامستان است و اصولا پاسداران انقلاب به علت تعصبات کور و جاهلانه خود اقدام به تشریک مساعی با روس های کافر بر محور تقابل با ایالات متحده نموده اند.
سمیر: «رییس جمهور حسن به کشور خود خیانت کرده است، اعتقاد او مبنی بر اینکه ما باید تسلیم کفار شویم می رفت که مردم ما را به یک عمر انقیاد محکوم کند، آنچه در پی می آید فهرستی از جرائم اوست، خواهید دید که وی مستحق خشن ترین تنبیهات است ... حسن مرتکب شکنجه شده است و افرادش را به سراغ دیگر رهبران جامعه فرستاده است... ت. ... و ابزاری شده است برای پنهان کردن حقیقت، دروغ پردازی و تبلیغات رژیم وی و علنا از افعی های سمی نقابدار امریکا حمایت می کند... د. این مرد رییس جمهور ما نیست، او یک متظاهر گستاخ است که حاضر است زنان و کودکان ما را به کفار و امپریالیست های غرب بفروشد. . .. جرائم وحشتناک وی علیه مردم ما سزاوار مجازات اند ... ما آنگونه که رییس جمهور تیلور و افرادش خواهند گفت، تروریست نیستیم ... فساد و لاقیدی در کشور ما و بازگرداندن سلطه بیگانگان به جمهوری اسلامی کامستان ... این سگی است که فرستادیم تا از سوی کشور ما سخن بگوید، او سگ دست آموز تیلور است و برای اعدام این عنصر کثیف خود فروخته ... تیلور و کشورش می خواهند جلوی پیشرفت ملت ما را بگیرند و تمام توانایی های دفاعی ما را از ما بگیرند و طمع خود حسن هم باعث دروغ ها و وعده هایی شد که ... اگر خانه های شما هم اشغال شده بود، چنین کاری می کردید ... ما هزاران داوطلب داریم که وعده ی خدمت داده اند و حاضرند جان خود را فدا کنند ... تنها چیزی که او می خواست بنا کند ملتی پوچ و بی روح است ... به زودی فریاد قیام را خواهید شنید، ما کشورمان را پس خواهیم گرفت، این روز را به عنوان آغاز یک انقلاب به یاد داشته باشید، امروز روزی است که ستمگری را از میان برداشتیم. حسن با معاهده صلح پست انقیاد به امریکایی ها ... ما را شکسته و جدا کرده و افسار بسته است، سزای این خیانت، مرگ است. خود من این حکم را اجرا می کنم، زمان آن رسیده که این خائن تاوان خیانت خود را بدهد. کشور ما خواستار عدالت است ... باید با خون خود تاوان دهد.» |
نوواکویچ: «حسن رو اپوزیسیون خودش نابود کردن، بیوه اش چطور می تونه توی کاری که خودش توش شکست خورده بود، پیروز بشه؟» لوگان: «همون طور که جفتمون می دونیم اپوزیسیونی نابودش کرد که از خارج کمک می گرفت. تهدیدهای هسته ای، نقشه های ترور در برابر یک رییس جمهور شدیدا محافظت شده، این چیزها وحشی بازیِ چندتا شورشی جهان سومی نبوده، این یک اقدام کاملا برنامه ریزی شده بوده که توسط یکی از رقبای اصلی ایالات متحده رهبری می شده، رقیبی که اعتقاد داشت سودش در اینه که با کشتن حسن جلوی فرایند صلح رو بگیره» |
البته باید توجه داشت که تمامی این موارد در حالی صورت می پذیرد که رییس جمهور حسن حاضر نیست هیچ امتیازی به مخالفان خود بدهد، مگر آنجا که برای نجات جان شهروندان امریکایی، اسباب شهادت خویش را فراهم و خود را تسلیم تروریست ها می کند.
تیلور: «ولی تا وقتی فراریه اگر نخواهید مذاکرات رو ادامه بدید درک می کنم، با این حال امیدوارم برای تشکیل جلسه دوباره متقاعدتون کنم، ما با هم راه زیادی اومدیم، اگر اجازه بدیم این لحظه از دستمون بره ...» حسن: «انگار پیروزی رو به فرهاد تقدیم کردیم، من اینطوری خوشحالش نمی کنم، اگر شما حاضرید این مذاکرات رو ادامه بدید، منم حاضرم» |
تروریست های کامستانی یا افرادی مانند سمیر هستند که با وجود سابقه عضویت در پاسداران انقلاب، امروز به منافع روسیه خدمت می کند و یا همانند فرهاد و مارکوس الذکار، فریب پاسداران انقلاب و شخص سمیر را خورده اند و این در حالی است که طی فرایند سریال، تمامی ادعاها و شعارهای ایشان برای مخاطب فرضی کامستانی که سریال را مشاهده کند، خنثی شده و پوچ و توخالی بودن آنها به نمایش درآمده است.
سمیر هستند که با وجود سابقه عضویت در پاسداران انقلاب، به صراحت مزدور روسیه است و فرهاد که خود متوجه فریبکاری سمیر شده، از آنها جدا می شود اما زنده نمی ماند؛ همچنین مارکوس الذکار هم که نمادی است از جوانانی کامستانی تبار که زاده ی آمریکا می باشند و امروز اسیر مشتی شعار گشته اند؛ بنابراین با وجود اینکه در ظاهر این شعارها درست به نظر می رسند، اما تصویر گری سریال بیست و چهار به نحوی است که مخاطب آنها را باور نکرده و پس می زند چرا که از زبان افرادی با پیش زمینه ی نمایشی منفی یا نادان بیان می شوند.
مارکوس الذکار: «این به اصطلاح معاهده صلح فقط همینه که حسن داره توانایی کشورم رو برای دفاع از خودش تسلیم می کنه ... استقلالش رو، ولی آدمای زیادی توی دولت خودش هستن که حاضر نیستن این کارو بکنن» جک باور: «مارکوس. شما نمی تونین توی این درگیری برنده بشین، به خاطر این اتفاق کامستان تلفات زیادی خواهد داد، به خاطر تو» مارکوس: «به خاطر من نیست، امریکاست که همه بمب ها رو می اندازه» جک باور: «نه پسرم، چشمای دنیا شما رو مسئول جون بی گناهانی که توی نیویورک گرفته شده می دونه» مارکوس: «نه. فکر نکن می تونی خودتو از نظر اخلاقی بالاتر از من بگیری که حس می کنه می تونه به بقیه دنیا دیکته کنه که کی می تونه بمب هسته ای داشته باشه و کی نمی تونه، اون هم وقتی که اصرار داره مردم من رو توی قرون وسطی نگه داره» |
۴-۲- کنش و واکنش های جمهوری اسلامی کامستان و ایالات متحده در برابر یکدیگر
جمهوری اسلامی کامستان کشوری ضعیفی است که در این فصل هیچ کنش جدی و اثرگذاری ندارد؛ اختلاف دهه های گذشته این کشور با ایالات متحده نیز به صورتی ویژه حاصل یکسری تفکرات خشن و متحجر این کشور ترسیم می گردد که در صورت عدم توجه به این گزاره، جمهوری اسلامی کامستان ذاتا کشور قدرتمندی نیست و تنها تلاش این کشور برای دستیابی به سلاح هسته ای است که اسباب اهمیت او را در معادلات بین المللی موجب شده است.
پس به وضوح رییس جمهور حسن هیچ اراده ای در برابر ایالات متحده ندارد و تنها دوبار با رییس جمهور الیسون تیلور مخالفت می کند، یکبار درباره حضور بازرسان امریکایی در جمهوری اسلامی و بار دیگر هنگام مطالبه پرونده اطلاعات نیروهای مخفی جمهوری اسلامی در امریکا، که در بار دوم پس از تهدید امریکا مبنی بر حمله مستقیم نظامی به جمهوری اسلامی، موضوع بر طرف و رییس جمهور حسن با دادن فایل های مد نظر امریکا موافقت می کند.
استدلال رییس جمهور حسن در زمانی که با حضور بازرسان امریکایی به جای بازرسان آژانس در کامستان مخالفت می کند. |
همچنین دالیا حسن نیز به عنوان نماد تفکر سنتی کامستان که پس از نثار جان رییس جمهور حسن برای تحقق آرمان امریکایی، مواضعش را با کنار گذاشتن حجاب تعدیل کرده، زمانی که قدرت کامستان را در دست می گیرد، کُنش خاصی در برابر رییس جمهور الیسون تیلور ندارد، مگر آن هنگام که از دخالت روس ها در مرگ شوهرش آگاه شده و تهدید می کند که توافقنامه را امضاء نخواهد کرد؛ تهدیدی که بلافاصله با هشدار ریاست جمهوری ایالات متحده مبنی بر حمله مستقیم نظامی به جمهوری اسلامی متوقف و سکوت دالیا حسن و در نهایت امضای توافقنامه توسط او را به همراه دارد.
دالیا حسن: «اول شوهرمو کشتن، حالا هم این زن که بهم دروغ گفته داره کشورم رو تهدید می کنه!» جاموت: «مهم تر از اون باید تهدیدات رییس جمهور تیلور رو هم در نظر گرفت، نمی تونیم از اونا بگذریم» دالیا حسن: «ارتشمون می تونه در برابر تجاوز ازمون حفاظت کنه و اگه لازم بشه، می تونیم برنامه ی هسته ای مون رو دوباره فعال کنیم» جاموت: «و این طوری به دشمن های شوهرتون دقیقا همون چیزی رو بدیم که از اول می خواستن، به علاوه به رییس جمهور تیلور هم بهونه ی بیشتری برای حمله نظامی پیشگیرانه بهمون میدیم» دالیا حسن: «من کاری ندارم رییس جمهور تیلور چی گفته، جراتش رو نداره» جاموت: «واقعا می تونید این ریسک رو بکنید؟ ... رییس جمهور تیلور اونجا(تالار سازمان ملل) برای خوشامدگوئی منتظرتونه» |
سریال بیست و چهار به خوبی هر چه تمام توانسته چنین تصویری از جمهوری اسلامی کامستان نقش زند که مخاطب با وجود تصویر ضعیفی که در طی اثر از کامستان به نمایش در می آید، به این باور و درک برسد که جمهوری اسلامی کانون بحران منطقه ای بوده و این کشور در منطقه خود آنقدر با اهمیت است که همانا صلح با جمهوری اسلامی، آرامش و ثبات را برای منطقه به همراه خواهد داشت.
رییس جمهور تیلور: «دوست دارم عرض کنم که من و رییس جمهور حسن به این دلیل سازمان ملل رو به عنوان محل مذاکرات انتخاب کردیم که مشکلاتی که خاورمیانه با اونها روبروست، تبدیل به یک مساله جهانی شده اند و من و رییس جمهور حسن اطمینان داریم که این توافقنامه می تواند پایه گذار یک صلح پایدار در منطقه باشد» |
این همه در حالی صورت می پذیرد که رییس جمهور حسن در اتفاقاتی که پاسداران انقلاب در مقام تروریست های کامستانی، در ایالات متحده رقم می زنند، حق را به طور کامل به امریکایی ها داده و با اعلام مشی و روش اعتدالی خود، از تندروهای کشورش اعلام برائت نموده و با درخواست های مختلفی که امریکایی ها در زمینه ی افشای اسرار جمهوری اسلامی دارند، برای از دست نرفتن توافق صلح و حفظ جان شهروندان امریکایی موافقت می کند.
البته در میان این داد و ستد های صورت گرفته، برگزیدن مرام اعتدالی توسط ریاست جمهوری اسلامی کامستان و بیزاری او از تندروهای کشورش موجب می شود تا رییس جمهور حسن بتواند یک امتیاز بسیار مهم دیگر را نیز از امریکایی ها بستاند و دستاورد بزرگ دیگری را برای احقاق حقوق حقه ی جمهوری اسلامی به ارمغان آورد؛ امتیازی که در آخرین ساعات توافق و در زمان مرگ او برملا می شود؛ امتیازی ویژه که به موجب آن رییس جمهور حسن توانسته است مدارس ابتدایی جمهوری اسلامی کامستان را از حضور بازرسان ایالات متحده و بازرسی های ویژه ی ایشان مستثنی نماید.
رییس جمهور حسن: «قبل از اینکه این برنامه صلح رو شروع کنیم کشور من به ساخت سلاح هسته ای نزدیک شده بود، شاید اینو هم می دونید که ما نمی تونستیم به قدر کافی برای مسلح کردنش مواد شکافتی رو غنی سازی کنیم. کمی بعد از اینکه کشورهای ما شروع به مذاکره درباره فرایند صلح کردن، برادرم اومد پیش من و گفت یک نفر با اورانیوم تسلیحاتی اومده سراغش ... یک نفر که به ذخیره های بایگانی شده ی شوروی دسترسی داشت. به برادرم گفتم ازش دور بشه ولی مشخصه که نقشه های دیگه ای داشت. (فرهاد می گفت:) «کشورمون تا ابد باید زیر چتر هسته ای غرب باشه مگر اینکه قدرت هسته ای بشیم» |
هستینگز: «آقای رییس جمهور به نظر میرسه این فایل محتوی جزئیات عملیات تمام سیستم های دفاع ضدهسته ای امریکاست» رییس جمهور حسن: «درسته» هستینگز: «از جمله آرایش حسگرهای رادیولوژیکی مون. این اطلاعات فوق سری وزارت دفاعه، باید بدونم چطوری گیرش آوردین» رییس جمهور حسن: «بیست ساله که کشور شما کشور منو تهدید کرده ... با همه چی، از تحریم اقتصادی گرفته تا حمله نظامی. برای همین اطلاعات جمع کردیم و نقاط ضعف سیستم های دفاعی شما رو پیدا کردیم. ما کاری رو کردیم که هر کشور دیگه ای هم بود همون کار رو می کرد» جک باور: «اون فایل نقص های مهلک توانایی های شناسایی هسته ای ما رو نشون می ده، اگر اون به دست تروریست ها بیفته، می تونن میله های سوختی رو وارد منهتن کنند، مطمئنا درک می کنید که نمی تونیم بگذاریم اونو بهشون بدید، مساله جون ده ها هزار نفر آدمه» دالیا حسن: «پس دختر من چی؟ اون چی؟» جک باور: «ولی خانواده شما این تهدید رو آوردن به کشور من» |
البته در طی مذاکرات دو سر بُرد میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، رییس جمهور تیلور ذره ای از مواضع و اصول امریکایی عقب نشینی نمی کند و اگر چه در بار اولی که رییس جمهور حسن با حضور بازرسان امریکایی در خاک کشور خود مخالفت کرده و تنها به اینکه سرپرست بازرسان آژانس، امریکایی باشد، رضایت می دهد؛ اما در بار دومی که از مقامات کامستان مخالفت می بیند (زمانی که دالیا تهدید به امضاء نکردن می کند)، برخورد شدید و قاطعی صورت می دهد و جمهوری اسلامی را به حمله با استفاده از تمام قدرت ارتش امریکا به بهانه تلاش پاسداران انقلاب در مقام تروریست های کامستانی، برای منفجر کردن بمب اتمی در خاک ایالات متحده، تهدید می کند.
دالیا حسن: «... توی قتل شوهرم دخالت داشتن دولت روسیه یا کسایی توی دولت روسیه... ه. من اومدم ازتون بخوام برای پیدا کردن خانم رید کمک کنید، باید بدونم حرفی که زده حقیقتی هم درش هست یا نه؟» رییس جمهور تیلور: «دالیه، ما هم راجع به دخالت روس ها به شایعاتی شنیدیم، بررسیش کردیم و فهمیدیم هیچ پایه و اساسی نداره، فقط به اتهام احمقانه بود» دالیا حسن: «مردیت رید هر چی که باشه، زن احمقی نیست، خودش اومد سراغ من ... سراغ کسی که می دونست برای شک کردن بهش دلایل زیادی داره، تا زمانی که مشخص نکنم اتهاماتش حقیقت دارن یا نه، این پیمان رو امضا نمی کنم» رییس جمهور تیلور: «خواهش می کنم... منطقی باش» دالیا حسن: «موضع من اینه، خانم رییس جمهور من نظرمو عوض نمی کنم» رییس جمهور تیلور: «من گفتم مردیت رید رو بازداشت کنن» دالیا حسن: «چرا؟» رییس جمهور تیلور: «چون اتهاماتش می تونستن خیلی زیان بار باشن» دالیا حسن: «اصلا با عقل جور در نمیاد، شما کسی رو برای اتهام دروغ زدن دستگیر نمی کنید، مگه اینکه دروغ نباشن ... تو می دونستی که روس ها مسئول مرگ شوهرم بودن و هیچی نگفتی؟» رییس جمهور تیلور: «دالیه، ما داریم مهم ترین اقدام دیپلماتیک در چند دهه ی اخیر رو به پایان می رسونیم، شوهرت جونش رو فدا کرد که از پیمان نگهداری کنه.» دالیا حسن: «چطور جرات می کنی از شوهرم مایه بذاری!؟ اون هیچ وقت همچین چیزی رو نمی پذیرفت! این پیمان برای این درست شد که اون به تو اعتماد داشت. و با اینکه ذره ذره ی وجودم می خواستن برگردم خونه و عزاداری کنم ادامه دادم، چون به تو اعتماد داشتم. من با کسایی که شوهرم رو کشتن صلح نمی کنم، با تو هم همین طور. دیگه معاهده ای وجود نداره. من یه اعتراض رسمی به سازمان ملل تنظیم می کنم و خواستار این میشم که خانم رید رو آزاد کنید ... و هر مدرکی که از من و بقیه ی دنیا مخفی کردید، افشا کنید.» رییس جمهور تیلور: «وایسا! تا یک ساعت دیگه تو در تالار شورا کنار من می ایستی و پیمانی رو که من و شوهرت روش توافق کردیم امضا می کنی » دالیا حسن: «نمی کنم!» رییس جمهور تیلور: «می کنی! چون اگه این کارو نکنی دولت من مدارک قوی و غیرقابل بحثی رو افشا می کنه که مامورانی از درون سازمان اطلاعاتی شما اقدام به انفجار یه سلاح هسته ای در خاک ما کردن که این بهونه ی لازم رو بهم میده که علیه کامستان دست به تلاشی بزنم، اون هم با تمام قدرت ارتش آمریکا. دهه ها طول می کشه تا کشورت دوباره بهبود پیدا کنه. ولی لازم نیست کار به اونجا بکشه، فقط کافیه معاهده رو امضا کنی» |
پایبندی همه جانبه رییس جمهور الیسون تیلور به امنیت ملی امریکا و عدم عقب نشینی وی از اصول و خطوط قرمز ایالات متحده تا حدی جدی است که او در انتها تنها با مستثنی شدن دبستان های کامستان از لیست بازرسی ها موافقت نموده و نهایتا بازی بُرد-بُرد آمریکایی را برای دیپلمات های خندان جمهوری اسلامی کامستان رغم می زند.
رییس جمهور تیلور: «از یادداشت های ایتان می بینم که ما هنوز مسئله ی دسترسی جانبی برای تیم های بازبینی رو کاملاً حل نکردیم.» جاموت: «من فکر می کنم حل شده بود. رییس جمهور حسن پذیرفت که بازرس ها حق عبور در تمام کشور ما رو داشته باشن» رییس جمهور تیلور: «ولی ایشون مدارس رو مستثنی کرد» دالیا حسن: «فقط مدارس ابتدایی، عمر فکر نمی کرد که بچه های ده ساله موشک های هسته ای بسازن» رییس جمهور تیلور: «البته ... حالا یادم اومد» |
۵. اقتدار و قدرت سیستم های امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده
بی تردید اقتدار، قدرت و قاطعیت نهادهای اطلاعاتی امنیتی امریکا از جمله مؤلفه های همیشگی سریال ۲۴ و یکی از کارویژه های اصلی این سریال آمریکایی بوده است.
پس نهادهای اطلاعاتی امنیتی امریکا با استفاده از یک سیستم نظارتی پیشرفته که از سرورهای پیچیده، نرم افزارهای حرفه ای و هواپیماهای بدون سرنشین (Drone) تشکیل شده است، قادرند با دسترسی به تمام دوربین های جای گرفته در اماکن عمومی و در هر نقطه ای، اهداف مورد نظرشان را ردیابی کنند و کافی است محدوده ی حضور فرد مشخص باشد تا نرم افزارهای تشخیص چهره با اتصال به تصاویر ارسال دوربین ها مکان دقیق وی را پیدا کرده و هواپیماهای بدون سرنشین به تعقیب وی بپردازند.
این سیستم امنیتی تصویر شده در سریال بیست و چهرا، همراه صادق و وفادار به رییس جمهور و سیستم سیاسی این کشور است؛ اما باید توجه داشت که این صداقت و وفاداری تا زمانی است که رییس جمهور امنیت ملی ایالات متحده را مخدوش نکرده و با زیرپا گذاشتن اصول فرهنگ زندگی امریکایی، قصد صلح با دشمنان ملت امریکا را نداشته باشد.
از این جهت است که در فصل هشت از این سریال، جک باور که پیشتر تابع محض دستورات رییس جمهور الیسون تیلور بوده، پس از تلاش رییس جمهور برای سرپوش گذاشتن بر روی دخالت روسیه از جمله در قتل رنه واکر به عنوان نماد تفکر امریکایی، از وی تخطی کرده و قصد رسواکردن او را دارد و در این میان جرم الیسون تیلور عدول از اصولی است که بابت آنها انتخاب شده و نادیده گرفتن آنها، تهدیدی برای امنیت ملی امریکاست.
قدرت سازمان های امنتی ایالات متحده به سی. تی. یو خلاصه نمی شود، بلکه ان. اس. ای نیز سازمانی است که اگرچه در ظاهر در ابعاد برون مرزی مشغول فعالیت است، اما در صورت لزوم در داخل کشور نیز حضور دارد. به دنبال تقسیم کار صورت گرفته ان. اس. ای تجهیزات و مأموریت های مختلفی دارد، این سازمان تمام تماس ها را شنود کرده و به جای هواپیمای بدون سرنشین، ماهواره دارد. ارتباط تنگاتنگ سی. تی. یو و ان. اس. ای تا حدی است که در چند مورد و در حین عملیات ها، مأموران سی. تی. یو بار اضافی سیستم های خود را روی سرورهای ان. اس. ای می اندازند. |
۵-۱- هشدار به روسیه
شاید یکی از اصلی ترین دشمنان گپیدا و پنهان در تمامی فصول سریال بیست و چهار را بتوان روس ها دانست؛ با این همه تقابل با روس ها در فصل هشت از این سریال به نحوی ویژه با نمایش کشتار وحشیانه نیروهای روسی از جمله وزیرامورخارجه و تصمیم به قتل رییس جمهور این کشور، همراه می باشد؛ گویی که سازندگان این فصل بر این موضوع تمرکز نموده اند تا ابهت سیستم های امنیتی ایالات متحده در برابر روسیه و قاطعیت آنها در برابر این دشمن را به تصویر بکشد. به این معنا که این سیستم امنیتی ایالات متحده، هرگاه اراده کند، می تواند عالی ترین مقام روسی را از پای در بیاورد.
پیلار: «قصابیش کرده، وحشیانه کتکش زده و بعدش شکمش رو خالی کرده، من فکر نمی کنم باور فقط دنبال این باشه که نقش روس ها رو توی توطئه علیه حسن لو بده. این آدم دنبال خونه» |
۶. ایالات متحده، کدخدائی که در زمان خواب دیگران، بیدار است
یکی دیگر از موضوعاتی که به خوبی در فصل ۸ نمایش داده می شود این است که مقر سازمان ملل، هتلی بیش نیست! هتلی که از مهمانان ایالات متحده پذیرائی می کند و از این جهت است که دبیرکل سازمان ملل در طول ۲۴ قسمت فصل ۸ و در مذاکرات بین امریکا و کامستان کوچکترین حضور و اثری ندارد و تنها در ساعت امضای قرارداد به عنوان مجری مراسم ظاهر می شود و این رییس جمهور امریکاست که با نمایندگان کشورهای مختلف دیدار می کند، جلسه می گذارد و درباره توافقنامه با آنها صحبت می کند و این همه در حالی است که حفظ امنیت سازمان ملل بر عهده نیروهای سی. تی. یو است و سازمان ملل حتی در کوچکترین موضوعات نیز از هیچ هویت مستقلی برخوردار نمی باشد.
دبیرکل سازمان ملل: «خواهش می کنم اجازه بدید از طرف سازمان ملل به شما برای حضور در این رویداد بزرگ صلح و امید خوشامد بگویم. امروز شاهد پرده ای شگفت انگیز در یکی از تعیین کننده ترین نمایش های جهان هستیم. اگر اجازه بدید چند کلمه ای به طور خصوصی با کسانی که انقدر خوشبخت بودند که اکنون اینجا حاضر باشند، صحبت کنم... م. باشد که همه ها متعهد شویم که جوهره ی این لحظه را فصل جدیدی در تاریخ همه ی ملت ها قرار دهیم.» ... نسخه نهائی توافقنامه ای قرار دارد که با حسن نیت توسط شما و نمایندگانتان درباره آن مذاکره شده است، با امضای صفحات آن شما کشورهای خودتان را متعهد می کنید که از شروط بیان شده در آن، آنگونه که قوانین بین المللی تصریح می نماید، پیروی کنید.» |
ضمن آنکه به جز ایالات متحده هیچ کشور دیگری درگیر مذاکرات اصلی با جمهوری اسلامی و تهیه مفاد توافقنامه نهایی با اسن کشور نیست و این زمینه حتی روسیه که از آن به عنوان ضلع سوم توافق نام برده می شود، کوچکترین حضور و اثری در روند مذاکرات ندارد و این تنها ایالات متحده است که امور مربوط به توافق و صلح جامع را مدیریت می کند و کشورهای دیگر ۵+۱ تنها به عنوان پیروان آمریکا در طی مذاکرات حاضر می شوند.
دبیرکل سازمان ملل: «... حال چشمان تمامی دنیا به رهبرانی که اکنون در کنار من ایستاده اند می نگرد، رهبرانی که آماده اند دوران جدیدی از شفافیت، صداقت و اعتماد را بنا نهند... د. هر کدام به خاطر صلح جهانی با این چالش روبرو شده اند، و معاهده ای که آنها با همراهی یکدیگر ایجاد کرده اند نشان دهنده ی اوج تلاش های شجاعانه ی آنان است.» |
در این میان ترسیم سریال بیست و چهار از نوع تعامل رییس جمهور الیسون تیلور با وزیرامورخارجه روسیه نیز به وضوح نشان می دهد که این کشور چگونه در برابر رقیب دیرین خود دست برتر را دارد.
با این همه شاید یکی از اصلی ترین پیام های ارایه شده در فصل هشت را بتوان تلاش ایالات متحده برای صلح جهانی دانست؛ صلح جهانی آن هم در شرایطی که به صراحت دیالوگ های ارایه شده در این سریال، نمایندگان سایر کشورها و نظام ها و مردمان سرزمین های دیگر، به خواب رفته اند و تنها مقامات دلسوز امریکایی بیدارند و یک رویداد تاریخی مهم را پایه گذاری می کنند.
راب وایس: «این آدما همین الان هم از وقت خوابشون گذشته، به نظرم دیگه خیلی زود که باشه باز هم کسی قبل از فردا صبح نق بزنه» |
البته سریال بیست و چهار سعی می کند تا تلاش ایالات متحده برای صلح جهانی را به همراه جایگاه قابل اعتماد ایالات متحده برای تمام جهان به تصویر بکشد و این پیام در دیالوگی که برادر رییس جمهور حسن، یعنی فرهاد، هنگام صحبت بر روی موضوع حضور بازرسان امریکایی به جای بازرسان آژانس در جمهوری اسلامی به کار می برد، نهفته است؛ ان هنگام که می گوید: پس فقط ایالات متحده قابل اعتماده، جناب وزیر؟ این پیامی است که شما قصد دارید برای دنیا بفرستید؟
۶-۱- انگلستان تنها شریک مطمئن امریکا
در طی سریال بیست و چهار و فرایند گفتگوهای دو جانبه میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، انگلستان تنها کشوری است که رییس جمهور الیسون تیلور واقعیت ها را با نماینده آن در میان می گذارد؛ البته این اطلاع رسانی زمانی که این نماینده انگلیس به عنوان متحد استراتژیک امریکا، نسبت به وقایعی که در جریان است، مشکوک می شود.
۷. خطرناک بودن مسلمانان امریکایی
مشی سریال بیست و چهار در فصل هشت خود نیز به مانند فصول قبلی، تمرکز بر پروژه اسلام هراسی (Islamophobia) و تخریب چهره مسلمانان امریکایی به خصوص آن دسته از ایشان است که رگه ی نژادی از جمهوری اسلامی دارند.
بر این اساس در فصل هشت از این سریال، تروریست های کامستانی در جریان محاکمه رییس جمهور حسن، در محل اختفایشان به تصویر کشیده می شوند که البته در میان آنها زنی محجبه نیز قرار دارد.
همچنین پ پروژه اسلام هراسی (Islamophobia) و تخریب چهره مسلمانان امریکا به نحوی دیگر در قالب مارکوس الذکار پیگیری می شود و وی به عنوان جوانی امریکایی و دو رگه که پدر کامستانی و مادری امریکایی دارد، در نتیجه افکار تند پدرش و تأثیری که مرگ او بر روی این جوان داشته با پاسداران انقلاب در مقام تروریست های کامستانی، هم دست شده و برای منفجر کردن بیمارستان محل نگهداری فرهاد، یک جلیقه انفجاری بر تن می کند.
البته مارکوس الذکار و مادر ارمریکایی خود، هر دو چهره هایی ساده و عامی دارند که مخاطب را توجیه می کند که جوان مورد نظر، اغفال شده و فریب تروریست ها را خورده است؛ به خصوص آنکه مارکوس پس از حضور مادر امریکایی خود در محل، تصمیم به همکاری می گیرد اما تروریست ها از راه دور جلیقه ی او را منفجر می کنند.
مادر امریکایی مارکوس الذکار |
ارسال نظر